بهانه های بنی اسرائیلی
اجازه بدهید صادق باشیم: بیش از 90 درصد حامیان چارچوب توافق از هرگونه چارچوبی که دولت اوباما به آن می‌رسید حمایت می‌کردند. نزدیک به 100 درصد کسانی که مخالف چارچوب توافق هستند، با هرگونه چارچوبی مخالف هستند.

اینجا چه خبر است؟ چرا ما چنین بحثی را درباره توافق داریم که براساس خطوط حزبی تعیین می‌شود حتی قبل از این اصلا بحثی وجود داشته باشد جرمی شاپیرو از بروکینگز می‌گوید: «برنامه هسته‌ای ایران آن چیزی نیست که موافقان و مخالفان درباره آن بحث می‌کنند.» شاپیرو معتقد است که بزرگ‌ترین سوال این است که ما چگونه در رابطه با «چالش ایران برای رهبری ایالات‌متحده» در کشورهای اطراف ایران و اینکه آیا ایران در نظم منطقه‌ای ادغام می‌شود، می‌خواهیم رفتار کنیم.این عبارات به اندازه کافی ناراحت‌کننده است. به‌خصوص زمانی که ما در حال تلاش برای مشخص شدن بحث هستیم.

براساس گفته‌های شاپیرو، طرفداران توافق فکر می‌کنند این مساله به تغییر مسیر ایران کمک می‌کند، این درحالی است که مخالفان توافق به‌دنبال فشار به ایران در اسرع وقت، تا جایی که ممکن است، هستند. من فکر می‌کنم که شاپیرو اساسا درباره مخالفان درست می‌گوید، اما در مورد طرفداران به موارد درستی اشاره نکرده است.اول، تندروها را در نظر بگیرید. پس از برنامه اقدام مشترک، آنها نگران وقوع یک فاجعه بودند. در سال 2013، اولی‌هاینونن، مدیرکل سابق آژانس بین‌المللی هم درباره پروژه اسرائیل مبنی‌بر اینکه ایران دو هفته تا دستیابی به سلاح فاصله دارد (دو هفته!) هشدار داد. لیندسی گراهام هم از توافق موقت انتقاد کرد و آن را بذل و بخششی به ایران نامید. به‌طور مشابه بنیامین نتانیاهو هم این توافق را «توافق قرن» برای ایران نامید.هم‌اکنون، همان افرادی که درباره تیک تیک ساعت نگران بودند، هنوز همان ادعاهایشان را تکرار می‌کنند. 10 سال از ادعاهای آنها می‌گذرد و ایران بمب نساخته است.

به همین دلیل گراهام در حال حاضر می‌گوید که برنامه اقدام مشترک باید تمدید شود چون بهتر از چارچوب توافقی است که با 1+5 به‌دست آمده است. بنیامین نتانیاهو هم با آن نقاشی خود در سازمان ملل حاضر شد و هشدار داد ایران به بمب هسته‌ای نزدیک شده است. بر‌اساس نقاشی نتانیاهو ایران تنها یک سال با بمب اتم فاصله داشته است. البته همگان می‌دانند نتانیاهو چندین سال است که مدام می‌گوید ایران تنها یک سال با ساخت بمب اتم فاصله دارد.بسیاری از تندروها و جنگ‌طلبان مخالف اصولی توافق هستند. همان‌طور که یوال اشتاینیتز، وزیر امور استراتژیک کابینه بنیامین نتانیاهو اخیرا گفته است: «ما به صورت کلی مخالف هرگونه توافقی هستیم.» به‌طور مشابه، سناتور تام کاتن، نویسنده نامه شرم آور 47 سناتور جمهوری‌خواه به رهبران ایران هم قبل از نوشتن این نامه در سخنرانی خود در بنیاد هریتیج گفته است:

«پایان این مذاکرات ختم به عمل کنگره نمی‌شود، این نتیجه احتمالی است و باید درباره آن صحبت کرد.»برخلاف استدلال‌های آنها مبنی‌بر توافق خوب، کلماتی که آنها می‌گویند حقیقت را نشان می‌دهد: آنها مخالف هرگونه توافقی هستند. مکس فیشر درباره دلیل اصلی این اقدام می‌گوید که نیت شریرانه آنها تغییر نظام ایران از طریق زور است و توافق دیپلماتیک چنین شرایطی را به وجود نمی‌آورد.خوب درباره صلح‌طلبان چطور؟ اکثریت آنها از هرگونه توافقی که دولت اوباما به‌دست بیاورد، حمایت می‌کنند.

