استراتژی خودبه‌سازی با روش های علمی
مترجم: آناهیتا جمشیدنژاد
معلم علوم پایه سوم شما به شما آموخته است که بهترین استراتژی برای انتخاب مهارت‌ها و دانش جدید چیست. ممکن است هیچ‌گاه متوجه نشده اید که برای صدها سال «روش علمی» مورد استفاده بوده است.دلیل اینکه دانشمندان در هر زمینه‌ای به این نگرش اساسی تکیه می‌کنند این است که این نگرش به آنها اجازه می‌دهد تا مشاهدات قابل اندازه‌گیری و قابل تکرار بسازند که علت را به معلول متصل می‌کند. البته انسان‌ها طرز فکرهای ویژه خود را دارند، بنابراین گرچه بیشتر پژوهش روی رفتار انسان‌ها بین بسیاری از افراد مشترک است، اما همیشه یک تقریب وجود خواهد داشت. برای درک این موضوع که شما چه کسی هستید و چگونه عمل می‌کنید تا بتوانید مهارت‌های خود را توسعه دهید، نیاز به پژوهش و آزمون روی خودتان دارید. در اینجا چگونگی آن را توضیح می‌دهیم.
۱. مشاهده
با ارزیابی وضعیت فعلی شروع کنید: در حال حاضر خودتان و جهان را چگونه می‌بینید؟ در مورد روش عکس‌العمل و تعامل خود با سایرین چه شناختی دارید؟ چه جنبه‌ها یا الگوهایی در زندگی شما وجود دارد که خواستار تغییر آن هستید؟ به‌طور مثال:«زمانی که من ساعات بیشتری را کار می‌کنم، چشم‌اندازهای شغلی من بهبود می‌یابند؛ اما زندگی برای خانواده من سخت‌تر می‌شود.»، «شلوارهایم دیگر اندازه من نیستند.»،«مادرشوهرم از من متنفر است.»

2. مشکل یا پرسش
مشاهدات اولیه ما اطلاعاتی است که با آن شروع می‌کنید. با نگاه کردن به آنها، شناسایی کنید که دوست دارید درباره چه چیزی بیشتر بیاموزید، بهبود بخشید یا حل کنید. چه چیزی را می‌خواهید توضیح دهید، تغییر دهید یا تثبیت کنید؟زیبایی علم این است که شما مساله یا سوالی را که می‌خواهید پاسخ دهید انتخاب می‌کنید:«چگونه می‌توانم از نظر حرفه‌ای پیشرفت کنم و خانواده خود را هم شاد و راضی نگه دارم؟»،«چه کار کنم تا ۱۵ کیلو کم کنم؟»،«چگونه می‌توانم روابط خود را با مادرشوهرم بهبود ببخشم؟»

3. فرضیه
اکنون که شما مشاهدات خود را برای پاسخ به یک سوال، به یک چالش وارد کرده‌اید، می‌توانید یک فرضیه را فرمول‌بندی کنید. این بهترین حدس شما در مورد این نکته است که اگر تا جایی که می‌توانید تغییرات معقولانه‌ای انجام دهید، آنچه به آن فکر می‌کنید ممکن است اتفاق بیفتد. مانند هر دانشمند ماهری، به تجربیات گذشته‌تان-بدنه اطلاعات موجود- نزدیک شوید تا قدرت پیش‌بینی پیدا کنید. همچنین می‌توانید نگاه کنید که سایرین برای حل یک مشکل مشابه مشکلی که شما به آن اشاره کردید چه کار کردند.فرضیه شما هر چه باشد، این یک پیش‌بینی است که تعریف می‌کند آزمایش شما برای آزموده شدن به چه چیزی نیاز دارد. در اینجا چند نمونه فرضیه را آورده‌ایم:اگر کارم را برای سپری کردن زمان بیشتر با خانواده، زودتر ترک کنم و شب‌ها بخشی از کارهای اداره را به خانه بیاورم، می‌توانم به اهداف شغلی و خانوادگی خود برسم.،اگر نوشیدنی‌های قندی و غذاهای سرخ‌کرده را از رژیم غذایی خود حذف کنم، می‌توانم حداقل ۱۵ کیلو طی چهار ماه از دست بدهم.،اگر بتوانم زمان بیشتری با مادرشوهرم سپری کنم، می‌توانم بهتر او را بشناسم و بیاموزم که چگونه روابط خودم را با او بهتر کنم.

