استفاده از خودروی خارجی؛ به چه قیمت؟
١- تقریبا سالی نیست که آغاز شود و رهبر انقلاب در همان هنگامه تحویل و تحول سال، از اقتصادِ تاب آور، تولید ملی، اشتغال داخلی و ضرورت حمایت از کار و سرمایه ایرانی نگفته باشند. امیر شهلا اقتصاد مقاومتی، ترجمه دقیق تری از اقتصاد بدون نفت است. اقتصادی که در آن، قیمت نهاده های اولیه و محصول تمام اش را خودمان تعیین کنیم. نه این که همچون بشکه های سرشار نفت، کمترین سهم را در قیمت گذاری و بازاریابی اش ایفا کنیم. تاکید رهبری در استفاده از تولیدات داخلی، حتی از حد توصیه فراتر رفته و به فرمانی حکومتی تبدیل گشته است.... دغدغه رهبری همواره این بوده که بازار بکر و پرتقاضای ایران، به میز خدمت به کمپانی ها و شرکت های بزرگ جهانی تبدیل نشود و این بازار ٧٥میلیونی، زمینه اشتغال جوانان همین کشور باشد. بخوانید: الف) همین جا راجع به محصولات تولیدى کشور نکته‌اى را عرض کنم. دستگاه‌هاى دولتى بایستى عزم جزم داشته باشند بر این که جز تولیدات داخلى، هیچ چیز دیگر مصرف نکنند. یعنى واقعاً در محصولاتى که مشابه داخلى دارد، مطلقاً ممنوع بشوند که از خارج چیزى وارد نکنند. آقاى رئیس جمهور به دستگاه‌هاى دولتى دستور بدهد. اگر مدیران ما اراده کنند براى این که محصول ایرانى را، تولید ایرانى را به کار بگیرند، هم تولیداتِ باکیفیت هست، هم خود این کار موجب می شود کیفیت تولیدات داخلى بالا برود. این کار را حتماً بایستى انجام بدهند. ب) نکته‌ دیگر که خطاب به همه‌ مردم کشور است، مصرف کالاى داخلى است. یکى از آفات موجود اجتماعى ما که ریشه‌ آن، میراث دوران طاغوت و دوران ظلمانىِ گذشته است، همین است که افراد، دلبسته‌ به تولیدات بیگانه باشند. یک وقت تولید داخلى نداشتیم، یک وقت تولید داخلى، تولید غیرقابل مصرفى بود. امروز این طور نیست. امروز تولیدات داخلى، تولیدات مرغوب و مطلوبی است. در عین حال یک عده‌اى خوش شان مى‌آید بگویند فلان نشان خارجى روى لباس شان هست یا روى وسیله‌ خوراکى‌شان هست. این یک بیمارى است. این بیمارى را باید علاج کرد. این کار، توجه نکردن به این است که ما در این مملکت داریم زندگى می کنیم. آن وقت پولى را که در این کشور به دست مى‌آوریم، می ریزیم توى جیب یک کارگر خارجى، به زیان یک کارگر داخلى. این معنایش این است که ما به نیاز داخل، به کارگر داخل که دارد زحمت می کشد و جنس تولید می کند، بى‌اعتنایى می کنیم. می رویم سراغ کارگر خارجى. این خیلى عادت بدى است. ٢- هفته گذشته امام جمعه محترم مشهد در دیدار با کارگران نمونه استان، علی رغم توصیه به دستگاه های دولتی مبنی بر استفاده از تولیدات داخلی، گفته بودند: چرا ما به مردم بگوییم شما حق استفاده از اتومبیل خوب را نداری و باید با ماشین داخلی تردد کنی که وسط بزرگراه منفجر شود و خود و خانواده ات را از بین ببری؟ راقم این سطور ضمن احترام به دیدگاه انتقادی خطیب محترم نسبت به صنعت خودروسازی کشور و درک دغدغه ها و نگرانی های ایشان درخصوص سلامت خانواده های ایرانی، توضیح چند نکته را در این خصوص ضروری می داند: یکم: موضوع آتش گرفتن چند خودروی ساخت داخل، متعلق به سال های گذشته است و طی چند سال اخیر، هیچ خبری در این خصوص منتشر نشده است. طبعا بازگویی و یادآوری یک اتفاق قدیمی، که ابعاد فنی آن نیز روشن نشده است، کمکی به حمایت از تولید داخلی نخواهد کرد. دوم: عمر مفید صنعت خودروسازی کشور از سی سال تجاوز نمی کند. آن هم سی سالی پر افت و خیز که رویکرد دولت ها به این صنعت و میزان حمایت شان از آن با نوسان مواجه بوده است. از چنین صنعتی نه باید و نه می شود انتظار معجزه داشت. صنعتی که خودِ صاحب صنعت اش، اجازه تعیین قیمت کالای تولیدی اش را ندارد و بهره های مرکب بانکی، کمرش را تا داده و از بسیاری حمایت ها و معافیت های معمول که در باقی کشورها، در حق خودروسازان شان روا می دارند، محروم است. از چنین صنعتی چه قدر باید توقع کرد؟ من جدول خلاصه ای از حمایت های مادی و معنوی سایر کشورها از صنعت خودروسازی کشورشان را تهیه کرده ام.(جدول صفحه اول) لطفا با میزان حمایتی که در کشور ما از صنعت خودروسازی می شود، مقایسه کنید. سوم: صنعت خودروسازی به واسطه اشتغال آفرینی گسترده ای که دارد و به خاطر پویایی و تحرکی که در صنایع پایین دستی و بالادستی اش ایجاد می کند، در همه کشورهای جهان مورد حمایت ویژه دولت ها قرار دارد. در بحران اقتصادی آمریکا در سال٢٠٠٨، بیشترین حمایت های مالی، مالیاتی و بیمه ای توسط دولت فدرال، از صنعت خودروی آن کشور به عمل آمد. چرا؟ چون اگر خودروسازی یک کشور به حرکت درآید، زنجیره ای از صنایع و مشاغل و کسب و کارها در آن کشور به حرکت واداشته می شوند. چهارم: انتقاد به پایین بودن کیفیت تولیدات داخلی، تنها به صنعت خودروسازی محدود نمی شود. شما یک صنعت یا تولید ملی را نام ببرید که غبارِ این ایراد بر دامن اش ننشیند؟! آیا در تولید لوازم خانگی قوی عمل کرده ایم؟ در صنعت پوشاک و نساجی رقیب دنیا هستیم؟ در بازار الکترونیک حرف برای گفتن داریم؟ در کدام حوزه می شود ادعا کرد ایراداتی که به صنعت خودرو می گیرند، در آن حوزه نیست؟ فقط شاید زعفران و پسته و قالی ایرانی باشد که آن هم توسط رقبای ما خریده و پس از بسته بندی، با برند آن کشورها راهی بازار مصرف جهانی می شود. می دانید علت اش چیست؟ اقتصاد ما به شدت بوی دلارهای نفتی گرفته. تراز بازرگانی ما، بدون فروش نفت و گاز و میعانات و تولیدات پتروشیمی، تراز مثبتی نیست. ما هیچ گاه به درآمدهای غیرنفتی احتیاج نداشته ایم. نفت آن قدر پولساز و دلار آور بوده که ضرورتی نداشته به صادرات چیز دیگری فکر کنیم. ما به پول مفتِ نفت عادت کرده ایم. کره جنوبی در هر یک از برنامه های پنج ساله توسعه اش، کوشید اولویت‌های صادراتی خود را با توجه به بازار بین‌المللی و فرصت ها و تهدیدهای رقیبان در آن بازار طراحی کند. موضوعی که در برنامه‌های صادراتی ما هدف گذاری نشده است. ما به دلیل صادرات نفت، به صادرات غیرنفتی اهمیت ندادیم. خودمان تولید کردیم و خودمان مصرف کننده تولیدات مان بودیم و همین شد که از گردونه رقابت با رقیبان خارجی بازماندیم: خود گوییم و خود خندیم/ عجب مرد هنرمندیم پنجم: راه بالابردن کیفیت تولیدات داخلی از باز گذاشتن در های کشور روی محصولات خارجی عبور نمی کند. مگر تولیدات چینی که امروز عرض و طول و ارتفاع و حجم بازار ما را اشغال کرده و همه مغازه داران ما، فروشنده و کارپرداز تولیدکنندگان آن کشور شده اند، مرغوب و باکیفیت هستند؟ مگر کشورهای پیشرفته ای نظیر ژاپن و کره جنوبی هم برای برانگیختن صنایع داخلی شان، به واردات افسارگسیخته روی آوردند؟ آلمان ها بعد از جنگ جهانی دوم، در باغچه خانه های شان سیب زمینی کاشتند و در یک همبستگی ملی، گفتند تا موقعی که کشورشان در تولید محصولات کشاورزی خودکفا نشود، روزی سه وعده، صبح و ظهر و شام، سیب زمینی می خوردند، اما لب به گندم وارداتی نمی زنند. مهاتما گاندی، رهبر فقید هندوستان، بدن اش را با یک تکه بوریای نادوز پوشاند و اعلام کرد حاضر نیست لباس دوخته شده ای بپوشد که نخ آن در کارخانه های نخریسی انگلیس تولید شده است. ششم: همه کشورها کوشیده اند لااقل یک برند ملی برای خودشان داشته باشند. دولت ها و مردمان شان برای برندی که سال ها زحمت ایجاد و محبوب کردن اش را کشیده اند، اهمیت بسیاری قائل اند. آن ها نسبت به کیفیت تولیداتی که با این برند روانه بازار می شود، حساس هستند. این حس تعصب و تعلق ملی، مالک و تولیدکننده آن برند را اخلاقا وامی دارد تا پشتیبان برند مُلک و مملکت باشد. ما چه برندی را برای خودمان نگه داشته ایم؟ یک کفش ملی داریم که آن هم اگر از نام اش خجالت نکشد، تعطیل می کند. آن قدر پشت سر خودروی ملی مان حرف زده ایم که خودمان هم باورمان شده خودروی ملی نداریم یا اگر هم داریم، به درد نمی خورد. حتما جوک هایی که در این بین ساخته اند را شنیده اید: مرگ حق است، [...] فقط یک وسیله است. کدام ملت را دیده اید که با سرمایه های ملی اش این طور رفتار کند؟ وقتی از مقدس ترین تریبون این شهر گفته می شود خودروی داخلی آتش می گیرد و مردم ما مستحق بهترین ها هستند، نتیجه همین است که خیابان های شهرهای مان پر می شود از مدل ها و مارک های رنگ به رنگ خارجی. همین می شود که دلارهای نفتی، به جای آن که صرف عمران و بهداشت و آموزش کشور شود، برای خرید آخرین مدل ماشین های کمپانی های آمریکایی و کره ای و ژاپنی هزینه می شود. جالب آن که چند روز پیش رهبری در دیدار با فرماندهان ناجا، جولان دادن برخی جوان های سرمستِ غرورِ ثروت با خودروهای گران قیمت در خیابان ها را یکی از مظاهر ایجاد ناامنی روانی در جامعه برشمرده بودند. سال ها زمان برده که صنعت عریض و طویل خودروسازی در این کشور سرپا شده است. بیش از سه میلیون نفر به طور مستقیم در صنعت خودروسازی و زنجیره تامین مشغول هستند. خودروسازی و صنایع جانبی اش، نظیر قطعه سازی، خدمات حمل ونقل، بسته بندی و... عامل توسعه و پیشرفت کشورها هستند. کسی منکر فاصله داشتن کیفیت خودروهای داخلی در مقایسه به محصولات خارجی نیست. اما راه حل این فاصله، نفی تولید داخلی و گشودن آغوش مصرف به سوی کالاهای خارجی نیست. مصرف کننده ایرانی باید از برند ملی اش حمایت کند، تولیدکننده این سرزمین بایست باکیفیت تولید کند و مدیر و مسئول این کشور نیز باید از این دو دفاع نماید. تا عاقبت صنعتی که سال ها است به پایش نشسته ایم ختم به خیر شود.