ماهواره رقیب تلویزیون است
جواد انصافی 50 سال است که به‌صورت حرفه‌ای نمایش بازی می‌کند و از سال 53، در نمایش‌های سیاه‌بازی و شادی‌آور حضوری هنرمندانه دارد. او با کاراکتر عبدلی در دهه 60 همراه با امیر پارسا در نقش اوستا در تلویزیون حضور پیدا کرد. این دو شخصیت درباره مسائل روز به زبان طنز صحبت می‌کردند این نمایش تا امروز همچنان ادامه دارد. انصافی این روزها نمایش «چله زری و عمو چله جون» را در تالار محراب روی صحنه برده است. با این کارگردان و بازیگر درخصوص این نمایش و فعالیت‌هایش در عرصه نمایش به گفت‌و‌گو نشستیم.
شما از چه سالی به‌صورت حرفه‌ای به کار نمایش وارد شده‌اید؟
من از سال ۵۰ به‌صورت حرفه‌ای کار می‌کنم، یعنی از دوران دبستان و دبیرستان هم کار نمایش انجام می‌دادم و چندین بار در جشنواره‌های دبیرستانی جایزه گرفتم. ولی از سال ۵۳ که به خودم اجازه دادم لباس سیاه بازی بپوشم، اولین کارم «ما را مس کنید» بود و اولین نوشته‌ام هم «دیوار کوتاه» نام داشت.

در آن زمان سالن‌های مشخصی به تئاتر اختصاص داده می‌شد؟
نه! اتفاقا ما دانشگاهی هم کار می‌کردیم. یعنی همان زمان‌ها حتی در کاخ جوانان، دانشگاه تهران، دانشگاه کامپیوتر و به‌طور کلی در خیلی از دانشگاه‌ها سیاه‌بازی اجرا می‌شد.

اینکه شما گاهی اوقات از این شخصیت معهود سیاه‌بازی بیرون می‌آیید و مثلا نقشی مانند نقشی که در سریال «میوه ممنوعه» را داشتید، بر عهده می‌گیرید، برایتان سخت نیست؟
نه، برایم سخت نیست و اتفاقا راحت است ولی دوست ندارم و مطلوبم نیست. یکی از بحث‌هایی که در میوه ممنوعه داشتیم، صحنه خداحافظی من و آقای نصیریان بود و من باید گریه می‌کردم، این صحنه ۵ بار توسط گروه فنی خراب شد، عوامل فنی مدام عذرخواهی می‌کردند و می‌گفتند ببخشید که ما حس شما را می‌شکنیم، من می‌گفتم نه! زمانی که این صحنه تمام شد و همه دست زدند، آقای نصیریان گفتند: «تئاتریه!» یعنی خیالتان راحت باشد، این هر لحظه می‌تواند آن حس را بگیرد.

این روزها شما نمایشی به‌نام «چله زری و عمو چله جون» را در تالار محراب روی صحنه دارید، می‌شود کمی راجع به این نمایش بگویید؟
نمایش «چله زری و عمو چله جون» در حوزه آداب و رسوم سنتی ایرانی و مشخصا شب یلداست. من طرح این نمایشنامه را براساس پژوهش‌های چهار ساله‌ای که در مورد این مراسم کهن ایرانی انجام داده‌ام، نوشته‌ام و تمام آیین‌های یلدایی را در آن مطرح کرده‌ام. در حقیقت در این نمایش نگاه خاصی به آیین یلدا داشته‌ام. مطالبی را در پژوهش‌هایم پیدا کرده و در این نمایش آورده‌ام که بنا به گفته پژوهشگران این حوزه تا به حال مطرح نشده بوده است. من این مطالب را در قالب طنز در نمایش مطرح کرده‌ام البته علاوه بر این پیام‌های دیگری نیز در دل این نمایش نهفته است.

برای اجرای این نمایش چند وقت تمرین داشتید؟
ما برای اجرای این کار، تقریبا نزدیک ۴ماه تمرین داشتیم. باید این را بگویم که من این نمایش را ۴سال پیش به‌صورت یک کار ۲۰ دقیقه‌ای به درخواست میراث فرهنگی اجرا کردم، آن موقع در مراحل اولیه پژوهش بودم، این کار را انجام دادم و بعد دوباره این نمایش را تکمیل کردم و با فرم دیگری روی صحنه بردم و در حال حاضر این نمایش با کامل‌ترین فرم اجرا می‌شود.

