بیماری هلندی

یک واقعه تاریخی مهم که می‌تواند چگونگی پیدایش مفاهیم ارزشمندی چون بهره‌وری، تخصص و تکنولوژی را به شما آموزش دهد بیماری هلندی است. این یادداشت را بخوانید تا همیشه یک مثال خوب اقتصادی در ذهنتان برای درک چگونگی بیمار شدن اقتصاد، هرز رفتن منابع و عقب‌ماندگی صنعتی و تکنولوژیکی آن هم در اوج ثروت داشته باشید. شما در جامعه شاید این اتفاق را دیده باشید که وقتی پول بدون زحمت به دست کسی می‌افتد و او تن به کار کردن نمی‌دهد چگونه شروع به ریخت و پاش و هرز دادن آن می‌کند و سرانجام وقتی آن پول تمام می‌شود شخصی بدون تخصص و مهارت از آن همه سرمایه باقی می‌ماند. این داستان سرگذشت کشور هلند در دهه ۱۹۶۰ است و شاید بتواند بیان‌گر واقعیت‌هایی از اقتصاد ما و آن‌چه در طی سال‌های گذشته مشاهده کرده‌ایم باشد. در سال ۱۹۵۹ اکتشاف‌گران هلندی در دریای شمال منابع عظیم گاز کشف کردند. وابستگی سایر کشورهای اروپایی به منابع نفت و گاز این پیام را می‌داد که اکنون هلند یک کشور متمول و ثروتمند اروپایی شده است. صادرات منابع طبیعی هلند به شدت شروع به افزایش کرد و درآمد ملی هلند بالا رفت. شاید در نگاه اول این‌طور به‌نظر برسد که این موهبت طبیعی، شانس بزرگی بوده که نصیب یک کشور شده است و دست بخشش‌گر طبیعت یاری‌رسان اقتصاد هلند شده است. اما بیایید خیلی ساده بررسی کنیم که چگونه این منابع می‌توانند اثر مخربی بر اقتصاد داشته باشند و به‌جای آنکه موجب رشد و پیشرفت اقتصاد شوند آن را مبتلا به یک بیماری خطرناک کند. با افزایش درآمد ملی، دولت شروع به انجام طرح‌های عمرانی گسترده و ایجاد. زیرساخت در بخش‌های مختلف می‌کند.

انجام این امور نیازمند نیروی کار است که آنها نیز به ازای کاری که انجام می‌دهند پول دریافت می‌کنند؛ بنابراین پول حاصل از صادرات منابع طبیعی از این کانال به دست مردم می‌رسد و درآمد آنها افزایش می‌یابد. وقتی سطح درآمد شما بالا می‌رود سطح خواسته‌های شما یا تقاضای شما نیز بالا می‌رود و تمایل دارید مقدار بیشتری از کالا و خدمات مختلف خریداری کنید. اما حتی پیشرفته‌ترین اقتصادهای دنیا نمی‌توانند همه نوع کالایی را با کیفیت خوب تولید کنند و همواره بخشی از کالاها از خارج از کشور تامین می‌شوند. از طرفی برخی از کالاهایی که در داخل کشور تولید می‌شوند محدودیت تولید دارند و نمی‌توانند در هر زمانی کل تقاضای ایجاد شده را جوابگو باشند. احداث کارخانه ها و بنگاه‌های تولیدی نیاز به زمان دارند، تحت این شرایط دولت برای برآوردن تقاضا نه از طریق افزایش تولید؛ بلکه به‌ناچار باید شروع به واردات کالا از خارج از کشور کند. بخشی از این کالاها به مرور زمان جایگاه خود را در بازار کشور تثبیت می‌کنند و راه را برای ورود تولیدکنندگان داخلی مسدود می‌کنند. همچنین در مورد تولیدات داخلی با محدودیت در میزان عرضه کالا، با بالا رفتن تقاضا قیمتشان افزایش می‌یابد و دولت نیز مجبور است برای کنترل قیمت آنها و پایین آوردن سطح قیمت‌ها اقدام به واردات کند. افزایش واردات همچون ویروسی به داخل مرزهای کشور وارد شده و بذر وابستگی و عقب ماندگی صنعتی را در کشور می‌کارد. بسیاری از صنایع به‌خصوص در کشورهای در حال توسعه توانایی رقابت با کالاهای مشابه خارجی را ندارند و بعد از مدتی به واحد‌های تولیدی ورشکسته تبدیل می‌شوند.

