فرصت‌های شغلی و خشونت فزاینده
نگار حسینی تصویری که از کشور ترکیه در سال‌های اخیر نمایش داده می‌شود، تصویری است رنگ رنگ و شاد. تیزرهایی که مسافرت به این کشور را تبلیغ می‌کنند، جایی را نشان می‌دهند که گویا بهشتی است که می‌شود آن را کشف کرد. سریال‌های ترکیه‌ای روی ماهواره هم همین خط را پیش گرفته‌اند. در کمتر صحنه‌ای می‌توان خشونت در خانواده و مشکلات زنان را دید. همه اینها به علاوه اینکه ترکیه تمایل خود به اروپا را هرگز پنهان نکرده و به نظر می‌رسد همه تلاشش را می‌کند تا عضوی از خانواده بزرگ اتحادیه اروپا به حساب بیاید.
این تصویر نارنجی و گرم از ترکیه اما همه آن چیزی نیست که این کشور در خود جای داده است، به واقع چیزهای دیگری زیر پوست جامعه ترکیه در جریان است که چندان نارنجی و گرم نیست؛ البته که بیشتر خاکستری و سرد به نظر می‌رسد. افزایش آمار خشونت به‌خصوص خشونت خانگی علیه زنان در سال‌های اخیر تکان‌دهنده است. برخی گزارش‌ها این افزایش را تا 1400 درصد عنوان می‌کنند؛ درصدی که برای هر جامعه‌ای تکان‌دهنده است و برای جامعه ترک که قصد دارد استانداردهای اتحادیه اروپا را داشته باشد، تکان‌دهنده‌تر. بسیاری از جامعه‌شناسان ترک معتقد هستند این موضوع به متکثر بودن این جامعه بازمی‌گردد؛ جامعه‌ای که نه‌تنها به لحاظ جغرافیایی میان اروپا و آسیا ایستاده که به لحاظ شاخص‌های اجتماعی نیز میان آنچه در آسیا می‌گذرد و چیزی که در اروپا جاری است، سرگردان است. در هر حال بسیاری معتقد هستند این درست است که رشد اقتصادی ترکیه در سال‌های اخیر به ایجاد فرصت‌های شغلی تازه‌ای برای زنان منجر شده است؛ اما این یک رویه ماجرا است و رویه دیگر افزایش خشونت خانگی علیه زنان است. در واقع این دو، دو روی یک سکه در جامعه امروز ترکیه‌اند.
آمارها و بررسی‌ها حکایت از آن دارد که در ترکیه، کشوری که جامعه آن به سرعت در حال تغییر است، فرصت‌های شغلی تازه‌ای برای زنان به وجود آمده است، فرصت‌هایی که به هیچ وجه با آنچه زنان ده‌ها سال پیش، پیش رو داشتند قابل‌مقایسه نیست؛ اما گویا این هرگز به خوشبخت‌تر شدن زنان ترکیه به‌طور کلی منجر نشده است. گفته می‌شود ایجاد فرصت‌های شغلی تازه برای زنان روی مثبت ماجرا است و از سوی دیگر به میزان چشمگیری در سال‌های اخیر بر میزان خشونت‌های خانگی علیه زنان افزوده شده است. ماجراهای زنانی که در پناهگاه‌های زنان بی‌پناه زندگی می‌کنند، می‌تواند نشان‌دهنده بخشی از چیزی باشد که زیر پوست شهرهای ترکیه به‌خصوص شهرهای بزرگ می‌گذرد.