استقبال از این نمایش و برخورد مخاطبان با آن چطور بود؟
مخاطبانی که به تماشای این نمایش نشسته‌اند از این کار بسیار خوششان آمده است و سوالات گوناگون زیادی برایشان پیش می‌آید که با ما در میان می‌گذارند، ولی مکان این نمایش زیاد خوب نیست و حمایتی هم نمی‌شویم.

مثلا چه نوع حمایتی؟
مثلا من فکر می‌کنم یکی از وظایف رادیو و تلویزیون این است که با استفاده از این نمایش‌ها به مردم آگاهی دهد و مردم به تماشای آن بنشینند. به اعتقاد من همان‌طور که در تمام دنیا معمول است، یکی از وظایف رادیو و تلویزیون، نقد و بررسی کارهای روی صحنه و تشویق مردم به دیدن این کارهاست. در کشورهای دیگر رسانه‌ها حتی با حضور مردم این نشست‌ها را برگزار می‌کنند. متأسفانه در کشور ما در شبکه چهار تنها یک برنامه به نام «مجله تئاتر» وجود دارد که تنها به نمایش‌های روی صحنه اشاره‌ای می‌کند و بعضی اوقات یک کار را نقد و بررسی می‌کند.

استقبال هنرجویان از ژانر سیاه‌بازی را چطور می‌بینید؟
استقبال دانشجویان بسیار خوب است. یعنی دانشجویان رشته نمایش و بچه‌هایی که دست‌اندرکار این ژانر هستند، همه‌شان خیلی راضی و به‌دنبال مطلب هستند.

نمایش شما مناسب چه سنی است؟ به بیان دیگر مخاطبان نمایش شما باید چند ساله باشند؟
مخاطبان کار ما در نمایش شادی‌آور و سیا‌ه‌بازی افراد ۵ ساله تا ۹۵ ساله را شامل می‌شوند.

بازیگر مقابل شما در نمایش‌های عبدلی و اوستا، «امیر پارسا» بازیگر خوبی است، چرا ایشان در این کار با شما همراه نیست؟
ایشان چند سالی است که به کاری دیگر مشغول هستند و فرصت‌شان برای نمایش محدود است. در حال حاضر در یک برنامه رادیویی به نام «کوچه سلامت، پلاک ۱۰۲» که جمعه‌ها به‌صورت زنده از رادیو سلامت پخش می‌شود با هم همکاری داریم. پیش از آن در برنامه جمعه ایرانی با هم کار می‌کردیم که این برنامه در حال حاضر تعطیل شده است.

شما سریال خانگی «دندون طلا»، به کارگردانی آقای داود میرباقری که در حقیقت ادای دین به سیاه‌بازی بود را دیده‌اید؟
بله، خوشبختانه دیده‌ام.

نظرتان راجع به این کار چه بود؟ این سریال توانسته بود خوب از پسِ این موضوع برآید؟
این کار بسیار بسیار کار خوب و زیرکانه‌ای بود و من از اینکه آقای میرباقری با این سریال از سیاه‌بازی حمایت کرده‌اند، کمال تشکر را دارم.

در دوره‌ای شما کم‌کار بودید تا دوباره با سریال «میوه ممنوعه» پس از سال‌ها به‌خوبی دیده شدید، از آن دوران می‌گویید؟
در آن دوران پراکندگی کار باعث می‌شد که فعالیت منسجمی نداشته باشم و البته میوه ممنوعه یکی از کارهای خوبی بود که انجام دادیم. متأسفانه شبکه‌ها زیاد شده و کیفیت بعضی از برنامه‌ها پایین آمده است، از سوی دیگر ماهواره به‌عنوان رقیبی برای تلویزیون مطرح است، به همین دلیل تماشاچیان کم شده‌اند. ما در سال ۸۸ هر روز صبح ۳ ساعت از شبکه تهران برنامه‌ای به‌صورت زنده داشتیم. از سال ۸۹ تا ۲ سال و نیم هر روز صبح در جام‌جم برنامه اجرا می‌کردیم، باوجود این، به‌دلیل مسائلی که گفتم، این کارها خیلی دیده نشد.

مهرداد نصرتی