استاد لطفی،  مرد هنر، کار و سازماندهی
آرش نصیری روزنامه‌نگار/مدیر و مجری برنامه هزارصدا سپیدموی و محاسن بود، اما هنوز برای مردن آنقدر پیر نبود. اینکه چرا این‌قدر شکسته شده و خیلی پیرتر از سنش به نظر می‌رسید را می‌توان از نقل قول‌هایی از دیگران و نگاه به زندگی هنری استاد فهمید و نکته مهم این بود؛ موسیقی و خدمت در آن برای استاد لطفی همه چیز بود و به هیچ وجه از کنارش به راحتی نمی‌گذشت و در این خصوص اهل مصالحه و مصلحت نبود و اتفاقا همین باعث ناراحتی‌هایی هم برای ایشان و کدورت‌هایی از جانب دیگران شد. به‌شدت اهل کار بود و این را در همه زندگی ایشان می‌توان دید. این را که آنقدر درگیر کارش بود و به آموزش و تربیت نسل تازه اهتمام می‌ورزید که از بهداشت و درمان خود غافل بود،استاد محمود دولت آبادی در روز تشییع پیکر لطفی بزرگ گفت. نه این بی‌توجهی که آن همه توجه به انتقال تجربه و دانش هنری و موسیقایی به نسل‌های بعد، شایسته تحسین و ستایش است. استاد حسین علیزاده وقتی آغاز به سخن کرد بغضش ترکید، از روزهایی گفت که بعد از بیرون آمدن از دانشگاه و رسیدن به خانه آنقدر تار می‌زد که وقت خوابش می‌رسید و آن وقت، در حالی که دراز کشیده بود، سه تار در دست می‌گرفت و آنقدر ساز می‌زد که خوابشان ببرد. البته در آن مجال اندک فرصت نکرد از کار و تلاش فوق‌العاده‌ در زمان راه‌اندازی کانون چاووش بگوید؛ اما اینقدر را گفت که در آن حرکت مهم اجتماعی-هنری، استاد سایه پدر معنوی شان بود و استاد لطفی طلایه‌دارشان. بنابر آنچه خود به ابوالحسن مختاباد گفت: «شب‌ها ساعت یک می‌خوابم و دیرتر از شش هم هیچ‌گاه بیدار نشدم و بسیاری مواقع ساعت 5 صبح بیدارم. از هفت روز هفته شش روز ساعت 7 صبح در دفترم هستم تا هفت شب.» موسیقیدانی را که ساعت یک شب بخوابد زیاد دیده‌ایم، اما موسیقیدانی را که یک بخوابد و قبل از شش صبح بیدار شود نه. کم نه، اصلا نیست. این خصلت در بین مدیران و کارآفرینان بزرگ دنیا هست که استاد هم واقعا، علاوه‌بر جایگاه بزرگ و بلند هنری‌اش، یک مدیر و سازمان‌دهنده فوق‌العاده بود. شاید بتوان دوره‌های مختلف زندگی استاد را در سه دوره مهم دسته‌بندی کرد: قبل از خروج از کشور در سال 61، دوره 24 ساله حضور در خارج از کشور و دوره از سال 85 تا 92حاصل کار دوره اول کارهای ارزشمندی است که در رادیوانجام داد و بعد راه‌اندازی کانون چاووش و سرپرستی گروه شیدا بود که حاصل آن بی‌نظیر است و اساسا جریان موسیقی هنری کشور را عوض کرد، البته این محصول حضور ایشان و گروهی از موسیقیدانان برجسته و نابغه مثل استادان مشکاتیان، علیزاده، شجریان، ناظری و جمع دیگری از بهترین‌های موسیقی ما بعد از آن سال‌ها بود و باز هم البته این جریان ادامه منطقی اتفاقی بود که به مدیریت دکتر داریوش صفوت از مرکز حفظ و اشاعه موسیقی آغاز شده بود؛ اما چه در همان مرکز و چه بعد از آن، حضور و تاثیر لطفی کاملا مشهود و بارز بود. دوره حضور ایشان در خارج از کشور را از کارنامه کاری ایشان جدا می‌کنیم؛ هر چند در همان دوران هم کارهای بزرگی در زمینه معرفی موسیقی ایران در خارج از مرزها انجام داد و کارهای برجسته‌ای را هم ساخت. دوره سوم کاری ایشان برای تربیت نسل تازه‌ای بود که چه در زمینه نوازندگی و چه خوانندگی حرف‌های بسیاری برای گفتن دارند و در آینده خواهند داشت.استاد لطفی باشکوه در مورد عشقش موسیقی، اهل مصلحت‌اندیشی و دم فرو بستن به‌خاطر موج‌های سیاسی روز نبود و آنچه درست می‌پنداشت را می‌گفت و در همه عمر مبصر و البته معلم بود و چه مناسبت ویژه‌ای پیدا کرد روز معلم امسال که در آن معلم بزرگ موسیقی چشم بر این جهان فانی فرو بست.