یکی از ماجراها در استانبول رخ می‌دهد، یکی از تاریخی‌ترین شهرهای جهان و در عین حال یکی از مظاهر مدرنیته ترکیه، شهری که نماد رشد جهانی ترکیه به حساب می‌آید، پایتختی که شانزدهمین اقتصاد بزرگ دنیا را در خود دارد و در جایی که در حال حاضر سه چهارم مردم ترکیه در شهرها زندگی می‌کنند. با در نظر گرفتن تمامی این اطلاعات باز هم بررسی‌ها حاکی از آن است که ترکیه یکی از بدترین مناطق دنیا برای زنان است. نشانه‌های آن هم واضح است و عبارت است از همان نشانه‌هایی که در سایر نقاط دنیا فضا را برای زنان ناامن و هولناک می‌کنند. در این کشور زنان بسیار کمتر از مردان تحصیل می‌کنند. تعداد قابل توجهی از آنها کار بیرون از خانه ندارند و در خانه‌ها مورد آزار همسرانشان قرار می‌گیرند. آمارهایی که از زنان خشونت دیده حکایت دارد چشمگیرتر از آن است که بتوان آنها را نادیده گرفت. بررسی‌ها نشان می‌دهد نیمی از همه زنان ترکیه‌ای که در یک بررسی شرکت کرده‌اند گزارش داده‌اند که تحت خشونت‌های خانگی قرار دارند یا قرار داشته‌اند.pic۱
«اینچی کرستگی اوغلو»، از استادان دانشگاه استانبول در مورد این خشونت‌های خانگی، سهم خواهی بیشتر زنان و مقاومت مردان در دادن سهم را عنوان می‌کند؛ چیزی که در بیشتر جوامع در حال توسعه خاورمیانه می‌توان آن را به وضوح دید. او می‌گوید: «خشونت خانگی علیه زنان از آنجا افزایش یافته است که زنان حقوق بیشتری مطالبه می‌کنند و مردان در برابر این خواسته، تنها خشونت به خرج می‌دهند.» به نظر می‌رسد زن‌ها در ترکیه امروز به حقوق شان واقف هستند؛ اما مردان به شکل سنتی تلاش می‌کنند این حقوق را نادیده بگیرند، حقوقی که به احتمال زیاد حقوق مردانه را محدود می‌کند. pic2
گزارش‌های پلیس ارقام تکان‌دهنده‌ای را در خود دارد. گزارش‌هایی که توسط پلیس و مسوولان ترک منتشر شده، حاکی از آن است که شمار زنان کشته شده در فاصله سال‌های ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۹ در ترکیه، ۱۴۰۰ درصد افزایش داشته است و این البته رقمی نیست که به لحاظ منطقی روندی قابل قبول داشته باشد. «گلسون کانات»، از فعالان زن اجتماعی در ترکیه معتقد است که ریشه افزایش مشکلات زنان ترک، بی‌توجهی مسوولان به آنها است. او در مورد افزایش این خشونت‌ها در جامعه ترکیه چنین می‌گوید: «مسوولان ترکیه قصد ندارند این مشکل را مدیریت کنند، این مشکل زنان است، اینکه چرا مسوولان آنها را نمی‌بینند.» اما نهادهای مدنی به شکل محدود در حوزه دفاع از زنان بی‌پناه و آسیب دیده فعالیت می‌کنند. «کانات» عضو یکی از معدود گروه‌هایی است که در ترکیه به‌کار پناه دادن زنانی اشتغال دارند که مورد آزار و اذیت و خشونت قرار گرفته‌اند. بسیاری از این زنان دل خوشی از برخورد پلیس ندارند. آنها نه‌تنها به پلیس اعتماد ندارند بلکه آن را مایه افزایش مشکلاتشان می‌دانند. pic۳