داستان به این‌جا ختم نمی‌شود. آیا می‌توان همه کالاها را وارد کرد؟ در مورد زمین و مسکن دولت چه راه‌کاری می‌تواند اتخاذ کند؟ وقتی تقاضای مردم افزایش پیدا می‌کند این تقاضا در بخش زمین و مسکن به‌عنوان یک کالای ضروری نیز افزایش می‌یابد و قیمت این قبیل دارایی‌ها بالا می‌رود. اکنون این بازار یک بازار پرسود خواهد بود زیرا پرواضح است که مردم برای داشتن سرپناه یا ناگزیرند مسکنی خریداری یا رهن و اجاره کنند. بنابراین سرمایه‌گذاری در این بخش سود خوبی نصیب ساختمان سازها خواهد کرد. تا این‌جا ملاحظه می‌شود که وجود منابع طبیعی از یک طرف با افزایش واردات شروع به عقیم کردن صنایع تولیدی کرده و از طرف دیگر سودآوری در بخش‌های غیرمولد را بالا برده است. سرمایه‌گذاری در بخش‌های غیر مولد یعنی هرز منابع ارزشمند اقتصادی، منابعی که می‌توانند زمینه‌ساز افزایش تولید، بهره‌وری و رشد اقتصادی باشند.

حال اقتصاد از این بدتر هم می‌شود. با کاهش درآمدهای حاصل از صادرات منابع طبیعی برای مثال کاهش قیمت جهانی نفت یا گاز، درآمد دولت کاهش می‌یابد. تحت این شرایط دیگر پول کافی برای واردات وجود ندارد، حال کشوری که در طول زمان به‌واسطه وابستگی به واردات بخش صنعتی ضعیفی دارد با دو چالش بزرگ مواجه می‌شود. کشور نه‌تنها از لحاظ صنعتی عقب مانده شده است؛ بلکه چون دیگر نمی‌تواند اقدام به واردات کند تا قیمت کالاها را کاهش دهد با تورم نیز مواجه است. هلند به این بیماری مبتلا شده بود. نرخ بیکاری در این کشور پنج برابر و حجم سرمایه‌گذاری مولد در آن به‌شدت کم شده بود. در سال ۱۹۷۷ مجله اکونومیست در وصف حال و هوای اقتصاد هلند از واژه «بیماری هلندی» استفاده کرد. اگرچه هلند چند سال پس از آن با کمک کشورهای اروپایی خود را از شر این بیماری خلاص کرد، اما بعد از آن مفهوم بیماری هلندی جایگاهی در بین واژگان اقتصادی برای خود پیدا کرد. توجه داشته باشید ذکر این مسائل به این معنی نیست که وجود منابع طبیعی عظیم در یک کشور عاملی برای عقب‌ماندگی صنعتی و تکنولوژیکی خواهد شد. دلیل اصلی این پیامد را باید در عدم مدیریت تصمیم‌سازان و سیاستگذاران این گونه کشورها در استفاده درست از این منابع جست و جو کرد. درآمدهای ناشی از صادرات این قبیل منابع نباید به‌صورت صلاحدیدی در جامعه خرج شوند، ورود درآمدهای حاصله در جامعه باید متناسب با ساختار اقتصادی کشور و توانایی بخش عرضه در پاسخگویی به تقاضای ایجاد شده باشد.