شش رفتار ناسالم که به روابط اجتماعی ما آسیب می‌زنند

برقراری ارتباط سالم و موثر از مهمترین اقدامات ما در زندگی اجتماعی است. همه ما باید رفتار‌های سالم و ناسالم را بشناسیم و در جهت برقراری روابط سالم آموزش دیده و اقدام کنیم. برخی از رفتار‌های ما، دیر یا زود، باعث تخریب روابط ما می‌شوند. شاید ابتدا متوجه این تخریب تدریجی نشویم، اما زمانی می‌رسد که ناگهان شوکه می‌شویم چرا روابطمان خراب شد، یا متوجه ناسالم بودن رابطه می‌شویم اما نمی‌دانیم که چرا این اتفاق افتاده است. در این مقاله سعی داریم که پنج رفتار ناسالم را که موجب تخریب روابط اجتماعی ما می‌شوند برای شما آشکار کنیم:

ایجاد مزاحمت برای دیگران در وقت استراحت آنها. لطفا مزاحم نشوید! برخی از افراد در روابط خود نقش طلبکار را بازی می‌کنند. این افراد توقع دارند هر زمان که می‌خواهند یا نیاز دارند، دیگران در خدمت آنها باشند. به عنوان مثال، این افراد همان‌هایی هستند که ساعت دوازده شب یا سه صبح به خود اجازه می‌دهند به دیگران پیام دهند یا با آنها تماس بگیرند؛ این افراد همان‌هایی هستند که اگر کمی دیرتر پاسخ پیام آنها را بدهیم دهان به شکایت یا ناسزا باز می‌کنند؛ این افراد همان‌هایی هستند که دیگران را موظف می‌دانند بلافاصله به درخواست آنها آری بگویند؛ این افراد همان‌هایی هستند که وقتی مشغله‌ای دارید یا وقتی که خسته هستید ساعت‌ها وقت شما را می‌گیرند و برای شما صحبت می‌کنند و اصلا به پیام‌ها و اشارات شما مبنی بر اینکه نمی‌خواهید ادامه دهید، توجهی نمی‌کنند و...بخشی از ادب یعنی اینکه ما در زمان مشغله یا استراحت دیگران مزاحمشان نشویم.

عدم احترام به اصول دیگران در روابط. ما باید به اصول و مقررات شخصی دیگران و حد و مرز‌هایی که تعیین می‌کنند احترام بگذاریم. این انتخاب ماست که با وجود این اصول باز هم بخواهیم با آن افراد در ارتباط بمانیم یا خیر، اما قطعا حق تجاوز به اصول و حریم دیگران را نداریم.به عنوان مثال، وقتی افراد متاهل برای ما حد و مرز می‌گذارند، دم از روشنفکری نزنیم و قوانین و حد و مرز‌های آنها رعایت کنیم؛ اگر با افرادی روابط کاری یا حرفه‌ای برقرار می‌کنیم یا هنگام خرید کالا یا خدمات، به قوانین و اصول کاری آن افراد، موسسه یا شرکت احترام بگذاریم و به شخص خود آنها نیز بابت آن اصول بی‌احترامی نکنیم. اگر فردی برای ما خط قرمزی تعیین می‌کند نخواهیم که به زور آن خط قرمز را رد کنیم. بخش دیگری از ادب یعنی اینکه اگر کسی در رابطه خود با ما اصول، مقررات و حد و مرز‌هایی تعیین می‌کند وظیفه ما احترام به آن اصول است و همینطور، آنها نیز وظیفه احترام به حریم و اصول ما را دارند.

تحقیر و تمسخر دیگران. هیچ انسانی دوست ندارد که مورد تمسخر یا تحقیر قرار گیرد، نه شما و نه هیچ فرد دیگری. برخی از افراد برای اینکه خود را بالا ببرند دست به این اقدام ناخوشایند می‌زنند، برخی عادت و تربیتشان بر این اساس است که دیگران را تحقیر و تمسخر کنند. تحقیر و تمسخر دیگران تاثیری بسیار منفی بر روابط ما دارد. بخش دیگری از ادب یعنی خود را بالاتر از دیگران ندیدن، دیگران را حقیر ندیدن و رعایت احترام آنها. و اما چه کسانی با افرادی که دیگران را تمسخر یا تحقیر می‌کنند معاشرت می‌کنند؟ افرادی که اعتماد به نفس پایین و بنیان ضعیفی دارند. فردی که عزت نفس بالایی داشته باشد هیچوقت رفتار‌های منفی را تایید نمی‌کند. کسی که هوش هیجانی بالایی دارد و اخلاق مدار است، صرف‌نظر از اینکه فردی که رفتار‌های غیر اخلاقی انجام می‌دهد، از برخورد او ناراحت شود یا خیر، با رفتار‌های غیر اخلاقی برخورد می‌کند.

