تاریخ هم گاهی به نفع بعضی‏ها رقم می‏خورد. همین برق که ما از زبان عربی گرفته و مابه‏ازای الکتریسیته بکار می‏بریم (و جالب اینکه عرب زبان‏ها کلمه کهربا را از ما گرفته و استفاده می‏کنند) از همین موارد است.

برای این الکترون که ریشه اصلی کلمه برق است و به دور هسته عاشقانه می‏چرخد و با حرکت در رسانا بساط برق را مهیا می‏کند، خون دل‏ها خورده شده تا به دست توماس آلوا ادیسون رسید. او رشته سیمی‌را در حبابی قرار داد، هوایش را خالی کرد، به منبع الکتریکی متصل نمود و روشنایی را به مردم نشان داده، کل قباله آن را به نام خویش زد. چه کسانی سر پرسودا بر تیره‏ی تراب بردند و پای این برق دوده خوردند و مردند و نه نامی‌از آنان به میان است و نه نشانی.
هر وقت نام برق می‏آید اسم ادیسون برده می‏شود تا استخوان تالس به روی ویبره برود زیرا ششصد سال قبل از میلاد گفته بود «مغناطیس در خود روحی دارد که آهن را به جنبش در می‏آورد».
اگر کولن سر از خاک برآرد و این اوضاع را ببیند،بیاد خواهد آورد حدود 80 سال قبل از آن قانون الکتریسته را یافت و با نگاهی عالم اندر سفیه به همراهان گفت: چقدر این موضوع با قانون جاذبه عمومی‌متشابه است.