سال پیش رو سال سختی برای اهالی فرهنگ در این سرزمین است. این را به‌سادگی می‌شود از حرف‌های رئیس‌جمهور روحانی در اختتامیه بیستمین جشنواره مطبوعات فهمید، زمانی که گفت: «نباید به خاطر مطلب یک نویسنده، کل یک مجموعه را تعطیل کرد.» این جمله ساده اما گره‌گشا نشان می‌دهد سال 93 برای اهل فرهنگ می‌تواند با پیچ و خم‌های زیادی همراه باشد.
روزنامه‌ها باید دست به عصاتر حرکت کنند و سیستم اطلاع‌رسانی باید نگاهش را معتدل‌تر کند. از بازار نشر با تیراژ نهایتا سه‌هزارتایی و سختگیری سیستم نظارتی وزارت ارشاد نباید انتظار شق‌القمر داشت. البته حرف محمود دعایی در همان اختتامیه که وزارت ارشاد را معقول‌تر از قبل یافته بود می‌تواند برای اهل کتاب امیدبخش باشد. اهالی تئاتر هم حرکت آرامشان را سال آینده باید تداوم ببخشند و بهانه به دست تندروهایی ندهند که می‌خواهند از سیستمی که به دنبال اعتدال است آتو بگیرند. سینما اما حکایت پیچیده‌تری دارد. فکر کنید سینمایی که هنوز مشکل کمبود سالن نمایش دارد و برای همین تولیدات محدودش نمی‌تواند گستردگی اکران را آنطور که در کشورهای صاحب صنعت سینما شاهدیم، داشته باشد، تعداد معدودی که اساسا با اصل سینما مخالفند بخواهند این سینما را فرمایشی و «نفتی» کنند. در این صورت کار ایوبی و یارانش بسیار مشکل خواهد بود، اگر بخواهند همه سلیقه‌ها را راضی نگه دارند.
در این زمینه می‌توان به پیشنهادهایی کاربردی در حوزه فرهنگ رسید که به نظر سهل ممتنع می‌نماید، اما سال‌ها است با همین فضاهای تئوریک غیرعملی مواجهیم و هیچ اتفاقی در این فضا نمی‌افتد. نخست اینکه تا حوزه فرهنگ از قید و بندهای دولتی خود را رها نکند، انجام هر کار دیگری شاید بیهوده بنماید. فرهنگ دولتی سفارشش را از دولت می‌گیرد و در خوش‌بینانه‌ترین حالت اگر از سوی کارفرما-همان دولت- دست خوشی -جایزه‌ای-طلب نکند، رشدی هم در پی نخواهد داشت. فرهنگ غیرنفتی از نان شب برای ما واجب‌تر است. وقتی فرهنگ غیرنفتی باشد، نقدپذیر می‌شود و هر فعال فرهنگی‌ای دیگر به دید پدر و نان‌آور خانواده به دولت نگاه نمی‌کند. در سال پیش رو اگر ارکان اصلی مدیریت‌های فرهنگی این کشور از ید حاکمیت خارج شود و تنها نظارت دولتی بالای سر اهل فرهنگ و هنر باشد-چیزی که در همه جای دنیا هست- آن وقت می‌شود نشست و درباره باقی طناب‌های احتمالی دیگری که بر دست و پای اهل فرهنگ و هنر هست حرف زد. آن وقت می‌شود درباره این حرف زد که فرهنگ دنباله سیاست نیست که هر وقت هرکس خواست سیاست را با آن مخلوط کند و معجونی بی‌سروته تحویل تماشاگر بدهد. آن وقت می‌شود درباره بازارهای محصولات فرهنگی ایران حرف زد که بسیار زیادند، اما هیچ نگاه آینده‌نگری به آن نیست. اولویت اصلی فرهنگ ایران در سال ۹۳ بدون شک برنامه‌ریزی پنج، ۱۰ و پانزده ساله برای کلیه عرصه‌های فرهنگی در ایران است. برنامه‌ای که بگوید چه انتظاری از فرهنگ-در همه زمینه‌ها- با این شکل‌بندی زمانی دارد. به قول مرحوم سیف‌الله داد که در یکی از همان جلسات آخر سال که معاون سینمایی وزارت ارشاد بود، گفت: «آیا تا ۲۰ سال دیگر هم می‌خواهیم هنوز دلخوش باشیم به اینکه نفت داریم و پول نفت می‌آید به این مملکت؟!» رفتار اهل فرهنگ و هنر از آن زمان که این حرف زده شد-نیمه دوم دهه هفتاد-تا الان چه تغییری کرده است؟ هنوز هم همه چشم به پول دولت-نفت دارند.
روزگار غریبی پیش رو داریم. روزگاری که به نظر می‌رسد خیلی ساده نشود از پیچ و خم‌های آن گذشت.
پس یک راه بیشتر باقی نمی‌ماند: مدارا و گفت‌وگو. عرصه فرهنگ و هنر ایران در سال آینده مدارا را در پی خواهد گرفت. روزگاری که شاید تمرینی باشد برای تحمل عده‌ای که خلاف جریان اکثریت مردمی هستند که ۲۴ خرداد ۹۲ پای صندوق‌های رای رفتند و به شعار تدبیر و امید رای دادند.