آثار کلاسیک گنجینه ملی ما هستند

مسعود یکتا آموختن موسیقی را با فراگیری فنون نوازندگی سه‌تار در سال ۱۳۷۴ آغاز کرد.‌ پس از گذراندن دوره‌ مقدماتی نزد استاد محمد رنجبر به تحصیل ردیف آواز ایرانی نزد استاد فریدون پوررضا و سلفژ نزد استاد «اراده‌پور بایرام» مشغول شد. او در سال ۱۳۸۴ دوره‌های کنسرواتواری را زیر نظر استادانی همچون دکتر هما سادات افسری، محسن الهامیان، کمال‌الدین عباسی، فرزاد نوشاد، پیروز ارجمند و زنده‌یاد دبیری‌ آموزش دید و با مدرک عالی کنسرواتواری با گرایش آواز ایرانی از وزارت علوم، تحقیقات و فناوری فارغ التحصیل شد. از سال ۱۳۸۸، «ارکستر ویولت» را با همکاری فرزاد نوشاد راه‌اندازی کرد و در این مدت توانسته برنامه قابل تاملی را برگزار کند که ساخت اولین رپرتوار ارکستر روی اشعار مولانا و سهراب سپهری و اجرای کنسرت‌های مختلف در تهران و شهرستان‌ها نتیجه فعالیت در این دوره است. مسعود یکتا قرار است شب یلدا با گروه «بی‌حصار» در تالار رودکی روی صحنه برود و آثار کلاسیک ایرانی چهره‌هایی همچون انوشیروان روحانی، همایون خرم، روح‌الله خالقی و... را بازخوانی کند. آنچه می‌خوانید گفت‌وگو با این خواننده به بهانه تازه‌ترین اجرای اوست.

چطور شد که در سال 88 تصمیم گرفتید روی شعرهای سهراب سپهری کار اکسترال انجام بدهید؟

واقعیت این است که نوع کار و تفکرات من در کار هنری وابسته به موضوعی است که انتخاب می‌کنم.سال ۸۸ ایده‌ای به ذهنم رسید که روی اشعار سهراب کار ارکسترال انجام دهم. این ایده با محبت استاد گرانقدرم فرزاد نوشاد و کمک‌های برادرم حمید یکتا و دیگر دوستان منجر به ساخت مجموعه قطعاتی روی شعر سهراب و حضرت مولانا شد.این تجربه که به نظرم تجربه خوب و جذابی هم بود لازمه به بار نشستن آن ایده بود.لازم است عرض کنم تصاویر این کنسرت در آلبومی با عنوان «آدم اینجا تنهاست» در شهریور ماه سال جاری منتشر شده است و در حال حاضر که البته برآیند چند سال تلاش و مذاکره است روی موضوع بازخوانی آثار قدیمی کار می‌کنم که شرط اجرای این موضوع کم بودن تعداد نوازندگان و سادگی اجراست.

همان موقع دکتر محمد سریر هم در جایی گفته بودند تصاویر متعلق به آینده است و عمیق. چرا ادامه پیدا نکرد؟

ضمن اینکه لازم است از محبت ایشان و سایر اساتید برای حضور دربرنامه معرفی آلبوم «آدم اینجا تنهاست» قدردانی کنم باید عرض کنم اکثر اساتید و بزرگان هنر که در طول اجراهای ارکستر ویولت میهمان برنامه بودند این آثار را خوب و حرکتی متفاوت تلقی کردند.یادم هست جناب استاد ناظری که خودشان هم روی اشعار سهراب اجراهای زیبایی با آهنگسازی جناب استاد هوشنگ کامکار دارند در یکی از اجراها مهمان برنامه بودند و در گفت‌وگو با یکی از خبرگزاری‌ها اشاره کردند که ارکسترها و گروه‌های دیگر از ارکستر ویولت یاد بگیرند، که برای بنده بسیار باعث افتخار بود. اما اینکه چرا ادامه پیدا نکرد پاسخ دشواری ندارد. فعالیت ارکسترال در موسیقی اوج یک فعالیت موسیقایی است. یعنی همانند اداره یک سازمان عریض و طویل علاوه بر داشتن بودجه کافی و حمایت‌های تدارکاتی و داشتن یک سیستم اداری منظم، شما با یک اثر هنری و افراد هنرمند (هنرمند به معنای مجری هنر) طرف هستید.اینها طبیعتا پیچیدگی‌های خاصی ایجاد می‌کند و وجود نقص در هر کدام از این موارد منجر به عدم تعادل و انحراف از مسیر خواهد شد. ارکستر ویولت با سرمایه‌گذاری شخصی بنده و استاد فرزاد نوشاد تشکیل و راهبری شد که البته در طول دوره ما از حمایت اسپانسری هم برخوردار شدیم اما بودجه و وضعیت مالی اجازه رفتن به مرحله بعد را نداد. وگرنه ما از لحاظ ساختار اداری و سیستماتیک تمام پیش‌بینی‌ها را انجام داده بودیم و در زمینه سوژه هم هیچ مشکلی نداشتیم.قرار بود رپرتوار موسیقی فیلم داشته باشیم که چند جلسه تمرین هم برای آن انجام شد.همچنین رپرتوار بعدی با کلام روی اشعار سعدی و اخوان ثالث برنامه‌ریزی شده بود که متاسفانه تلاش‌ها برای گرفتن حمایت مالی مناسب بی‌نتیجه ماند و منجر به تعطیلی ارکستر شد.

