هلیا رهبری zohreh.rahbari@gmail.com درباره نویسنده: هلیا رهبری در سال 1382 دوره کارشناسی ارشد را در رشته انسان‌شناسی در دانشگاه تهران به پایان رسانده است. او سپس به ادامه تحصیل در رشته انسان‌شناسی اجتماعی دانشگاه استکهلم پرداخته و اکنون در این شهر سوئد زندگی می‌کند. فعالیت فعلی وی در حوزه « خبرنگاری آنلاین» متمرکز است.
اولین باری که به جنوب سوئد مسافرت کردم، دشواری‌ام برای فهم لهجه جنوب سوئد را به حساب محدودیت دانشم در زبان سوئدی گذاشتم، ولی هرچه بیشتر و بیشتر در زبان سوئدی پیشرفت کردم و بیشتر درباره لهجه‌های مختلف سوئدی آموختم، متوجه تفاوت قابل‌توجه لهجه جنوب سوئد یا همان «اسکونه» که بسیار متاثر از دانمارکی است، با لهجه دیگر مناطق سوئد شدم، ولی به‌رغم تفاوت و حتی دشوار فهمی این لهجه برای دیگر مناطق سوئد، این لهجه حضوری ثابت و همیشگی در رادیو و تلویزیون رسمی سوئد دارد.
به کمک همین حضور دائمیِ اخبارگویان، مجریان و گزارشگرانی که سوئدی را با لهجه اسکونه-دانمارکی صحبت می‌کردند، حتی مهاجری مثل من، این لهجه را به عنوان بخشی از زبان سوئدی فراگرفت.
ولی در ایران، ما رویکردی بسیار متفاوت با لهجه‌های مختلف فارسی داریم. من اینجا درباره زبان‌های مختلف ایرانی نظیر ترکی، عربی، بلوچی و... صحبت نمی‌کنم، تمرکز من بر لهجه‌های مختلف فارسی است که مناطق حاشیه‌ای ایران یا ایرانیان غیرفارسی‌زبان دارند. لهجه‌هایی که حضورشان در صدا و سیمای ملی کاملا محو شده است. در ایران لهجه‌ها و گویش‌های مختلف فارسی به شبکه‌های محلی سپرده شده است و در رادیو و تلویزیون ملی تقریبا تمام مجریان، اخبارگویان و گزارشگران، فارسی را با لهجه تهرانی صحبت می‌کنند؛ گویی این یک هنجار پذیرفته شده است که رادیو و تلویزیون رسمی فقط به تبلیغ و گسترش لهجه تهران یا همان مرکز بپردازد و لهجه ده‌ها میلیون ایرانی که فارسی را با لهجه ترکی، عربی، بلوچی، مشهدی، کرمانی، لری یا کردی صحبت می‌کنند، هرگز شانس شنیده شدن توسط دیگر ایرانیان را نداشته باشد.
تصور کنید که همه ایرانیانی که شبکه یک را تماشا می‌کنند، گزارش وضعیت آب و هوا، پیشرفت‌های علمی یا رخدادهای فرهنگی را با فارسی متاثر از لهجه کردی، عربی یا ترکی بشنوند. تصور کنید که اخبار را با لهجه کرمانی بشنویم یا مروری بر رسانه‌ها را با لهجه بوشهری؛ چقدر این مساله به آشنایی ایرانیان با لهجه‌های مناطق مختلف کمک می‌کند! چقدر کمک می‌کند که ما ایرانیان درباره زبان و لهجه همدیگر بیاموزیم!
اگر فارسی زبانی است که قرار است همه ایرانیان را به هم پیوند دهد، این فارسی فقط یک فارسی نیست، بلکه فارسی‌های گوناگونی است که در مناطق مختلف ایران با خاستگاه‌های مختلف زبانی گویش می‌شود.
در پایان من فکر می‌کنم، اگر یک مهاجر که در سن بزرگسالی زبان جدیدی را یادگرفته، قادر بوده است که یک لهجه جدید را در کنار لهجه معیار فرا بگیرد، برای ایرانیانی که از کودکی فارسی صحبت کرده یا شنیده‌اند، یادگیری لهجه‌های مختلف فارسی، کاری است بسیار امکان‌پذیر و شدنی.