ظاهر پنهان
جواد سروش می‌دانم که ذهن شما کلیشه‌بردار نیست اصلا اهل کلیشه هم نیستید و هرچیزی که بویش را بدهد مصرف نمی‌کنید. جماعت نویسنده و هنرمند جامعه‌تان هم کارشان جراحی کلیشه‌ است و مدام با تراش و شیار و انحنای ساختارها در پی کلیشه‌زدایی از آنها هستند.
اما من این بار می‌خواهم «کلیشه‌زایی» کنم. یعنی کلیشه تولید کنم یعنی شما فکر کنید که بینی تازه از عمل فارغ شده را با مشتی خود خواسته متورم کنید یعنی زمان را دور زده و طی یک فرآیند خود جوش، زایشی دردناک از کلیشه داشته باشیم. تا این جای کار شبیه دستور آشپزی شد، برویم سراغ طبخ و مطبخ.
کلیشه ذکر شده در بالا یک پیشنهاد است: «هرگاه بروشور نمایشگاهی را از نظر گذراندید و آثار چاپ شده در آنها نه حالتان را به هم زد و نه کیفتان را کوک کرد؛ حتما سری به آن نمایشگاه بزنید». چراکه هر مساله‌ای که هیجانات روحی شما را برنیانگیزد مساله‌ای است که در کنه خود امکان مواجهه عمیق و آگاهانه شما را به همراه دارد. نمایشگاه اخیر «شهلا حسینی» در گالری «اثر» با عنوان «ظاهر پنهان» از این دست تجربه‌ها است. تجربه‌هایی که در بدو مواجهه با آنها نیاز به زبانی به جز تملق و تخریب را به شدت احساس می‌کنید. زبانی از جنس «هزارتوهای بورخس» که درک آن نیاز به تامل و صرف زمانی متناسب با خلق آن دارد.
زیاد اتفاق می‌افتد که در نمایشگاهی انفرادی، نقاشی و حجم و مدیاهای-رسانه‌های- دیگر در کنارهم قرارگیرند. اما بسیار کم اتفاق می‌افتد که این همنشینی به بیانی منسجم از دنیای هنرمند منجر شوند، بیانی که امکان بازخوانی نشانه‌شناختی آثار در تعدد مدیوم آنها محو یا کمرنگ نشود. نمایشگاه اخیر شهلا حسینی که تا سی‌ام دی‌ماه در گالری خاک ادامه دارد از معدود تجربه‌هایی است که امکان چشیدن طعم زبانی چند لایه و عمیق را برای مخاطب فراهم می‌کند.
soroushjavad@gmail.com