مادری ۳۹ ساله، از زنان پناهجوی این گروه در این باره می‌گوید: «شوهرم مرا کتک زده بود. این کتک زدن به حدی شدید بود که سرم شکسته و خون از آن جاری بود. به پلیس مراجعه کردم و از آنها خواستم مرا نجات بدهند؛ اما ماموران پلیس در جواب گفتند که نمی‌توانند در روابط زن و شوهرها مداخله کنند...» و در نهایت ماموران پلیس با توجیهی که تنها در جوامع سنتی می‌توان نظیر آن را مشاهده کرد، زن زخمی را نزد شوهرش بازمی گردانند و البته که زن بعد از بازگشت روزگار بدتری خواهد داشت. دیگر مورد زن آسیب دیده، زنی ۳۶ ساله و مادر دو فرزند است. او چیزی از آنچه بر سرش آمده نمی‌گوید؛ اما می‌گوید که مسائلش آن قدر بغرنج بوده که یکی از فرزندانش به روان پزشک نیاز پیدا می‌کند با این توضیح که: «این گروه به من کمک کردند بعد از طلاق برای فرزندم یک روانکاو پیدا کنم. آنها به من پناه دادند.» به نظر می‌رسد این زن پس از طلاق با دو فرزند بی‌پناه و بی‌هیچ جایی برای اقامت رها شده است. اما درحالی‌که مسوولان ترکیه تلاش زیادی برای پیوستن به اتحادیه اروپا می‌کنند و در سال‌های اخیر برنامه‌های زیادی برای رسیدن به این هدف داشته اند، به نظر نمی‌رسد توانسته باشند استانداردهای کشورهای اروپایی را در این کشور محقق کنند. «گولشن»، فعال اجتماعی در این باره می‌گوید: «من از یکی از کشورهای اسکاندیناوی مثال می‌آورم. در کشوری مانند سوئد اگر شما به پلیس مراجعه کنید، به ماموران آن اعتماد دارید؛ اما در کشور ترکیه من هرگز نمی‌توانم این نگرانی و ناامنی را نادیده بگیرم که پلیس مرا
به خانه ام بازگرداند.pic۴
در سوئد ماموران پلیس شما را قضاوت نمی‌کنند اما در ترکیه شما به‌طور قطع و به سادگی مورد قضاوت قرار خواهید گرفت.» این به آن معنا است که در نزد عموم مردم به‌خصوص زنان ترک، پلیس وظیفه‌ای در ایجاد امنیت برای زنان ندارد.
«اینچی» اما نظر دیگری دارد. او معتقد است که جامعه ترکیه جامعه متکثری است و به آن دلیل است که نمونه‌های بسیار متفاوتی از فرهنگ‌های مختلف می‌توان مشاهده کرد: «در این جامعه شما می‌توانید نمونه‌هایی مشابه بنگلادش بیابید یا در سوی دیگر نمودار، نمونه‌هایی نظیر کشور سوئیس، این کشور کشوری است متشکل از فرهنگ‌های بسیار متفاوت.» بسیاری از جامعه شناسان ترک معتقد هستند: «ترکیه نیمی آسیایی و نیمی اروپایی است. به اعتقاد آنها این ماجرا تنها جغرافیایی نیست و تاثیر آن را در جامعه ترکیه نیز می‌توان مشاهده کرد.» اگرچه درآمد، یکی از اله‌مان‌های موثر بر میزان خشونت خانگی علیه زنان است، اما در خانواده‌هایی که به تازگی از مناطق روستایی به مناطق شهری مهاجرت کرده‌اند نمونه‌های هولناکی از خشونت را می‌توان مشاهده کرد.
مرزهای سنتی زنان را وامی‌دارد در خانه بمانند، اما پایین بودن میزان درآمد - ۲۰ درصد مردم ترکیه زیر خط فقر زندگی می‌کنند - موجب می‌شود زنان ناچار شوند در مشاغلی خارج از خانه فعالیت کنند. این در حالی است که در این زمان مسوولیت‌هایی در خانه نیز دارند. یکی از مهم‌ترین این مسوولیت‌ها نگهداری و مراقبت از کودکان است.
این زنان ناچار می‌شوند مراقبت از فرزندانشان را برای انجام کار بیرون از خانه رها کنند و امکان استفاده از مهدهای کودک را نیز ندارند و در نهایت مسائل برایشان پیچیده‌تر شده و به خشونت علیه آنها دامن زده می‌شود.