چرا؟ چون آنها سیاست بین‌الملل را به رسمیت شناخته‌اند و می‌دانند که توافق با ایران در سال 2015، گزینه‌ای است که جایگزین بدی دارد. جفری لوئیس دلیل منطقی حمایت از چارچوب توافق به‌دست آمده در لوزان را این‌گونه ذکر می‌کند: «مساله این است که توافق خوب وجود ندارد. هر توافقی که به‌دست بیاید اسرائیل، همسایگان ایران و ایالات‌متحده را به خطر می‌اندازد. مهم‌ترین مساله تاخیر در طولانی‌تر کردن زمان رسیدن احتمالی ایران به بمب هسته‌ای است. هر توافقی زمان بیشتری در مقایسه با فروپاشی مذاکرات می‌خرد. هیچ دلیلی وجود ندارد که ثابت کند عدم دستیابی به توافق ایالات‌متحده را در موضعی بهتر در چند سال آینده قرار می‌دهد.»حقیقت تلخ این است که این گونه راه‌حل «خوبی» برای برنامه هسته‌ای ایران وجود ندارد. همان گونه که لوئیس اعلام کرده است ما نمی‌خواهیم غنی‌سازی در ایران به صفر برسد.قرار است قابلیت‌هایی از ایرانی‌ها گرفته شود که سبب نگرانی ما می‌شوند.

ماهیت مذاکرات هسته‌ای ایران به‌دست آوردن همه آن چیزی نیست که ما در پی آن هستیم و به نظر می‌رسد سوالات کمی در این باره وجود دارند که رویکرد دیک چنی در این باره که «ما مذاکره نمی‌کنیم ما آنها را شکست می‌دهیم» رویکردی سازنده برای دستیابی به توافقی بهتر نیست. برای نمونه باید بگوییم که اهرم چانه زنی ایران - سانتریفیوژها - از چند صد سانتریفیوژ به حدود 20 هزار سانتریفیوژ طی یک دهه رسیده است.بنابراین موضوعی که در اینجا مطرح می‌شود آن است که بدون به راه انداختن یک جنگ - که سبب بروز یک فاجعه در منطقه خواهد شد و به نسبت برنامه جامع اقدام مشترک مدت زمان فرار هسته‌ای ایران را کاهش خواهد داد - چگونه می‌توان روند دست یابی ایران را به بمب اتمی به تاخیر انداخت.

برخی از افراد از توافق هسته‌ای ایران حمایت می‌کنند؛ زیرا این توافق احتمال به راه افتادن یک جنگ پر هزینه دیگر را در منطقه خاورمیانه کاهش می‌دهد.دلیل ایجاد چنین بحثی این است که تندروها در چرخه سیاست درباره این موضوع خود را گرفتار کرده‌اند. این فرصتی بسیار خوب برای ایجاد اخلال در روند دست یابی به توافق هسته‌ای با ایران است که سبب خواهد شد آمریکا بلیت وارد شدن به یک جنگ مهم دیگر را در خاورمیانه بخرد.اگر ما سبب شکست مذاکرات شویم و این گونه استدلال کنیم که ایران خواهد توانست طی 10 سال آینده مفاد چارچوب توافق هسته‌ای را نقض کند در آن صورت، بحث‌های عمیق‌تری در ارتباط با قضاوت درباره به راه افتادن یک جنگ فاجعه‌بار دیگر در خاورمیانه ایجاد خواهد شد.
منبع: نشنال اینترست