در حاشیه «در حاشیه» نمانید
فرشته مرادی واکنش تند سازمان نظام پزشکی به سریال در حاشیه مهران مدیری نشان داد که اصناف در کشور ما توان نقدپذیری ندارند و آستانه تحمل افراد بسیار پایین و تحریک‌پذیر است. به گفته اصغر مهاجری، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه و پژوهشگر مسائل اجتماعی، اگر میزان شفافیت در جامعه کاهش یابد با افزایش نقد و طنز مواجه خواهیم بود که این موضوع برای جامعه متاثر‌کننده است. از این رو با این استاد دانشگاه درباره رفتارشناسی اصناف و واکنش آنها نسبت به فیلم‌ها و طنزهای مرتبط با مشاغل آنها به گفت‌وگو نشسته‌ایم که در ادامه می‌خوانید:
چرا میزان انتقاد‌پذیری در جامعه ما رو به افول است؟
پایین بودن آستانه تحمل و نگرانی مربوط به صنف خاصی نیست. این موضوع یا پدیده دارای معلول‌های پیچیده‌ای است یعنی متغیرها و عوامل لایه به لایه‌ای در آن تاثیر می‌گذارد که برخاسته از سپهرروانی ما است. سپهر جمعی ما زاینده چنین پدیده‌هایی هستند و این عوامل سبب ناصبوری وانتقادناپذیری می‌شود. یک بحث مهم در اطلس اجتماعی - فرهنگی ایران سرمایه اجتماعی است که دو حالت عمودی و افقی دارد.
می شود اندکی در این زمینه توضیح دهید و بگویید اعتماد عمودی و افقی چیست؟
به دلیل اینکه سرمایه اجتماعی در ایران به‌طور خوب و قابل قبولی استفاده نمی‌شود و به زوال می‌رود این موضوع یکی از نقصان‌های سرمایه اجتماعی به شمارمی آید که سبب می‌شود افراد به درون گروه‌ها پناه بیاورند یعنی اعتماد به یک خط عمودی در جامعه تبدیل می‌شود؛ بنابراین در یک نظام خویشاوندی یا در یک صنف و قبیله افراد به درون خود بیش از بیرون اعتماد دارند. در دهه اخیر زوال اجتماعی بیشتر شده و افراد به گروه‌های مجاور کم‌اعتماد‌تر شده‌اند. یعنی اعتماد در بین گروه‌ها بسیار اندک است و هر گروهی به گروه دیگر بی‌اعتماد است. این موضوع یکی از مباحث مهم و جزو 10 مساله عمده کشور به حساب می‌آید.
این بی‌اعتمادی مطلق چرا و چگونه پدید آمد؟
یکی از متغیرهایی را که باعث کم شدن آستانه تحمل می‌شود می‌توان در نظام معرفت‌شناسی مطلق ‌اندیشه‌ها جست‌وجو کرد؛ یعنی ما احساس می‌کنیم معیار تنها «ما» هستیم. در بین معرفت‌های موجود، معرفت شهودی و عرفانی بیشتر بر ما جاری است. این مطلق‌اندیشی باعث می‌شود من و ما «تام و معیار» شوند و هر که این «ما» را زیر سوال ببرد برآشفته می‌شویم؛ در صورتی که در نظام معرفتی- علمی باید نسبی‌گرا باشیم؛ یعنی نقصان داریم و باید این نقص‌ها را برطرف کنیم، ولی در نظام مطلق‌اندیشی که بر اطلس فرهنگی ایرانی‌ها سایه افکنده است ما مطلق‌اندیش هستیم و سبب می‌شود تاب‌آوری در برابر نقادی کم شود. یکی از مشکلات ما در جامعه این است که برای انتقاد‌پذیری تربیت نشده‌ایم. یاد نگرفته‌ایم که وقتی از ما نقدی می‌شود اندیشه‌های ما مورد نقادی قرار می‌گیرند نه شخصیت ما. اینجاست که توجه به نقادی اندیشه‌ها موجب تعالی در افراد می‌شود، اما عدم‌جامعه‌پذیری نقد و عدم‌باورمندشدن نسبت به نقد باعث برآشفته شدن اصناف و گروه‌ها می‌شود. باید باور کنیم که ما به تنهایی مسوول اندیشه‌ها و عملکردهای خودمان نیستیم؛ بلکه بخشی از رفتارهای ما محصول جامعه و طبق فرآیند جامعه‌پذیری درونی شده است.
آیا عدم جامعه‌پذیری ما مولفه‌های دیگری هم دارد؟
نکته دیگر این است که جامعه ما آستانه تحمل پایینی دارد. استانداردی به‌نام تاب‌آوری در مباحث جامعه‌شناسی وجود دارد که کشور ما از نسبت پایینی دراین زمینه برخوردار است. ما قادر نیستیم رفتارهایمان را کنترل کنیم و در یک نظام‌مندی منطقی آن را متجلی کنیم. این موضوع سبب می‌شود که زود رنجیده شویم. باید گفت در درون جامعه هم چنین رفتارهایی به وفور دیده می‌شود. یکی از متغیرهای مهم و تاثیرگذار در جامعه، احساس ناامنی در جامعه ایرانی است؛ یعنی ما روی صحنه با پشت‌صحنه‌مان با هم یکی نیست و این عمومیت دارد و مربوط به صنف یا گروه خاصی نیست. حضرت حافظ می‌گوید: «چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند.» این شعر دقیقا مصداق جامعه ایرانی ماست. زمانی که پشت‌صحنه ما رو می‌شود ما عصبانی می‌شویم گرچه پشت‌صحنه یکی از ابزارهای زندگی اجتماعی است، ولی پشت‌صحنه ما بیش از روی صحنه ما است و شفافیت بسیار اندک است. این مجموعه متغیرها و عوامل باعث می‌شود صنف یا گروهی مثل پزشکان در واکنش به سریال در حاشیه مهران مدیری احساسی عمل کنند و واکنش‌های تندی بروز دهند که این موضوع برای سرمایه اجتماعی بسیار خطرناک است. ما باید اجازه دهیم که گروه‌های اجتماعی به یکدیگر اعتماد کنند و در تعامل با یکدیگر رشد کنند.