4. آزمایش
زمانی که در مورد فرضیه تصمیم می‌گیرید، زمان طراحی و اجرای آزمایش فرارسیده است. چگونه نشان خواهید داد که آیا فرضیه شما درست است یا غلط؟ برای مجزا کردن دیگر عواملی که ممکن است بر پیامد آن تاثیر بگذارد، چه کاری خواهیدکرد؟برای مثال، اگر برنامه دارید تا ۱۵ کیلو را با تغییر رژیم غذایی خود کم کنید، باید بدانید که عوامل دیگر هستند که منجر به از دست دادن وزن می‌شوند و نه چیز دیگر؛ چیزهایی مانند تمرینات ورزشی. به عبارت دیگر، نیاز به یک آزمایش کنترل شده خواهید داشت. به این معنی که پیش از شروع تغییرات رژیمی، باید بدانید که هم ورزش و هم عادات رژیمی، برای لاغری ضروری است. طراحی خوب برای آزمایش به معنی ایجاد طیفی از دیگر تصمیماتی است که ممکن بود شما زمانی که در تلاش برای آموختن مهارت جدید یا تغییر یک عادت هستید، به آن توجه نمی‌کردید. گرچه با روش علمی، نیاز به سخت بودن دارید. به‌طور مثال:آزمایش شما چه مقدار طول خواهد کشید؟ پس از چهار ماه آن را رها می کنید یا پس از اینکه ۱۵ کیلو کم کردید؟،چگونه و چند وقت یک بار وزن خود را اندازه می‌گیرید؟وچه دیتایی را وارد خواهید کرد؟ غذا و فعالیت فیزیکی یا ساعات کاری، خواب و غیره؟
موفقیت هر آزمایشی در تکرارپذیر بودن آن نهفته است. اگر شما با هر بار استفاده از این نگرش، می‌توانید 15 کیلو کم کنید، پس باید بیاموزید که چیزی واقعا در مورد خودتان بنیادی است.

۵. تحلیل و تفسیر
برای اطمینان، شما نیاز به صرف وقت برای درک نتایج‌تان دارید. اطلاعات تجربی را با فرضیه‌تان مقایسه کنید: فرضیه شما درست است یا غلط؟ در مثال وزن کم کردن، اگر شما ۱۵ کیلو را طی چهار ماه کم کنید، آنگاه فرضیه شما درست است. اگر این چنین نیست، پس شما دچار اشتباه شده‌اید. اما حتی اگر شما اشتباه کنید، باز هم نکات ارزشمندی آموخته‌اید که می‌تواند پایه تلاش بعدی شما را شکل دهد.اگر شما به هدفتان که کاهش وزن بوده رسیده‌اید، می‌توانید چندین تئوری دیگر را برای چرایی آن توسعه دهید:وزن من کم شد؛ چون خوردن غذای سرخ کردنی کمتر کل کالری مصرف‌شده را کاهش می‌دهد.،قند بیشتر منجر به بالا رفتن سطح انسولین می‌شود که چربی بیشتر در سلول‌های شما ذخیره می‌کند. با کاهش پذیرش قند، میزان چربی ذخیره شده در بدن‌تان را کاهش می‌دهید.،در این آزمایش، ۱۵ روز طول می‌کشد تا اولین ۵ کیلو را از دست بدهید و سپس ۳۰ روز دیگر طول می کشد تا ۱۰ کیلوی دیگر را از دست بدهید. هنگامی که درصد چربی بدن‌تان کاهش می‌یابد، در نتیجه کاهش وزن شما روند کندتری می‌یابد؛ حتی اگر رژیم شما ادامه یابد. زمانی که داده‌هایتان را تفسیر می‌کنید، آگاه باشید که یک تمایل طبیعی وجود دارد که می‌خواهد از هر چیز بی‌معنایی معنا بیابد.دانشمندان اغلب یافته‌های خود را در مجلات چاپ می‌کنند؛ بنابراین دیگر دانشمندان می‌توانند از نتایج آنها استفاده کنند. بنابراین به دوستان‌تان بگویید که آزمایش شما چگونه عمل کرده است. در علوم، هر تئوری منجر به سوالات بیشتر می‌شود که به معنای این است که هر آزمایش‌، آزمایش بیشتری تولید می‌کند. یک دلیل برای استفاده از روش علمی برای بهبود مهارت‌ها، دستیابی به اهداف یا پاسخ به این سوالات است که روش علمی براساس دانش موجود طراحی می‌شود و خواسته‌های شما را بیشتر می‌کند.پس از کم کردن ۱۵ کیلو، سوال بعدی شما ممکن است این باشد که « برای تثبیت وزن فعلی‌ام، به چه مقدار تمرین و ورزش نیاز دارم؟» ممکن است هنوز پاسخ این سوال را ندانید، اما اکنون می‌دانید که چگونه می‌توانید پاسخ آن را دریابید.

منبع: Fastcompany