پرستو فخاریان نیویورک تایمز در گزارشی در شهریور ماه 92 نوشت: «شورای امور جهانی در فیلادلفیا به عنوان یک سازمان آموزشی می‌خواهد ترتیب سفر تورهای گردشگری را به ایران بدهد که از سال ۲۰۱۴ راه می‌افتد. این سازمان پیش تر نیز چنین تورهایی را راهی ایران می‌کرد؛ اما در سال ۲۰۱۱ در پی بازداشت سه کوهنورد آمریکایی از فعالیت افتاد که آزاد و سپس به کشورشان بازگشتند.»



این یعنی یکی از گره‌ها باز و یکی از موانع عمده از سر راه گردشگری که همان عدم برقراری ارتباط موثر با جهان بود برداشته شده است. خیلی‌ها خوشبین‌اند؛ از این حیث که سال آینده کشور پر می‌شود از گردشگر خارجی. همان‌ها؛ اما می‌گویند کار خیلی سخت است و زیرساخت مناسب نداریم و از این لحاظ نگرانند که کشور نتوانند از پس این همه میهمان خارجی بربیاید. به عبارتی دیگر، ایران و توریسم کشور به نقطه عطفی رسیده است؛ نقطه عطفی که برای ما هم فرصت است و هم تهدید. فرصت است که حالا پس از سال‌ها دوری از جهان و کشورهای دیگر، بار دیگر اقبال جهانی به سوی ما بازگشته است و دیوارهای ایران‌گریزی درهم شکسته است، اما تهدید هم هست؛ تصور کنید همان‌طور که پیش‌بینی می‌شود سیل گردشگر خارجی به کشور سرازیر شود و ما امکانات لازم را برای پذیرایی از آنها نداشته باشیم. در این صورت، فرصتمان به تهدید تبدیل خواهد شد. ایران به عنوان کشوری شناخته می‌شود که نتوانسته از میهمانانش با امکانات درست و کامل پذیرایی کند و این می‌شود مقدمه یک تبلیغ منفی. برخی کارشناسان و فعالان گردشگری کشور می‌گویند از هم‌اکنون تورهای بسیاری برای ورود به ایران نام‌نویسی کرده‌اند و برنامه‌ها تا خردادماه و حتی ماه‌های بعد از آن نیز نهایی شده است. این فعالان و آژانس‌داران اما، نگرانند که در شهرهایی مثل اصفهان و شیراز و دیگر شهرهایی که مقصد سنتی توریست‌های خارجی هستند، دچار کمبود در زیرساخت‌هایی مثل هتل‌های درجه یک باشیم. از این جهت است که پیدا کردن سرمایه‌گذار و فراهم آوردن فرصت‌های سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های توریسم باید از مهم‌ترین مواردی باشد که در دستور کار بخش دولتی و خصوصی گردشگری کشور باید قرار گیرد. کارشناسان بر این باور هستند که تسریع در توسعه فعالیت‌های زیرساختی و سرمایه‌گذاری، با برگزار‌کردن همایش‌هایی در این رابطه صورت خواهد گرفت؛ همایش‌هایی که با حضور سیاست‌گذاران، تصمیم‌سازان، سرمایه‌گذاران و نیروهای اجرایی برپا می‌شوند.
تعریف مقاصد جدید سفر نیز می‌تواند پیشنهاد دیگری برای تصمیم‌سازان توریسم کشور باشد که نوآوری و نبوغ کارشناسان و فعالان را می‌طلبد. اینکه بخواهیم همچنان پس از این همه سال باز هم به‌دنبال معرفی تخت جمشید و نقش جهان باشیم، چیزی به ما نخواهد افزود و به زودی شاهد اشباع گردشگران داخلی و خارجی از این مقاصد خواهیم بود؛ بنابراین شناخت مسیرهای جدید توریستی ما را به سمت‌و‌سویی خواهد برد که از طریق آن هم بر محدودیت‌ها و کمبودهای زیرساختی خود فائق آییم و هم تنوعی در نوع گردشگری و اشکال گردشگری ایجاد کنیم.
امروز رابطه تنگاتنگی بین روابط سیاسی و رونق گردشگری وجود دارد، و باید مسوولان را بر آن دارد که اندکی در روابط بین‌المللی خود دست به عصاتر حرکت کنند تا گشایشی که در عرصه گردشگری و متعاقبا اقتصادی برای کشور به همراه دارد، از دست نرود.