داوود ندیم
دبیر کمیته سرمایه‏ گذاری کلانشهرهای کشور
این روزها موضوع کاهش اعضای شورای اسلامی شهرها در مجلس و شورای نگهبان و سایر محافل مرتبط مطرح است و مقالات و تفسیرهای گوناگونی ارائه می‌شود. در طول ده سال اخیر بیش از هشت بار قانون شوراها را دستکاری کرده‌اند و این نشانگر این موضوع است که هنوز سیستم شورایی نتوانسته نهادینه شود. نگاه‌های بخشی به موضوع و عدم تمایل دولت به تفویض قسمتی از حاکمیت و قدرت به مردم موجب شده شوراها در یک هاله درون شهرداری (البته قسمتی از شهرداری) به دور خود بچرخند. تفکر ایجاد سیستم شورایی هنوز به مقصد نرسیده و فاصله زیادی با تجربیات جهانی که صدها سال پیش به آن دست یافته‌اند داریم. استقرار کامل نظام شورایی مستلزم تغییر نگاه حاکمیت (قوای مقننه - مجریه - قضائیه) به موضوع شوراها است.

هنوز سیستم شورایی نتوانسته جایگاه اصلی خود را در نظام حاکمیتی پیدا کند. این سیستم نه‌تنها تاکنون ساماندهی نشده، بلکه طی چند سال اخیر به حال خود رها شده است. بنا دلایل فوق به‌رغم اینکه نظام شورایی با شعارها و تئوری‌هایی نظیر:

- شوراها مظهر اراده مردم
- شوراها پارلمان محلی
- مصوبات شورا عین قانون است
- و.....

شروع شد اما در عمل هیچ‌یک از آنها اتفاق نیفتاد. و بیشتر حالت مشورتی و برخی مواقع ریش سفیدانه به خود گرفت. انسان‌های با سواد و با تجربه و با انگیزه خدمت در انتخابات پرشوری به نام انتخابات شوراهای اسلامی شهر‌ها و روستاها شرکت می‌کنند که هرکدام به نوبه خود در شهر و محلشان افراد ذی‌نفوذی هستند و مردم نیز از بین آنها گلچین کرده و بهترین‌هایشان را برمی‌گزینند اما برآیند چهار سال فعالیت آنها کمتر از ان می‌نماید که باید می‌بود پس اثر سینرژی چرا معکوس عمل می‌کند پاسخ را باید در اختیارات و سیستم و فرآیند جست‌وجو کرد.

به همین لحاظ رفته رفته افراد ذی‌نفوذ برای حفظ موقعیت خودشان از شرکت در انتخابات شورا‌ها پرهیز می‌کنند و با ادامه این روند افراد کم‌تجربه در انتخابات شرکت می‌کنند و مردم هم از بین افراد کم‌تجربه و بی‌تجربه بهترین‌هایشان را انتخاب می‌کنند تا اینکه نوبت به دوره‌های بعدی و بعدی و قهقرایی و سیر نزولی. چنین می‌شود که نظام شورایی به سوی قهقرایی سیر پیدا می‌کند.

البته موارد مذکور در همه شهرها یکسان نیست و از شهری به شهری دیگر متفاوت است. و اگر در بین منتخبان شوراها افراد با تجربه و کاردان و مسلط به امور هم باشد که حتما هم هست در داخل چرخه مجبور به پیروی از سیستم هستند و الا باید هر روزشان بر سر اصلاح سیستم و... به دعوا و مرافعه بگذرد.دهها سلیقه متفاوت در یک سیستم فاقد اختیار (اختیارات دارند ولی نمی‌شود اسمش را اختیارات گذاشت) و تنها اختیارشان هم عزل و نصب و استیضاح شهردار است که آن هم دارد گرفته می‌شود.

شورا‌ها را در وضعیت فعلی به لایه‌ای عصاره مانند از مردم تشبیه می‌کنم که مابین دو سنگ فرمانداری و شهرداری هم از بالا و هم از پایین در فشار هستند و هر وقت توانستند قسمتی از وجودشان را دقایقی از بین این دو سنگ رهایی بخشند قوای دیگری در صحنه هستند که آنها را به‌جای اولشان برمی‌گرداند. به نظر این حقیر (که 23 سال هم کارمند شهرداری بودم و هم شهردار و هم عضو شورای شهر و شهرستان و استان و هم مناصب دیگری در این زمینه‌ها داشتم) افزایش یا کاهش اعضای شوراها هیچ تاثیری در وضعیت نابسامان شوراها نداشته و ندارد مشکل در جای دیگری است و حلقه مفقوده عدم اعتقاد عملی دست‌اندرکاران، به شوراهاست.