کبره
جواد سروش soroushjavad@gmail.com گستره زیستی جهان پیرامون ما دایره‌ای وسیع از انسان، حیوان، گیاه و اشیا را شامل می‌شود.
مرزهای این گستره‌های زیستی جهان پیرامون، همواره در هم تنیده و تا حد زیادی نامشخص است؛ به طوری که در یک دایره استدلالی می‌توان هر یک را علت یا معلول دیگری برای بقا خواند. اما این ارتباط تنها به خوراک، پوشاک و مسائل عادی روزمره ختم نمی‌شود. در تمام زبان‌هایی که ملیت‌های گوناگون با آن سخن می‌گویند تشبیهات، ضرب‌المثل‌ها و تمثیلات فراوانی وجود دارد که در آنها حضور حیوانات و اشیا وسیله‌ای است برای انتقال مفاهیم ذهنی مورد نظر گوینده. تاکید بر حضور حیوانات در مجموعه اخیر «مقداد لرپور» با عنوان «کبره» بیان‌گر ورود او به دنیای تمثیلات چند لایه‌ای است که حیوانات در آن نقش نشانه‌های تاویل پذیر واسطوره شناسانه را بازی می‌کنند؛ اما این نوع بهره‌گیری او از تمثیلات حیوانی در ناخودآگاهی مخاطب شرقی بیشتر یادآور تصاویری از متون کهن هند و ایرانی مانند کلیله ودمنه است و تبار این تصاویر در ایده‌آل‌ترین وجه خود خوانشی امروزی است از وضعیت اساطیری گذشته. به بیان روشن‌تر دنیای اساطیری لرپور با درنظر گرفتن تمام توان تکنیکال او، پرسه‌ای است در تبار دیروز اساطیر و راهی به دنیای استحاله یافته امروزی آنها پیدا نمی‌کند. فرانتس کافکا نمونه‌ای توامند در بازخوانی و بازنمایی فرم استحاله یافته اساطیر، در ذهن و زندگی امروزین انسان معاصر است. او نیز در بسیاری موارد حیوانات را تمثیلی برای بیان خود قرار می‌دهد؛ اما این حیوانات وتبار اسطوره‌ای آنها در دنیای امروز مستحل می‌شوند.حیوانی «در کنیسه ما» سرگردان است، گرگوار سامسا «مسخ» می‌شود و موشی هنگام دویدن و مقایسه افق پیش روی خود با دیروز، توسط گربه‌ای دریده می‌شود. «لرپور» نیز در گام بعدی خود برای عبور از خوانش‌های صرفا تاریخی و زیبایی‌شناسانه ناگزیر است کبره‌های اساطیر دیروز را در ساختار مستحل خود امروزین جست‌وجو کند.