چرا برای اجراهای جدید عنوان «به همان سادگی» را انتخاب کردید؟

«به همان سادگی» عنوانی بود که به سرعت به ذهنم رسید و انتخاب شد. همانطور که مستحضرید دوره درخشانی در تاریخ هنر ایران وجود دارد که در آن همه چیز در شرایط مطلوب قرار داشت. بنابراین آثاری هم که خلق شد همین خاصیت را دارا هستند. «همان» به آن دوران اشاره دارد. نکته فنی که در این تیتر وجود دارد عنوان «سادگی» است. سادگی که بنده در این عنوان به کار بردم فقط به معنای مینیمال بودن اجرا و آثاردر فرم نیست بلکه منظورم سادگی و بی‌آلایشی است که در ساختار ذهنی اساتید و بزرگانی که این آثار را خلق کرده‌اند وجود داشته. متاسفانه امروز با پیچیده شدن بی‌مورد امور زندگی دیگر شاهد خلق چنین آثاری نیستیم و نخواهیم بود.آثاری که امروز خلق می‌شوند اکثرشان حاصل هم‌نشینی و هم‌اندیشی نیستند. فاصله‌ها زیاد شده و افراد بدون اینکه همدیگر را ببینند و بشناسند در یک اثر هنری حضور دارند. کمتر پیش می‌آید امروز آثاری در حوزه موسیقی خلق شود که سه ضلع مهم آن یعنی ترانه سرا، آهنگساز و خواننده از قبل با هم گفت‌وگویی در مورد اثر داشته باشند. البته بنده مشکلی با هنرمندان حوزه موسیقی و سایر هنر‌ها نداشته و ندارم. گو اینکه اگر شرایط روزگار حاضر شرایط مطلوبی می‌بود و زندگی با همان صفا و صمیمیت در جریان بود شاید به سبب پیشرفت ابزار و امکانات و متخصص‌تر شدن افراد کارهای شاخص‌تری هم خلق می‌شد.

ضرورت بازخوانی قطعات قدیمی چیست و چرا باید قطعه‌ای را که با صدای خواننده‌های دیگر بارها شنیدیم با صدای شما هم بشنویم؟

از نظر شخص بنده این کار اشکالی که ندارد دارای مزایایی هم هست. اول اینکه برخی از این خوانندگان دیگر در قید حیات نیستند و اجرای مجدد صحنه‌ای این آثار می‌تواند یادی از آن عزیزان باشد. دوم اینکه هر اجرا از یک اثر هنری دارای اقتضائات خودش است که شامل بیان فلسفه و مفهوم و احساسات آن اثر به مخاطب است با روایتی متفاوت. ضمن اینکه در همه جای دنیا این اتفاق مرسوم است. چه در موسیقی و چه در تئاتر. بارها شده شاهد اجرای یک نمایشنامه با زبان‌های مختلف و در کشورهای مختلف با روایتی اختصاصی باشیم. به نظر بنده آثار موسیقی که ما آنها را بازخوانی می‌کنیم همگی دارای این ویژگی هستند که بتوان آنها را دوباره روایت کرد که البته قبلا هم این اتفاق افتاده و خیلی از هنرمندان آثار قدیمی را باز خوانی و باز تنظیم کرده‌اند. من در تمام اجراها تلاش خواهم کرد اگر چیزی به اثر در اجرا نتوانم اضافه کنم چیزی از آن کم نکنم. این آثار گنجینه ملی ما هستند و باید آنها را همانطور که هست نگه داریم و ارائه کنیم.

خودتان را خواننده پاپ می‌دانید یا موسیقی سنتی؟

بنده قبلا هم به این سوال پاسخ داده‌ام و به‌صورت ساده بنده خواننده هستم. نگاه من به خوانندگی شبیه به بازیگری در تئاتر و سینماست. شما نمی‌توانید بازیگری را به صرف اینکه اکثرا نقش‌های جدی خلق کرده، از نقش‌های کمدی محروم کنید یا فرضا اگر بازیگری یک بار نقش پزشک را بازی کرد دیگر حق نداشته باشد نقش دیگری را تجربه کند. بنده علاوه بر اینکه دوره‌های آشنایی با ردیف و موسیقی ایرانی را گذرانده ام با سلفژ، تئوری موسیقی و صداسازی کلاسیک آشنایی دارم. بنابراین بسته به سوژه ممکن است کارها را در سبک‌های و فرم‌های مختلف اجرا کنم.این که تا چه اندازه به مقصودم برسم و کارم را درست انجام بدهم چیزی است که باید اساتید و کارشناسان به آن بپردازند.در کنسرت «به همان سادگی» این اتفاق در یک کنسرت می‌افتد. یعنی ما در بخش اول کنسرت قطعاتی را با فواصل موسیقی ایرانی، اصطلاحا ربع پرده، اجرا می‌کنیم و در بخش دوم قطعات با پیانوی کروماتیک اجرا می‌شوند که رنگی از موسیقی شرقی در آن وجود دارد.