بله گفتن‌های بیشمار. افرادی که همیشه پذیرا هستند و قدرت نه گفتن ندارند، شاید در نگاه اول می‌خواهند روابط خود را حفظ کنند، اما در نگاه عمیق‌تر آسیب جدی‌ای به روابط خود وارد کرده و موجبات قطع روابط را فراهم می‌کنند. تا به حال چند نفر را دیده‌اید که همیشه بله گفته و خدمت کرده است و ناگهان روزی در اثر نگرفتن جواب متقابل رابطه را تخریب کرده است؟ افراد «بله، قربان» گو جزو افراد خطرناک روابط هستند، آنها هم خودشان را از رفتار خود و هم دیگران را از رفتار و توقعات خود خسته می‌کنند. قرار نیست که اگر ما انتخاب کرده‌ایم که همیشه بله بگوییم، دیگران هم انتخاب کنند که همیشه بله بگویند!بخشی از ادب یعنی اینکه صادق باشیم، اگر جواب مان منفی است، نه بگوییم و اگر بله گفتیم توقع نکنیم که متقابلا پاسخ دریافت کنیم.

فقدان مهارت شنوندگی فعال. مهارت گوش دادن فعال یکی از مهمترین مهارت‌های ارتباطی است. اگر شنونده موثر و فعالی نباشید نمی‌توانید روابط خوبی را پی ریزی کرده و آنها را حفظ کنید. مردم دوست دارند که شنیده شوند و خوب شنیده شوند. شنوندگی فعال فقط ساکت نشستن و گوش دادن نیست بلکه مهارتی است که هر انسانی باید آن را بیاموزد. حضور در لحظه، عدم قضاوت، شنیدن بیش از ۷۰ درصد گفته‌ها به صورت خالص و... همگی از ویژگی‌های شنونده فعال بودن است.

تقلید کردن. غالبا انسان‌ها دوست ندارند که مثل خود را در کنارشان داشته باشند. چه احساسی به شما دست می‌دهد اگر ببینید که یک فرد تمام کار‌های شما را تقلید می‌کند؟ در نگاه منطقی می‌گوییم که « این فرد شما را آنقدر بالاتر دیده است که می‌خواهد شبیه شما باشد، پس باید خوشحال باشید»، اما در نگاه همدلانه و همچنین، در نگاه از زاویه احساسات چنین نمی‌گوییم. مثلا، اغلب افراد دوست ندارند که وقتی وارد میهمانی‌ای می‌شوند لباسی شبیه لباس خود را بر تن دیگری ببینند (به منطقی بودن یا نبودن این خواسته کاری نداریم، صرفا از دوست داشتن یا نداشتن صحبت می‌کنیم). این یک تقلید نیست و یک اتفاق است. اما برخی از افراد عادت دارند همیشه چشم‌شان به دیگری باشد، نگاه کنند که او چه کار می‌کند، چطور راه می‌رود، چطور حرف می‌زند، چه می‌پوشد، چه فعالیت‌هایی دارد و... و همین‌ها را کپی یا تقلید می‌کنند. افرادی که از آنها کپی برداری شده است واکنش شان چیست؟ دیده شده است که متعجب می‌شوند، ناخودآگاه چندان اعتباری برای آن فرد قائل نمی‌شوند، و در شدیدترین حالت از وی فاصله می‌گیرند، زیرا آن افراد را موجب زیر سوال بردن منحصربه‌فرد بودن خود و افرادی ضعیف و فاقد خلاقیت می‌بینند. (اینجا صحبت از مد گرایی نیست، بلکه صحبت از افرادی است که همیشه از یکی از اطرافیان خود کپی می‌کنند.) خودمان باشیم، برای خود انتخاب‌هایی داشته باشیم. وقتی تنوع را حفظ کنیم، خودمان باشیم و تقلید نکنیم جذاب‌تر به نظر می‌آییم.