چرا مدیریت یک خیابان یک طرفه نیست؟
مهدی صیدآبادی امروز دیگر مدیریت به یک شاهراه ارتباطی تبدیل شده است. در یک طرف این شاهراه ارتباطی در چند لاین استراتژی‌ها‌، تکنولوژی‌ها‌، دانش‌ها و تصمیم‌گیری‌ها در حرکتند و آن طرف این شاهراه نیز اثرات این مسیر در حال بازگشت است. بهتر است هر از چند گاهی به توقفگاهی مناسب بروید و بایستید و آثار تصمیمات زیبا و گاه نازیبای خود را در آن طرف شاهراه نظاره‌گر باشید.
این سفر می‌تواند بازگشت داشته باشد و یا سفری بی‌بازگشت باشد. اگر سفرتان بی‌بازگشت بود، به این معنی است که هیچ‌گونه وسیله و تجهیزات خوب، مطمئن،‌ ایمن و یا زمان مناسبی را برای سفر انتخاب نکرده‌اید و احتمالا با کوهی از مشکلات روبه‌رو شده‌اید. در صورت بازگشت نیز می‌توان حالت‌های خوبی را متصور شد. محصولات جدید و باکیفیت، مشتریان راضی، سازمان بهره‌ور، کارکنان شاد و‌...‌.
شاید هم همه امکانات جمع آوری شده در سطح عالی و یا مناسب تدارک دیده شده باشند، ولی متغیر بودن سرعت و عدم هماهنگی نیز گاهی موجب تصادف می‌شود‌. کافی است بدون اطلاع و بدون استفاده از چراغ راهنما از لاین کم سرعت به لاین پر سرعت تغییر مسیر دهید‌. در این‌صورت شاهراه شما درگیر یک فاجعه می‌شود.
در آیین‌نامه رانندگی بر اساس نوع گواهینامه، رانندگان چیزهای زیادی را می‌آموزند‌ که مهمترین آنها توجه به علائم راهنمایی و رانندگی در جاده‌ها است.‌ در مدیریت نیز باید علائم را جدی بگیریم‌. همان‌طور که در جاده‌های کوهستانی تابلوها به ما هشدار می‌دهند که هنگام رانندگی جاده ها بسیار لغزنده‌اند و باید احتیاط کرد‌، در شرایط بد اقتصادی نیز باید با احتیاط گام برداشت و با مطالعه و توجه به آمارهای صحیح‌، سرمایه‌گذاری کرد.
تصمیماتی که توسط مدیریت ارشد اتخاذ می‌شود، نه‌تنها در خود سازمان، بلکه در کشوری دیگر نیز می‌تواند آثار مثبت و منفی را به دنبال داشته باشد‌. علیرغم بزرگی دنیا تاثیرات تصمیم‌گیری‌ها به سرعت بر سایر کسب‌وکارها در سراسر جهان اثر می‌گذارد‌. حساسیت برخی تصمیم‌گیری‌ها تا حدی است که می‌تواند صنعتی را در تمام نقاط دنیا با مشکل و گاه با بحران روبه‌رو کند. تجربه نشان داده است که موفقیت و شکست صنایع‌، می‌تواند تاثیر مثبت و یا منفی بر یکدیگر داشته باشند.
در کسب‌وکار کنونی مدیریت ارشد باید دارای دانش‌های گوناگون و از همه مهم تر دانش‌های مدیریت‌، اقتصاد و مالی باشد‌. هنر اداره کردن و کنترل جریان‌های در حال حرکت در این مسیر پر تلاطم و مناظر فریبنده تنها از عهده مدیران با تجربه‌ای برمی‌آید که در رشته‌های مدیریت دارای تحصیلات آکادمیک‌، تجربه خوب و دانش روز باشند‌. هنر اصلی مدیریت هر چیز را در مسیر صحیح خود قرار دادن است‌. دیگر نیازی نیست به عنوان مدیر ارشد برای اداره کردن یک شرکت صنعتی در زمینه غذایی در همان زمینه هم دارای تحصیلات باشید‌. تنها کافی است که در این صنعت مدیران و کارکنان خوب و شایسته را انتخاب کنید و در جای صحیح خود قرار دهید و از طرف دیگر استراتژی‌، چشم‌انداز و ماموریت بنگاه خود را به خوبی برای آنها ترسیم‌، به آنها اعتماد و آنها را به‌درستی رهبری و راهنمایی کنید. آنچه که باعث موفقیت تیم شما و خود شما خواهد شد‌، به روز نگاه داشتن کارکنان سازمان و آموزش مداوم آنها است‌. توازن و ایجاد همانگی و همدلی بین مدیران بخش‌های سازمان نیز یکی از مهم‌ترین وظایف مدیریت ارشد است‌. مدیریت ارشد نباید وقت و زمان خود را صرف دخالت در اموری کند که توسط مدیران میانی قابل انجام است‌. تنها لطفی که مدیر ارشد می‌تواند به مدیرانی که به آنها اعتماد کرده بکند‌، نه دخالت بی مورد، بلکه راهنمایی در مواردی است که مدیران از انجام آن ناتوان بوده و یا در انجام آن تردید و یا محدودیت دارند و خود به‌طور داوطلب از شما به عنوان مدیریت ارشد راهنمایی و کمک خواسته‌اند‌. این روش باید در میان تمامی سطوح مدیریت سازمان تسری یابد و نهادینه شود‌.
در ادامه مدیران ارشد سازمان‌ها را به تفکر در مورد چند مطلب زیر دعوت می‌کنم:
۱) جدی بودن‌، سخت گیر بودن و رسمی بودن با یکدیگر تفاوت دارند. این سه گزینه زمانی در مدیریت تاثیر دارند که با شادی‌، انعطاف و گذشت در هم آمیخته شوند.
۲) بهترین مشاوران سازمان را در بین بالاترین و پایین ترین سطوح سازمان خودتان جست‌وجو کنید.
۳) آمارها و گزارش‌های شفاف و به موقع، مهم‌ترین تابلوهای راهنمای شاهراه تجارت و کسب‌وکار شما هستند.
۴) موقعیت‌ها در بیرون از سازمان چشم انتظار شما هستند‌. اداره کردن سازمان را بر عهده مدیران شایسته خود بگذارید.
۵) همیشه میانه‌رو باشید.
۶) در زمان‌های مناسب از همکاران خود قدرشناسی کنید.
۷) مدیران خوب و توانمند همیشه باور دارند که کارمند خوب هم اشتباه می‌کند.
۸) هرچند ذکر این نکته مهم است که در سازمان شما، همکاران و مشتریان چقدر از شما رضایت دارند، ولی مهم‌تر از این رضایت، رضایت در سازمان گرم و کوچک شما، یعنی خانواده است.