خصوصی‌سازی ورزش در مغاک بی‌تدبیری
دنیای اقتصاد، گروه ورزش-در چند سال اخیر در ورزش کشور گویا بخشنامه خصوصی‌سازی در کشوهای مدیران باشگاه‌های دولتی گم شده است و تنها چند تیم با مالکیت شخصی سردرگریبان با مشکلات مالی بار سنگین خصوصی‌سازی در فوتبال ایران را تحمل می‌کنند.
از ۱۶ تیم لیگ برتری تنها هفت باشگاه گسترش فولاد، صبای قم، استقلال اهواز، ملوان، راه‌آهن، پدیده و سیاه‌جامگان با دیو گرفتاری‌های اقتصادی و غیراقتصادی یک باشگاه خصوصی به مرحله بعد رفته‌اند، جایی که چیزی نمی‌ماند به جز مشکلات تمام ناشدنی و اگر دست دهد سینه‌خیز بالا کشیدن تیم تا میانه جدول.

زندگی جدید فوتبال ایران با این روند نو سر سازگاری ندارد، روندی که تمامی دلسوزان ورزش کشور معتقدند تا زیرساخت‌هایش به درستی شکل نگیرد و عزم مسئولان برای حل مسائلش جزم نشود، نه به چشم‌اندازی روشن، که به چاله‌هایی یکی پس از دیگری گرفتار خواهد شد. قانون از خصوصی‌سازی می‌گوید، اما در اجرا هیچ‌کدام از اعضا و جوارح فوتبال سر جای خودش قرار ندارد. تعریف درست و منطقی خصوصی‌سازی یکی از الزامات ورزش کشور است و گرنه از چاله ورزش دولتی به چاه فساد بیشتر و نفوذ جریان‌های نامربوط سهم‌خواه در فوتبالی با مالکیت شخصی خواهد افتاد.

غول‌های تنومند روبه‌روی خصوصی‌سازی
اما باشگاه‌هایی که در این میان از بخت‌یاری خود، به دست مدیران کارآمدی افتاده‌اند که دغدغه ورزش در آن‌ها حرف اول را می‌زده است، خوان اول را از سر گذرانده‌اند؛ خوان رویارویی با اژدهای سهم‌خواهی؛ مدیریتی که تنها به فکر منافع اقتصادی و سیاسی خویش بوده و با سودای شهرت و منفعت، فوتبال برایشان در اولویتی دو رقمی قرار گرفته است.
خوان دوم و مراحلی که از پی آن می‌آید جدال‌های تمام ناشدنی‌ست با مشکلات اقتصادی باشگاه و تمامی عواقبی که با خود به همراه می‌آورد، از دست و پا زدن برای غرق نشدن و سقوط به دسته‌های پایین‌تر تا سیل بدهکاری به بازیکنان و مربیان و تمام آنچه یک تیم برای بقا محتاج آن است.

حرکتی که بدون استراتژی و برنامه‌ریزی به سمت جلو می‌رود در بطن خود هیچ جایی برای حمایت و مدیریتِ جریان در گام‌های نخست دیده نشده است، امیدی به رشدش نیست؛ به نحوی که گویا باشگاه‌های خصوصی باید بدون پشتوانه پا به پای باشگاه‌های ثروتمند دولتی بیایند و دولت نقشی در این میان ندارد. از تامین بودجه تا به‌دست آوردن هوادار و صدها مورد دیگر. به گفته محققان، درآمد پایین باشگاه‌ها از محل تبلیغات و بازرگانی و پخش تلویزیونی، به عنوان مهمترین مانع اقتصادی، عدم‌اصلاح قوانین موجود برای تسهیل خصوصی‌سازی باشگاه‌ها، به عنوان مهمترین مانع حقوقی و قانونی و تجاری نبودن باشگاه‌های فوتبال به عنوان مهمترین مانع ساختاری هستند.

ترکیه، ژاپن و آنچه باید بیاموزیم
با مرور روند خصوصی‌سازی باشگاه‌ها در دیگر کشورها درمی‌یابیم که مشکلات ورزش ایران چرا تمامی ندارد. به عنوان مثال کشور ترکیه _که اتفاقا گودرزی، وزیر ورزش و جوانان آن را نمونه موفقی در خصوصی‌سازی می‌داند_ با یاری دولت و وام‌های کلانی که در اختیار سرمایه‌گذاران قرار داده، باشگاه‌ها تبدیل به بنگاه‌های اقتصادی شده‌اند و فوتبال این کشور در شیب صعودی افتاده است.

در ژاپن راهکار بسیار هوشمندانه دیگری اتخاذ شده است؛ بخش خصوصی برای ایستادن روی پای خود به اتحاد روی آورده، یعنی حضور گاها بیش از ۱۰۰ بنگاه اقتصادی و شرکت‌های گوناگون در کنار یکدیگر؛ مثلا «اف سی توکیو» با سرمایه‌گذاری ٢٠٤ شرکت اداره می‌شود، «یوکوهاما مارینوز» تحت حمایت شرکت نیسان و تعدادی شرکت‌های هواپیمایی است. باشگاه دسته‌دومی «ونت فورت کوفر» تحت حمایت ٢٥٢سرمایه‌گذار و ٨٥ سازمان و شرکت تجاری است. باشگاه «شونان بلمیر» زیرنظر شهرداری و ٣٢٦ شرکت فعالیت می‌کند. باشگاه «جوبیلو ایواتا» توسط شرکت یاماها موتور و چند شرکت تلویزیونی اداره می‌شود و اغلب باشگاه‌های لیگ٢ هم زیرنظر شرکت‌هایی که به‌صورت کنسرسیوم اداره می‌شوند، فعالیت می‌کنند. همه‌ این‌ها در کشوری اتفاق می‌افتد که از قضا دولت اوضاع اقتصادی پیشرفته‌ای داشته و به راحتی توانایی اداره باشگاه‌ها را دارد اما این امر را به بخش خصوصی واگذار کرده است. حالا دوباره به کشور خود برمی‌گردیم، برنامه کوتاه‌مدت و بلندمدت برای خصوصی‌سازی در ورزش چیست؟ آیا اصلا برنامه‌ای وجود دارد؟ نبود برنامه مساوی‌است با ضعیف و مهجور ماندن تیم‌هایی با مالکیت خصوصی؛ همان‌ها که به راحتی از صحنه ورزش حذف می‌شوند، مانند آنچه بر پیام، برق شیراز، فجر شهید سپاسی، استقلال اهواز و ابومسلم و چندین و چند باشگاه ریشه‌دار دیگر در سال‌های قبل گذشت.