برخی از روانشناسان و جامعه‌شناسان معتقدند از آنجا که افراد جامعه ما از سواد رسانه‌ای پایینی برخوردارند نباید با هر موضوعی برای آنها فیلم یا سریال طنز ساخت. شما هم با این موضوع موافقید؟
سواد رسانه‌ای مردم ما بسیار پایین است و پژوهش‌ها هم این موضوع را تایید می‌کند. اما نباید از این صغرای ناقص این نتیجه را بگیریم. درست نیست به دلیل اینکه سواد رسانه‌ای مردم ما پایین است به موضوعاتی از این دست نپردازیم. این نتیجه‌گیری بی‌رحمانه است. زمانی که نقادی کم شود آن موقع به مرگ جامعه نزدیک می‌شویم.
راهکار موجود چیست؟ چگونه می‌توان سواد رسانه‌ای افراد جامعه را بالا برد تا با دیدن سریال‌های طنزی چون در حاشیه مهران مدیری دچار تعمیم جزء به کل نشوند و از سوی دیگر پزشکان جامعه نیز نگران کم‌سوادی مخاطبان تلویزیون نباشند؟
سواد رسانه‌ای را باید افزایش دهیم؛ یعنی ساخت چنین فیلم‌هایی باعث مصاحبه‌ها و چالش‌های سازنده می‌شود. علاج واقعه اینجاست. شفافیت را در جامعه بالا ببریم. بین ورودی‌ها و خروجی‌های جامعه تعادل ایجاد کنیم. اگر ورودی‌ها و خروجی‌ها به یک اندازه نباشد جامعه دچار تنش می‌شود. خیلی از واقعیت‌ها وارد جامعه می‌شود ولیکن معمولا واقعیت‌های تلخ خروجی مشخصی ندارند. به‌عنوان مثال پزشکان از این دسته به حساب می‌آیند و در سریال در حاشیه به آن پرداخته شده است؛ زیرا اطلاعات در ظرف شیشه‌ای نیست و زیرمیزی و پنهان است. از این رو برخی روشنفکران و هنرمندان این موضوع را به صورت غیر مستقیم بیان می‌کنند به هر حال هر چه شفافیت کمتر باشد طنز، جوک بیشتر ساخته می‌شود. اگر می‌خواهیم زهر طنزها کمتر گریبان جامعه را بگیرد شفافیت را بالا ببریم.
خیلی‌ها معتقدند در ساخت چنین سریال‌هایی مرز بین نقد و توهین مشخص نیست؛ یعنی حرفه‌ای روی این موضوعات کار نشده؟
اینکه ما خیلی حرفه‌ای عمل نمی‌کنیم قابل قبول است، اما حرفه‌ای بودن مانند شیر آب نیست که یکباره اتفاق بیفتد؛ بلکه باید اجازه دهیم با ساختن این فیلم‌ها تکامل پیدا کنیم و حرفه‌ای شویم. مگر چگونه می‌توان حرفه‌ای شد؟ چگونه می‌توان مرزها را شناخت؟ این تنها در سایه مداومت در ساختن اتفاق می‌افتد.فردی مانند مهران مدیری باهوش و توانمندتر از باقی طنزپردازان کشور است. ما باید فرصت را برای بهتر شدن به هنرمندان بدهیم. ایراد جامعه ما این است که اگر نسبت به کاری انتقاد شود منتظر تعطیلی آن هستیم نه تکمیل آن به سمت تعالی.
راهکار برون رفت از این چنین برخورد‌ها و تضاد‌هایی در جامعه چیست که ساخت سریالی سبب بروز واکنش‌های رادیکالی و تند نشود آن هم از سوی جامعه نخبه پزشکی؟
افراد در این زمینه باید عملی با یکدیگر حرف بزنند و از توهین به یکدیگر و تهدید هم بپرهیزند. مثلا وزیر بهداشت هوشمندانه خطاب به پزشکان گفت «در حاشیه» در حاشیه نمانید. بگذارید خرد جمعی نتیجه بگیرد. باید به هم اعتماد کنیم این اولین گام است. نباید ساخت چنین سریال‌هایی را به حساب تخریب بگذاریم. یکی از ضعف‌های جامعه پزشکی ما نبود جامعه‌شناختی پزشکی است؛ یعنی پزشکان پیش از پزشک بودن باید یک جامعه‌شناس خوب باشند، در کشورهای پیشرفته دنیا افراد به صورت جامعه‌شناختی- پزشکی درمان می‌شوند بخشی که در ایران ضعیف است و سبب رفتارهای رادیکالی می‌شود.