بی‌رحمانه‌ترین رفتار با بافت قدیمی مشهد
 ضحی زردکانلو به مناسبت هفته معمار و در حاشیه سفر دکتر محمد منصور فلامکی و دکتر محمدرضا پورزرگر به مشهد برای شرکت در همایش روز معمار که به همت گروه معماری دانشگاه خیام مشهد در این دانشگاه برگزار شد، نشست دوستانه‌ای با این دو استاد برجسته معماری کشور ترتیب دادیم که جزئیاتش در ادامه از نظرتان می‌گذرد.
سوالات نخست را با دکتر محمدمنصور فلامکی، دکترای معماری از دانشگاه ونیز و چهره ماندگار معماری در سال ۱۳۸۹ مطرح کردیم. وی که دارای تالیفات و مقالات گسترده‌ای در زمینه هنر و معماری است در سخنان خود به اهمیت مرمت بافت سالخورده مشهد اشاره می‌‎کند و در ادامه توصیه‌های خویش را برای فارغ‌التحصیلان رشته معماری متذکر می‌شود.
به‌طور کلی تحولات چهره شهر مشهد را در چند سال اخیر چطور ارزیابی می‌کنید و با توجه به تخصص شما در حوزه مرمت آیا بازسازی بافت قدیمی و مذهبی مشهد به شایستگی صورت گرفته است؟
آنگونه که شما انتظار دارید من مشهد را نمی‌شناسم، اما این را می‌دانم که بی‌رحمانه‌ترین رفتار با بافت قدیمی در مشهد انجام شده که غیر قابل جبران است و بعدها هم نمی‌شود جلویش را گرفت.
منظورتان بافت اطراف حرم است؟
قاعدتا همین‌گونه است، اما جاهای دیگری هم لابد وجود دارد که ما نمی‌دانیم، آخرین باری که من به مشهد آمدم حدود چند سال پیش این‌همه ساختمان‌های بلند روی تپه‌ها نبودند، اما متاسفانه الان هستند. مگر این تپه‌ها زمین اضافی است؟ این تپه‌ها می‌توانند تضمین‌کننده بهترین رویش‌ها باشند. تضمین‌کننده این باشند که میکرواقلیم ما بتواند به بهترین شکل زندگی کند، این خانه‌های زشت را هم اگر در جایی بسازیم که ارتفاع زیادی ندارد به نفع جامعه بشری است که این زشتی‌ها را روی تپه‌ها نبینند، متاسفانه این اتفاق‌ها فقط در مشهد می‌افتد. به دلایل متفاوتی بافت اطراف حرم نیز از حدود ۲۴، ۲۵ سال پیش به این سوی در حال ساییده شدن است. وقتی یک کرم ابریشم برگ درخت توت را می‌خورد ما انتظار داریم از آن برگ، آرام آرام ابریشم تولید کند، اما ما برگ توت اطراف حرم را جویدیم و به‌جای آن چیزی تولید کردیم که هرگز به ابریشم شباهتی ندارد، این واقعا تاسف بار است. اتفاق دیگر این است که میدان‌های شهری را از ما گرفته‌اند و به‌جای آن بازار درست کرده‌اند، ما خیال می‌کنیم بازار ناجی است، درصورتی‌که ناجی هیچ چیزی نیست و جز برای خود بازاری‌ها به هیچ درد دیگری نمی‌خورد.
از آنجایی که پذیرش‌ دانشجو در رشته معماری زیاد است، برای دانشجویان فارغ‌التحصیل رشته معماری و برای مدیران حوزه شهری چه توصیه‌هایی دارید؟
من فکر می‌کنم تنها چیز نگران‌کننده این است که این فارغ‌التحصیلان به خیل معلم‌هایی بپیوندند که آبرویی برای ما نگذاشته‌اند. متاسفانه کار به‌جایی کشیده که در دانشگاه‌های جدی ما استاد به کارمند تبدیل شده و کارمند هم تنها فکرش این است که چگونه در سیستمی که به او مسلط است، ترفیع شخصی پیدا کند. این یعنی آینده استادی که تکلیف خودش را روشن نکند و باخودش این قرار را نگذارد که به جنگ کسانی برود که بد کار می‌کنند.
ارتقای فضای آموزشی دانشگاه درگرو حضور اساتیدی از طیف‌های متفاوت فکری
در ادامه دکتر محمدرضا پورزرگر دکترای معماری از دانشگاه پلی‌تکنیک میلان و عضو ارشد دفتر مطالعات مشترک ایران و ایتالیا از اهمیت ارتقای فضای آموزشی و مدیریتی معماری و همچنین بسترسازی مناسب برای ترویج معماری برای پیشرفت اقتصاد شهری می‌گوید.