سادگی در تنظیم هم مشهود است، این همان «به همان سادگی» است یا چیز دیگری است؟

قطعا بخشی از موضوع همین است اما مطلب مهمی که در این رابطه باید به آن اشاره کنم موضوع توجه حضار به ترکیب و تلفیق بعضا بی‌نظیر کلام و ملودی است که هرچه ساده‌تر (از نظر ترکیب بندی سازها) اجرا شود برای بینندگان ملموس‌تر خواهد بود.

در کنسرت سال پیش از همین مجموعه «به همان سادگی» (رپرتوار 1) شاهد همکاری شما با نگین سریر و مزدا انصاری بودیم که در اجرای اخیر هم در این پروژه حضور دارند. این همکاری چگونه شکل گرفت و ادامه «به همان سادگی» چگونه خواهد بود؟

قبل از توضیح در مورد این عزیزان لازم می‌دانم در مورد ابتدای این طرح توضیح بدهم. زمانی که این پروژه در مرحله فکر بود با چند تن از دوستان و هنرمندان در رابطه با محتوا و فرم این کار گفت‌وگو کردم که یکی از آنها زنده نام مهدی رفعتی بود.مهدی رفعتی یکی از نوازندگان خوب پیانو و از دوستان قدیمی من به این طرح و اجرای آن علاقه‌مندی نشان داد اما برای اجرای بخش اول برنامه که با کوک ایرانی باید اجرا می‌شد اصرار داشت که به‌صورت تامپره (با کوک کروماتیک) اجرا شود. در همین مباحث و تصمیم‌گیری‌ها که البته برای من پذیرشش سخت بود متاسفانه ایشان را ازدست دادیم.

بعد از آن تا مدتی دست و دلم به کار نرفت تا اینکه دیدم انجام دادن این کار شاید باعث شود یادی از ایشان بکنیم. ضمن اینکه طرحی بود که باید اجرا می‌شد و من در مورد اجرای آن بسیار سرسخت بودم. بنابراین در بررسی‌هایی که انجام دادم مستقیم رفتم سراغ مزدا انصاری. مزدا انصاری را از قبل و دورادور می‌شناختم و با سبک و سیاقش آشنا بودم. آلبوم‌های «آه باران» و «شب جدایی» را که با تنظیم‌های زیبایش توسط استاد شجریان و همایون به زیبایی هرچه تمام‌تر اجرا شده، بسیار دوست داشتم و حدس می‌زدم که ایشان بتواند کمک بزرگی برای اجرای این طرح باشد که همین طور هم شد. در جلسات گفت‌وگو با ایشان متوجه علاقه‌مندی‌های مشترک شدم که باعث خوشحالی صد چندان شد و در نهایت ایشان با مهر اجرای طرح و همکاری با بنده را پذیرفت.

ضمنا لازم است ذکر کنم جناب انصاری علاوه بر انضباط و خوش قولی که از صفات کمیاب در این دوره و زمانه است دارای اطلاعات بسیار غنی از مجموعه برنامه‌های گلها و خاطرات ارزشمندی از همنشینی با اساتید بزرگ موسیقی ایران است وحضور در کنار ایشان در اجرای پروژه «به همان سادگی» بسیار به بنده انگیزه برای ادامه کار می‌دهد.خانم سریر هم که معرفی مستقیم جناب انصاری بود. دلیل این معرفی هم این بود که ایشان شاگرد استاد انوشیروان روحانی است و علاوه بر آشنایی با نوازندگی پیانو با متد‌های کلاسیک و شاگردی کردن نزد اساتید بزرگ از جمله شخص آقای دکتر محمد سریر (پدرشان)، با سبک استاد روحانی هم بسیار مانوس است و قطعات ایشان را خوب اجرا می‌کند. لازم به توضیح است که اولین رپرتوار «به همان سادگی» در سال گذشته روز اول مرداد در تالار وحدت مصادف با زادروز استاد انوشیروان روحانی اجرا شد و بخش دوم برنامه تقریبا اختصاص به اجرای قطعات ایشان داشت. بنابراین و به دلیل علاقه‌مندی قبلی که بنده به همکاری با خانم سریر داشتم و به واسطه اجراهای ایشان با استاد محمد نوری با کمال میل پذیرفتم و «به همان سادگی» متولد شد. در رپرتوار شماره ۲ هم که در شب یلدا اجرا خواهد شد خانم نیلوفر ابراهیمی، یکی از نوازندگان خوب فلوت به جمع ما پیوست و رنگ تازه‌ای به اجرای ما خواهند بخشید.

آثار کلاسیک گنجینه ملی ما هستند