یادداشت
هراس زن بودن
شراره عبدالحسین زاده دلخراش بودن واقعه اسیدپاشی آنقدر مبرهن است که نیازی بر تاکید و تایید ندارد. حادثهای که، ابتدا تنها مربوط به عاشقی دلباخته بود که به دلیل فراق یا عدم وصال جسم و روح معشوقه را نابود میکرد. موردی که در دهههای اخیر در موارد خانوادگی و تسویه حساب شخصی به کرات اتفاق افتاد با اینکه حکم قصاص برایش تعیین شد اما باعث ممانعت و بازدارندگی جرم نشد، اما حالا این موضوع نه شخصی که با تکرار و تداوم در یک شهر و تبدیل شدن به جرم زنجیرهای و فقط بر روی عدهای که آن عده هم زنان هستند و تفاسیر مختلف و گاه غرضورزانه و سیاسی به موضوعی فراگیر و همگانی تبدیل شده است.
شراره عبدالحسین زاده دلخراش بودن واقعه اسیدپاشی آنقدر مبرهن است که نیازی بر تاکید و تایید ندارد. حادثهای که، ابتدا تنها مربوط به عاشقی دلباخته بود که به دلیل فراق یا عدم وصال جسم و روح معشوقه را نابود میکرد. موردی که در دهههای اخیر در موارد خانوادگی و تسویه حساب شخصی به کرات اتفاق افتاد با اینکه حکم قصاص برایش تعیین شد اما باعث ممانعت و بازدارندگی جرم نشد، اما حالا این موضوع نه شخصی که با تکرار و تداوم در یک شهر و تبدیل شدن به جرم زنجیرهای و فقط بر روی عدهای که آن عده هم زنان هستند و تفاسیر مختلف و گاه غرضورزانه و سیاسی به موضوعی فراگیر و همگانی تبدیل شده است. حادثه اسیدپاشی به چند نفر از زنان اصفهان، درحالی توجه عموم را به خود جلب کرده است که این حادثه نه اولین اسیدپاشی در جامعه بوده و نه آخرین آن خواهد بود. آخرین نخواهد بود؛ چرا که از شواهد بهخوبی پیدا است که سوزاندن چهره زنان، به دلیل عدم برخورد قاطع با مجرمان این نوع جرائم، چه از سوی قربانیان و چه از سوی مجریان قانون، گویا عرصهای بدون پیگیری تصور شده است. اسیدپاشی چه به صورت فردی و چه به صورت گروهی وسازمان یافته نوعی خشونت عریان علیه زنان محسوب
میشود. خشونتی که با آسیبهای جبران ناپذیر و غیر انسانی، وجودش را در جامعه به نمایش میگذارد. اگرچه انواع دیگر خشونتها علیه زنان در جامعه نمود عینی ندارند، اما تاثیرات جدی بر روح و روان زنان میگذارد. خشونتی که روزی در متلکهای خیابانی خودش را نشان میداد حالا به موازات حوادث اسیدپاشی در اصفهان با بطریهای آب و تهدید زنان به اسیدپاشی جلوهگری میکند. خشونت اسیدپاشیدن به زنان معنای خاصی دارد. در تقسیمبندیهای خشونت جنسیتی، این اقدام که به منظور از بین بردن زیبایی زنان، آسیبرسانی جدی و تحقیر و ترساندن آنها صورت میگیرد، از نوع خشونتهای رفتاری و جسمانی محسوب میشود؛ اما این فقط آثار فردی (جسمی و روحی) این نوع خشونت است. در دنیایی که زنان برای احقاق کوچکترین حق خود سالها مبارزه کردهاند و هنوز هم بر سر نگاه برابر و یکسان در حقوق اجتماعی و قانونی و سیاسی خود در تلاشند و از حضور و ورودشان در عرصههای مختلف عمری نگذشته است این اقدامات که در واقع به قصد قتل روح زنان و ایجاد رعب و منزوی کردن آنان در کنج خانهها است «حس امنیت» و حضور در جامعه ایمن را نابود میکند. وحشت از ناامنی فردی و اجتماعی وحشت از گونههای
مختلف زنستیزی. این وحشتهای زنانه نهتنها حوزه زندگی و عمل زنان را در زندگی کنونی محدود میسازد، بلکه افق دید آنان را از تواناییهایشان و حوزهی عملشان در آینده تنگ میکند، اعتماد بهنفس را از آنها میگیرد، امکان برنامهریزی واقعبینانه برای آینده را از آنها میگیرد، تصویری را که آنان از خود و جامعه دارند، ناقص و زشت میسازد و نوعی تنش بیهوده و دائمی به زندگی آنان میافزاید. در این وحشتها بهگونهای دردهایی افزون بر دردهای تبعیض و خشونت و بیعدالتی آشکار است که زنان از آنها رنج میبرند. شایعات برآمده، اغراق در آمارها و شهرها و دستمایه شدن سوژه در شبکههای اجتماعی و تالارهای گفت و گو موجی از ناامنی و رعب را بر دختران و زنان وارد کرده است که این بعد روحی و روانی آن نشان از رویکرد خشونت آمیز نسبت به زنان جامعه است. رعب و وحشت عیانی که خود باعث شکلگیری نوع دیگری از خشونت بر زنان شد به بازی گرفتن وحشت زنان و شبیهسازی حادثه اسیدپاشی توسط عدهای در خیابانها با آب نمونه دیگری از زن ستیزی و نگاه تحقیرآمیز به زنان است. خشونت علیه زنان در انظار عمومی همواره وجود داشته است چه در قالب خشونت پنهان کلام، تهدید
امنیت، دزدی و تجاوز، اخاذی، سوءاستفاده جنسی تا گرفتن حق زندگی عادی. تامل بر این حادثه به این جهت اهمیت دارد که همزمان با حادثه اسیدپاشی وحشت و ترس بر جان مردم و خانوادهها افتاده است.ترس از زن بودن و وحشت از خشونتی بی دلیل که فرد هیچ انگیزهای شخصی ندارد یا از پی عمل وحشیانه خود حتی در پی لذتجویی نیست. برخی تصور میکنند چون ترس، توهین و ارعاب، جلوه ظاهری ندارد نباید فردی خاطی را به دلیل این عمل مجازات کرد. در کشورهای پیشرفته افرادی که خشونتهای پنهان همچون ترساندن مردم و ارعاب را در قالب شوخی یا هر عمل دیگری انجام میدهند، طبق قانون مجازات میشوند. دلیل این مجازاتها این است که این فرد هراس اجتماعی به وجود آورده و باعث آسیب دیدن روح و روان آدمها شده و زمینه بیماری روحی را در افراد ایجاد میکند. نمونه اسیدپاشی از بعد اجتماعی و رویکرد جمعی و اثرات سوء بر قشر زنان که عمدتا بیشتر در معرض آن قرار میگیرند _ چرا که آمارهای موارد نادری از اسیدپاشی بر روی مردان حتی با انگیزه شخصی نشان میدهد که این خود مربوط به امر زیبایی و هویت بصری زنان در جامعه است _ قابل تامل است. چرا که سالها تلاش شد در سایه تامین امنیت
عمومی و ایجاد نظم اجتماعی بسترهای حضور زنان در جامعه را در عرصههای مختلف فراهم کنیم اما این حوادث گواه وجود تفکر مردسالار و افراطی است که حتی برای ایجاد رعب و وحشت و هراس اجتماعی از زن مایه میگذارد.
ارسال نظر