خراسان، پرچدار زخمی خصوصی‌سازی
خراسان از هفت تیم خصوصی لیگ برتر پانزدهم کشور دو تیم را در لیست خود نوشته است؛ گویا سهم خراسان از خصوصی سازی بیشتر از سایر استان‌ها بوده و بیشتر از دیگران این امر را جدی گرفته است. همان فرزند نوظهوری که با آمدنش به این استان، فوتبال سطح اول کشور از در دیگر فرار کرد و تاب دیدنش را نداشت. رفتن در دل خصوصی‌سازی بدون زیرساخت‌ها و حمایت لازم از آن، ابومسلم را به دسته پایین‌تر پرتاب کرد تا جایی که نام و نشانی دقیقی از آن نباشد.

ورزش نماینده شرق کشور از این ساختار جدید فوتبال، پوسته‌ای که برایش استخوانی تعبیه نشده بود، ضربه خورد؛ خراسان رضوی یکی از قطب‌های فوتبال کشور، نخستین استانی بود که خصوصی‌سازی فوتبال در آن اجرا شد. چنان که به گفته مهدی برادران، رئیس هیأت فوتبال استان، بخشنامه دولتی مبنی بر ممنوعیت تیم‌داری شرکت‌های تابعه وزارت نفت، تنها در پالایشگاه گاز شهید هاشمی‌نژاد سرخس خراسان رضوی اجرا شد، ولی سایر شرکت‌های تابعه آن وزارتخانه همچنان بدون توجه به بخشنامه، به حمایت خود از تیم‌ها در دیگر استان‌های کشور ادامه دادند.

از شورای شهر تا شهرداری، انتظار ورزش استان
با همه این احوال خراسان مفتخر از تلاش برای ایستادن روی پای خود، با دو نماینده در لیگ برتر بر زانوان لرزان و محتاط خویش برخاسته است تا به دور از حمایت‌های دولتی (مانند بیشتر باشگاه‌های لیگ)، یکی از ارکان اصلی خصوصی‌سازی ورزشی در کشور باشد؛ اما همچنان در این استان بر سر نام باشگاه‌ها دعواست و به اینکه با موازین اسلامی سازگاری دارد یا نه توجه می‌شود، فقط پای حمایت که به میان می‌آید تقریبا کسی تیم‌های بومی این خطه را به یاد نمی‌آورد؛ آنقدر که حتی در کشور هم خراسان در رده‌های پایین حمایت نهادهای توانمند قرار دارد؛ به عنوان مثال در تبریز با وجود حضور سه تیم به نمایندگی از استان در لیگ‌های فوتبال کشور، شورای شهر تبریز ۳۰ میلیارد ریال به تیم تراکتورسازی این شهر کمک کرد. تیمی که حتی مالکیت صرفا خصوصی ندارد. اما در خراسان زیر پر و بال گرفتن باشگاه‌ها در حال پاس داده شدن است؛ شورای شهر مشهد لازمه حمایت شهرداری این شهر را از ورزش فوتبال مستلزم تهیه و ارائه لایحه مدون از سوی شهرداری عنوان می کند و داستان همچنان ادامه دارد.

از یاد نبریم که پدیده در سال گذشته در اوج مشکلات مدیریتی و اقتصادی با تکیه بر توان خود در لیگ ماندگار شد و دوباره مصاف سختش در لیگ پانزدهم را به سختی پی می‌گیرد اما مصائبش حتی تهیه اتوبوس برای انتقال هواداران به استادیوم را شامل می‌شود و ردی از یاری نمی‌بیند. سیاه‌جامگان به سختی خود را به فوتبال سطح اول کشور رسانده و تنها با مدیریت ورزشی کاملا شخصی هفته به هفته برای یک پله صعود می‌جنگد. نسل ابومسلم و پیام وحدت کاشمر هم بی یار و یاور در لیگ دسته دو تقلا می‌کنند.

پس از سقوط ابومسلم به چاه بی‌تدبیری مسئولین، حضور این چند تیم فرصتی دیگر در اختیار مدیران استان گذاشته تا اهمال سال‌های گذشته را جبران کنند.
نکته غیرقابل انکار اینست که اگر مساعدت، توجه و یاری مسئولان ورزش استان و بالاخص شورای شهر و شهرداری و البته حمایت صنایع و سرمایه‌داران شکل بگیرد، خراسان روزهای خوبی را برای این طفل نوپای ورزش به خود خواهد دید؛ اما اگر به حال خود رها شود، همیشه پله‌ای برای سقوط در کمین خواهد بود.