واقعیت انکارناپذیر ترافیکی

یک کارشناس برنامه‏ریزی شهری طی یادداشتی که در اختیار «دنیای اقتصاد» قرار داد، ضمن تاکید بر عدم تناسب ظرفیت شبکه معابر تهران با میزان خودروهایی که هر روز از این شبکه استفاده می‏کنند، اظهارنظرهایی مبنی بر مصنوعی دانستن ترافیک هفته‏های اخیر تهران را همان‏قدر برای شهروندان آزاردهنده دانست که تنها دلیل ترافیک چهارگوشه شهر، ناشی از وجود نمایشگاه بین‏المللی در سئول قلمداد شود. شهرام جباری‏زادگان معتقد است عوامل متعددی اعم از کاهش حضور ماموران راهنمایی و رانندگی به‌ویژه در روزهای بارانی و برفی، رفتار «در ترافیک ماندگان»، نایاب شدن تاکسی‏ها همزمان با بارندگی و عدم ایفای تعهدات دولت در قبال مشکلات پایتخت در شکل‏گیری ترافیک فلج‏کننده تهران موثر بوده‏اند. متن این یادداشت را که اظهار نظرهای بعضا متفاوتی را دربر می گیرد در زیر می‏خوانید:

شهرام جباری‏زادگان
کارشناس برنامه‏ریزی شهری 

لطفا قبل از شروع به مطالعه این یادداشت، لیوانی را مقابل خود مجسم کنید که قرار است یک پارچ آب داخل آن بریزیم. طبیعی است که لیوان به اندازه‏ای که ظرفیت دارد، آب را در خود جای خواهد داد و مابقی محتوای پارچ از لیوان سرریز شده و به بیرون ریخته خواهد شد، چرا که محتوای این ظرف، گنجایش مظروفی با این حجم را ندارد. با این مثال ساده که تجسم آن حتی برای دانش‏آموزان ابتدایی نیز کار دشواری نیست، نگاهی می‏اندازیم به مساله «ترافیک تهران»؛ موضوع شماره یک این روزها و این شب‏های پایتخت که بیشتر از آن که دستاویز جار و جنجال‏‏های رسانه‏ای برای محکوم کردن دولت و مدیریت شهری و دستمایه کشمکش‏های سیاسی برای متهم کردن مدیران دولتی و مسوولان شهری باشد، نتیجه و حاصل آن برای شهروندان، تخریب روح و روان و استهلاک و فرسایش تدریجی جسم و جان آنهاست؛ درست همان‌گونه که خودروهای آنها هر روز و هر شب، بر اثر ده‏ها و صدها بار کلاچ و ترمز پشت سر هم در مسیر بین محل کار تا محل سکونت، دچار استهلاک و فرسودگی زودهنگام می‏شود.

موضوعی که روشن است، این است که ترافیک همواره در نیمه دوم سال از نیمه اول سال بیشتر است و هر قدر که به ایام پایانی سال نزدیک و نزدیک‌تر می‏شویم، ترافیک سنگین و سنگین‏تر می‏شود و البته این روند، فرآیندی است که هر سال شاهد آن هستیم؛ اما گویی حجم ترافیک امسال به ویژه در ساعات عصرگاهی و شامگاهی، بیشتر شده که البته بخشی از آن به افزایش روزافزون تعداد خودروها در شهر و تردد آنها در معابر شهری بازمی‏گردد و از نظر نگارنده، بخشی از آن نیز به کاهش آستانه تحمل انبوه «در ترافیک ماندگان» به ویژه رانندگانی برمی‏گردد که چاره‏ای ندارند، جز آن که مسیری چند کیلومتری را طی زمان طولانی و سانتی‏متر به سانتی‏متر طی کنند. در این میان، طرح موضوعاتی همچون مقصر دانستن دست‏های پشت پرده و عوامل پنهان در تشدید ترافیک و غیر عادی و مصنوعی دانستن ترافیک از تریبون‏های عمومی و فضای رسانه‏ای، به همان اندازه شهروندانی را که هر شب در ترافیک جان به لب می‏شوند آزار می‏دهد که تنها دلیل ترافیک چهارگوشه شهر از شهر زیبا تا افسریه و از نارمک تا یافت‏آباد را وجود نمایشگاه بین‏المللی در خیابان سئول بدانیم و زلف گره خورده ترافیک از تجریش در شمال تا راه‏آهن در جنوب و از آزادی در غرب تا تهران‏پارس در شرق تهران را به سئول گره بزنیم.

