تیر آرش
اسطوره‌های ایرانی پر از صحنه‌های ناب و دیدنی برای اجرای نمایشی هستند. یکی از این اسطوره‌ها داستان آرش است، مردی از سرزمین ایران که مرز توران و ایران را با تیری در چله کمان رسم کرد. در زمان منوچهر شاه پس از آنکه افراسیاب به ایران حمله می‌کند، فرشته زمین از مرزشکنی و ستم‌های او آزرده خاطر می‌شود و فرشته باران بر مردم خشم می‌گیرد و سال‌های طولانی باران نمی‌بارد. آسمان و زمین قهر می‌کنند و خشکسالی همه جا را فرا می‌گیرد. ایرانیان و تورانیان از خشکسالی به تنگ می‌آیند و به فکر صلح می‌افتند. تورانیان قرار را بر پرتاب یک تیر می‌گذارند تا مرز ایران و توران نمایان شود، به امید آنکه پس از آن باران ببارد. ارخش (آرش) کمان‌دار زبر دست، این کار بزرگ را بر عهده می‌گیرد تا مرز بین ایران و توران را مشخّص کند و هدف والای خود را که بارش باران برای نجات مردمان ایران و توران است، به انجام برساند. تیری که آرش جانش را در آن می‌گذارد. این داستان پرفورمنس ارخش است، به نویسندگی و کارگردانی مسعود دلخواه که در تالار قشقایی به صحنه رفته است. بیژن زرین، نوید گودرزی، مجتبی مظفری، عیسی نوری و... در این نمایش بازی می‌کنند. «ارخش» بر اساس متون مختلف به ویژه برخوانی آرش اثر بهرام بیضایی، شعر آرش کمانگیر اثر سیاوش کسرایی، اشعار دیگر شاعران معاصر ایران و نیز شعر‌ها و نوشته‌های کارگردان، تنظیم و دراماتورژی شده است.