پیشنهاد شما برای ارتقای فضای دانشگاهی و مدیریتی در حوزه معماری چیست؟
یک فضای مدیریتی برای ارتقا به ۳ عنصر نیاز دارد: فضای آموزشی، اجزاء و ادوات کمک آموزشی و استاد. اکنون ما بهترین اساتید را با چندین سال سابقه کاری داریم، ولی این افول و نابسمانی و نداشتن امکانات و فضا و مدیریت بد به چه دلیل است؟ به این دلیل که این سه عنصر باید در کنار یکدیگر باشند، برای ارتقای فضای آموزشی در یک دانشگاه باید اساتیدی از طیف‌های وسیع و متفاوت فکری وجود داشته باشند که بتوانند دانشجویان را هدایت کنند، گذشته از ابزار میز و صندلی، ارتباط با دانشجویان نیز بسیار اهمیت دارد. شاید دانشجوی ترم یک از سخنان کسی مثل پروفسور فلامکی، نکات زیادی متوجه نشود، اما منش این استاد را می‌آموزد و تعالی‌ها هم در همین برخوردها شکل می‌گیرند. مثال ملموس‌تری بزنم، فرض کنید به تماشای فیلمی از آقای کیارستمی می‌نشینید که خود ایشان هم در کنار شما حضور دارند در این شرایط، دیدگاه‌های صاحب‌نظر برای شما عریان می‌شود و این تعامل‌ها همان ابزارهای کار است. ما در معماری آزمایشگاه فیزیک و شیمی نداریم، پس این تعاملات تعیین‌کننده هستند و در این شرایط اتمسفر علمی و آکادمیک ایجاد می‌شود، اما به‌خاطر تعداد زیاد دانشگاه‌هایی که مدرک کارشناسی به بالا می‌دهند این تعامل ایجاد نمی‌شود. در حال حاضر تعداد دانشگاه‌های تهران از کل دانشگاه‌های ایتالیا بیشتر است یا نجف‌آباد دانشجوی دکترا جذب کرده است اما استاد ندارد. استاد یعنی تبیین ایدئولوژی که سیر مطالب فکری را ایجاد کرده باشد. این محورها باید در دانشگاه وجود داشته باشد تا به مدیریت‌های صحیح برسیم.
اگر این اتفاق نیفتد چه تبعاتی در پی دارد؟
فسیل می‌شویم، بسیاری از دانشگاه‌ها صندلی خالی استاد دارند، پس آرام آرام مرگ آنان فرامی‌رسد، تعداد شرکت‌کنندگان در فوق‌لیسانس رو به افزایش است و ۲۵۰ هزار نفر در آزمون دکترا شرکت کرده‌اند که خبر خیلی بدی است.
توجه به معماری و فضای شهری چه تاثیراتی بر بهبود مدیریت شهری و به‌طور خاص اقتصاد آن دارد؟
این توجه هویت ما را می‌سازد، ببینید چطور قهوه‌خانه به تریا و کافی‌شاپ تبدیل می‌شود و لفظ قهوه‌خانه ملعون می‌شود. من فکر می‌کنم روی این تغییر واژه‌ها مدت‌ها کار شده است، چراکه تاریخ یک پدیده شیب‌دار است و پله‌ای نیست. مثلا ظلم است اگر بگوییم انقلاب ایران تنها در ۱۰ صبح ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ اتفاق افتاد، پیدا شدن آن مسیر و جا انداختنش در نزد عوام و مردمی کردنش که همان اشاعه فرهنگ است خیلی سخت و زمان‌بر است.
برای اشاعه این فرهنگ چه اقداماتی باید انجام شود؟
من فکر می‌کنم زیرساخت‌های فرهنگی ایجاد نشده است. موضوعاتی در جامعه وجود دارد که عده‌ای از آن بی‌خبرند، ببینید چقدر عنوان می‌شود که منابع ملی را می‌خواهیم عادلانه تقسیم کنیم و چقدر از شما درخواست می‌کنند که این را دریافت نکنید، اما همه دریافت می‌کنند. این اتفاق به معنای فقدان زیرساخت‌های فرهنگی است، اشاعه فرهنگ معماری در زمینه اقتصادی نیز نیازمند نوعی واقع‌بینی توسط افراد متخصص است. کمترین زمان تغییر فرهنگ نیز یک دوره ۲۰ ساله است، باید خیلی تلاش کنیم تا این تحول فرهنگی ایجاد شود و عنصرهای شهری مثل خیابان و قهوه‌خانه را تخریب نکنیم. همه جای دنیا خانه‌هایی مثل مسکن مهر را تخریب می‌کنند، اما ما با افتخار می‌سازیم و رمان پاره می‌کنیم، در خیلی از کشورهای پیشرفته اتوبان‌هایی که فضای شهری را تخریب کرده،بازسازی می‌کنند تا اقتصاد شهری رونق پیدا کند، اما ما اتوبان‌های دوطبقه می‌سازیم، اینها یعنی تفاوت در دیدگاه. معماری برای کشور ما یک عنصر پول‌سازی است، به شرط اینکه بتوانند آدم‌هایش را پیدا کنند و سرجایشان بنشانند و کار را دست کاردان بسپارند.
تعریف یک معمار خوب از دیدگاه شما چیست؟
در دنیای امروز مهندس معمار خوب، کسی است که سیستم‌های آی تی را بشناسد و با فناوری پیشرفته آشنا باشد. دانشجویان ما اگر کامپیتوتر را به خوبی نشناسند کارآمد نخواهند بود. در عین حال استفاده از دست هم نباید فراموش شود. عامل دوم خلاقیت و نبوغ است که اگر یک معمار این فاکتورها را نداشته باشد بسازوبفروش می‌شود. عامل سوم نیز به‌روز بودن است که وابسته به کیفیت کتابخانه‌ها و دانش اساتید است.