به نظر می‏رسد چیزی که بیش از سوء مدیریت، مردم ما را آزرده خاطر می‏کند، این است که مدیران، توانایی درک و فهم مردم از مسائل و مشکلات موجود و دلایل و عواملی که باعث به وجود آمدن این معضلات شده را نادیده می‌گیرند. وقتی مردم می‏بینند برودت هوا که به زیر صفر می‏رسد، حضور ماموران در چهارراه‏ها و میادین و نیز تردد تاکسی‏ها در سطح شهر کاهش می یابد؛ وقتی مردم می‏بینند همزمان با آغاز بارندگی، حرکت تاکسی‏ها در سطح شهر حکم کیمیا را پیدا می‏کند؛ پیچیده کردن و وارونه جلوه دادن مسائل، نه تنها مشکلی از مشکلات را حل نمی‏کند، بلکه ته مانده اعتماد مردم به دستگاه‏های اجرایی را نیز سلب می‌کند و این درحالی است که جلب اعتماد عمومی، مهم‌ترین رمز موفقیت دستگاه‌هایی است که با مردم سر و کار دارند. کاش مردم به جای این همه اظهارنظر سیاسی و این همه پاسخ‏های سیاسی‌تر به این اظهارات که امروز شاهد آن هستند، از جانب دولتمردان، نمایندگان خود در شورای شهر و نیز از جانب مسوولان شهری عوامل اصلی تشدید ترافیک تهران را از زبان آنها می‏شنیدند و از آن مهم‏تر، شنونده این بودند که دولت تدبیر و امید، در این یک هزار و ۲۴۵ روزی که سر کار بوده، برای حمایت از تهران و مردم آن که در اقیانوسی از مسائل و مشکلات اجتماعی و اقتصادی دست و پا می‌زنند و با دریایی از گرفتاری‌های روزمره که ترافیک و آلودگی هوا تنها نمونه‌هایی از آن است، دست و پنجه نرم می‌کنند، چه تدبیری اندیشیده است؟

یا سخنگوی شورای شهرشان به آنها می‌گفت به جز نام‏گذاری معابر جدید و تغییر نام برخی معابر قدیمی، چه تمهیدی برای ارتقای شبکه معابر و روان‏سازی جریان ترافیک در معابر شهرشان به کار برده است؟ یا مستمع گزارش مدیریت شهری‌شان بودند که علاوه‌بر پروژه پراهمیت اما طولانی‏مدت و دیربازدهی مانند مترو، چه اقدامات موثر و کوتاه‌مدتی برای تسکین تَبِ ۴۰ درجه شهروندان درمانده‏ای که در سرمای صفر درجه این شب‏های تهران، هر شب در راه می‌مانند، انجام داده است؟ تهران، دیگر ظرفیت این همه خودرو را ندارد و این عبارت ساده و روشن، واقعیتی انکار ناپذیر و در عین حال بسیار ساده است که گویی در میان فضای مه‏آلود و هوای آلوده این روزهای تهران گم شده است. شاهد این مدعا، نگاهی به وضعیت خیابان‌های شهر است که عموما از سه یا چهار خط عبوری تشکیل شده‏اند اما انبوه خودروها در دو طرف خیابان‌ها پارک شده و تنها یک یا دو خط عبوری برای جریان ترافیک باقی مانده‏است و تازه این موضوع، مشروط به این است که پارک دوبله برخی خودروها مانع از تردد سایر خودروها در یکی دو خط باقی مانده نشده باشد. واقعیت این است که ظرفیت شبکه معابر تهران، مدت‌ها است پُر شده و ظرفیت بیش از یک‌هزار دستگاه خودروی جدیدی که هر روز وارد این مظروف لبریز شده، می‌شوند را ندارد و ای کاش مسوولان همین واقعیت ساده را با صداقت به مردم بگویند و برای آن چاره‏ای بیندیشند. آقایان مسوول! ظرفیت معابر شهری تهران و از آن مهم‌تر ظرفیت مردم این کلان‌شهر، مدت‌هاست پُر شده است. . . فقط همین!