مرده‌ریگ ریگی
جیش‌العدل میراث ریگی است. گروه تندرویی که آشکارا از سوی برخی کشورهای منطقه حمایت می‌شوند. کشورهایی که شاید نام آنها برای برخی از ما غریب نباشد. بی‌راه نیست که این افراد فیلم‌های خود را به شبکه عربستانی العربیه می‌سپارند تا این شبکه تلویزیونی اخبار آنها را پخش و تهدیدهای آنها را منتشر کند.
گروه «جیش‌العدل» پس از دستگیری عبدالمالک ریگی در آسمان‌ها و نابودی گروه تروریستی جندالله به وجود آمده است که با سازماندهی مجدد نفرات عملیات تروریستی خود را از سر گرفته است. رهبری این گروه را درحال حاضر «عبدالرحیم ملازاده» ملقب به «صلاح‌الدین فاروقی» فردی از اهالی راسک به عهده دارد. این گروه تروریستی؛ اما تاکنون مسوولیت چند عملیات تروریستی در نواحی شرقی استان سیستان و بلوچستان را بر عهده گرفته است و در عملیات‌های خرابکارانه نیز در این استان حضور داشته است. گفته می‌شود که این گروه پس از انحلال جندالله با همان رویکرد گذشته تاسیس شده است. بر اساس ادعاهای این گروه تروریستی،‌ آنها هدفشان را از تاسیس این گروهک،‌ تلاش برای تامین حقوق مذهبی و قومی قوم بلوچ و اهل‌سنت استان سیستان و بلوچستان ایران اعلام کرده‌اند، اما در عمل با دست به اسلحه بردن نیز بین سنی‌های ایرانی نیز جایی ندارند. به گفته برخی از کارشناسان گروه جیش‌العدل از سوی سلفی‌های تندروی عربستان سعودی حمایت مستقیم می‌شود و ارتباط تنگاتنگی نیز با طالبان پاکستان دارد. در این میان بولتن نیوز می‌نویسد که فعالیت‌های جیش‌العدل کاملا زیرنظر گروه تروریستی القاعده قرار دارد. به نوشته این سایت این گروه در داخل خاک پاکستان اقدام به گشایش مدارسی کرده است و کودکان و نوجوانان بلوچ را برای آموزش به این مدارس هدایت می‌کنند. گفته می‌شود که این گروهک تروریستی از نوجوانی اقدام به شست‌وشوی مغزی نوجوانان این خطه می‌کند.
بر اساس تخمین‌های ارائه شده قوم بلوچ به ۱۵ میلیون نفر می‌رسند که ۳ میلیون نفر از آنها در ایران زندگی می‌کنند،‌ اما بیشترشان در پاکستان هستند. با این وجود گفته می‌شود که این گروهک سوای دریافت‌های مالی از برخی کشورهای منطقه،‌ بیشتر درآمد خود را از راه قاچاق سوخت و مواد مخدر تامین می‌کند.
فعالیت‌های تروریستی گروهک جیش‌العدل
بر اساس ادعاهای گروهک جیش‌العدل،‌ این گروه تروریستی از چندین گردان تشکیل شده است و هر بار که دست به عملیات می‌زنند یکی از این گردان‌ها مسوولیت حمله را به عهده می‌گیرد.
از جمله اینکه اعضای این گروه در تاریخ ۳ آبان ۱۳۹۲ در یک حمله غافلگیرانه به گشت مرزبانی در منطقه سراوان چندین تن از سربازان ایرانی را به شهادت رساندند و برخی نیز مجروح شدند. در گزارش منتهی به این عملیات تروریستی آمده بود: در پی کمین این گروه تروریستی ۱۴ نفر از اعضای پلیس مرزبانی ایران شهید و هفت تن دیگر نیز مجروح شدند. مهاجمان پس از حمله نیز زمانی که به پاکستان بازگشتند در بیانیه‌ای مدعی شدند که علت این اقدام تروریستی «دفاع از جوانان بلوچ» بوده است. با این شرایط در این حمله ۱۲ سرباز نیروی انتظامی و ۲ نفر از کادر این نیروی مرزبانی به شهادت رسیدند.
ربودن مرزبانان ایرانی
بهمن ۱۳۹۲ گروه جیش‌العدل ویدئویی را در توئیتر بارگذاری کرده بود که در آن تصاویری از ۵ سرباز را که گفته می‌شد مرزبانان ایرانی حاضر در مرز ایران و پاکستان هستند به نمایش گذاشت. این گروه اعلام کرد که این سربازان را از مرزبانی ربوده و به پاکستان برده است. اسماعیل احمدی مقدم،‌ فرمانده کل نیروی انتظامی نیز با تایید این ربایش،‌ موقعیت انجام آن را در منطقه جکیگور اعلام کرد و از پلیس مرزبانی پاکستان به دلیل نظارت نکردن بر مرزهای مشترکش با ایران گلایه کرد.
عابد فتاحی،‌ نماینده مردم ارومیه و رئیس فراکسیون اهل سنت وقت مجلس شورای اسلامی،‌ به این اقدام جیش‌العدل نیز واکنش نشان داد و گفت: «جیش‌العدل نه تنها اهل سنت؛ بلکه مسلمان هم نیستند. ما نمایندگان اهل سنت از نیروهای مسلح می‌خواهیم گروهک تروریستی جیش‌العدل را حتی در خاک کشور همسایه پاکستان سرکوب و از بین ببرد. این گونه گروه‌ها که با اقدامات خود به دنبال تفرقه میان شیعه و سنی هستند،‌ مسلمان نیستند.» در این راستا نیز یکی از هموطنان بلوچ نیز با محکوم کردن این اقدام از سوی گروه جیش‌العدل این حرکت گروه تروریستی را «به اسارت گرفتن فرزندان ما» خوانده است. به نوشته «نرجس خاتون براهویی»،‌ پس از عبدالمالک ریگی،‌ پدیده جیش‌العدل که این بار روی پارچه ای که نام خود را حک کرده و در پشت سربازان به اسارت گرفته ما قرار داده است،‌ نام «ایران» را هم نوشته است و به نظر می‌رسد قصد دارد به امید یافتن هویت سرزمینی،‌ تمرکزش را از دعاوی بین‌المللی بر دعاوی داخلی بگذارد،‌ دومین ظهور تروریسم در منطقه مرزی سیستان و بلوچستان است که نام «اسلامی» نیز بر خود می‌گذارد.» این کارشناس می‌نویسد: «واقعیت این است که جیش‌العدل و ایدئولوژیی که حامل آن است،‌ همچون عبدالمالک ریگی با اینکه تعدادی از ایرانیان بلوچ اعضا و رهبران آن هستند،‌ هر دو پدیده‌های خارجی و وارداتی هستند که در رقابت منطقه‌ای،‌ هم تولید‌کننده گفتمان ایدئولوژیک آن است و هم اسپانسر مالی آن. برخلاف عبدالمالک که ادعاهای موهوم مذهبی و نیز گروه کوچکی داشت،‌ گروه اخیر شاید به دلیل دسترسی به منابع مالی بیشتر،‌ به نظر می‌رسد از سازماندهی جدی‌تری برخوردار است و نیز ادعاهای مذهبی و سیاسی آن،‌ همچون اشاره به سوریه،‌ روشن‌تر است که خود وابستگی‌اش را به آن دسته از کشورهای منطقه که انتظار نداشتند بحران سوریه در جریانی دیپلماتیک بیفتد و در نتیجه دلخور و ناراضی هستند را آشکارتر می‌سازد.»