وقتی محله‌ها به کمک ساکنان نمی‌آیند - ۴ آبان ۹۱
همه گفتند او به یکباره دست به چاقو برد، نه دعوایی نه پیش‌زمینه‌ای. برخی اهالی نظام‌آباد گفتند او تحت‌تاثیر «شیشه» دست به چنین کاری زده است. دکترناصر قاسم زاد، روانشناس و مدرس دانشگاه می‌گوید: «افرادی که در کودکی و در خانواده خود رشد مورد نظر را تجربه نکرده باشند، قادر به تفکر منطقی و سیستماتیک نیستند و از روی عاطفه و احساس خود تصمیم می‌گیرند. بعد از آنکه تصمیمی را گرفتند آنگاه می‌گردند و توجیه‌های عقلانی برایش می‌جویند. برای همین است که می‌بینیم فردی چون متهم در ماجرای اخیر نظام‌آباد اول می‌زند و می‌کشد، بعد می‌نشیند و درباره‌اش فکر می‌کند که چه اتفاقی افتاده است.»


چه اتفاقی برای فردی مثل حسین متهم پرونده چاقوکشی در نظام‌آباد تهران روی داده که به یکباره دست به ضرب و جرح مردم آن هم به طور اتفاقی زده است؟ حتی اگر فرض کنیم که او در خانواده‌ای از هم گسیخته بزرگ شده باشد، چگونه او دست به یک رفتار آنی می‌زند؟
خاستگاه اجتماعی که افراد در آن به دنیا آمده و رشد می‌کنند، در آینده و سرنوشت اجتماعی آنها بسیار موثر است. اعتقاد بر این است که همزمان با رشد جسمی، رشد عقلی، روانی و فکری آن فرد هم شکل بگیرد. باید به این موضوع توجه داشته باشیم که به طور کلی همه اعمالی که انسان و آدمی انجام می‌دهد، برای رهایی از درد و رسیدن به آرامش و لذت بردن از زندگی است. این لذت بردن از زندگی نزد هر فردی بنا به آموزه‌ها و دانسته‌هایش یک مفهوم و یک مرتبه‌ای دارد. در مقابل عدم رشد روانی به تناسب رشد جسمانی تولید درد می‌کند. این درد‌ها مثل دردهای جسمانی نیست. افسردگی‌ها، اضطراب‌ها، روان‌نژندی‌ها و امثال این موارد سبب می‌شود که آدمی به اصطلاح گوشه رینگ زندگی بیفتد.
خب، در ماجرای چاقوکشی اخیر، در نظام‌آباد این بحث به چه کار ما می‌آید؟ ممکن است به ما بگویند خب این فرد در یک خانواده نابهنجار و از هم گسیخته بزرگ شده بوده و تبدیل به یک فرد ضد اجتماعی شده است. این مقوله عدم رشد روانی نسبت به رشد جسمانی چگونه در این موضوع قابل بحث است؟
ببینید، بخش مهمی از شکل‌گیری رشد روانی در نوجوانی و جوانی در خانواده شکل می‌گیرد و بخش‌هایی از آن در جامعه از طریق مدرسه، محله و جمع دوستان رقم می‌خورد. با این فرض وقتی فردی عزت نفس و اعتماد به نفس لازم را در خانواده‌ به دست نیاورده باشد و فردی که صرفا در روابط خود دریافت کننده باشد یا مرز رابطه‌هایش را رعایت نمی‌کند در مواجهه با معضلاتی چون اعتیاد، درگیری‌ها و مسائلی از این دست به صورت تکانشی رفتار می‌کنند؛ یعنی رفتارهای کاملا احساسی و آنی از آنها بروز می‌یابد.
یعنی با این توضیح، بپذیریم که این جوان واقعا بی‌هدف و بدون نقشه قبلی، به ناگاه در محله ظاهر شده و دست به یکسری اعمال و رفتار زده که در نتیجه آن یک نفر کشته شده است، یک نفر در کما به سر می‌برد و ۱۰ نفر دیگر هم جراحت‌ها و خشونت‌هایی را تجربه کرد‌ه‌اند؟
همانطور که گفتم وقتی فرد در مراحل رشد جسمی خود پله به پله مسائل مربوط به رشد روانی را نمی‌آموزد، شخصیت در او به درستی شکل نمی‌گیرد؛ بنابراین تصاویر بیمارگونه از فرد در خودش به وجود می‌آید. این قبیل افراد که در کودکی و در خانواده خود رشد مورد نظر را تجربه نکرده باشند، قادر به تفکر منطقی و سیستماتیک نیستند و از روی عاطفه و احساس خود تصمیم می‌گیرند. بعد از آنکه تصمیمی را گرفتند، آنگاه می‌گردند و توجیه‌های عقلانی برایش می‌جویند. برای همین است که می‌بینیم فردی چون «حسین» در ماجرای اخیر نظام‌آباد اول می‌زند و می‌کشد بعد می‌نشیند و درباره‌اش فکر می‌کند که چه اتفاقی افتاده است.
حرف از اعتیاد به شیشه هم بوده است. تا صحبت از شیشه به میان می‌آید، بحث توهم هم مطرح است، اما هنوز این موضوع تایید نشده است. اگر به حوادث جنایی از نظام‌آباد بنگریم، خواهیم دید که چاقو‌کشی و قمه‌کشی در منطقه محل سکونت متهم سابقه داشته است. با این وصف تحلیل رفتار متهم این ماجرا را چگونه باید انجام داد؟
ببینید، کلمه‌ها و مفاهیمی چون منطق، عقل، تفکر منطقی و عقلایی در حیطه‌ای معنا می‌یابد که فرد روند رشد درست و سالم را تجربه کرده باشد و به انسانی سالم تبدیل شده باشد. در واقع با پشت‌سر گذاشتن کودکی و غلبه احساس بر رفتار، با ورود به بلوغ، از پختگی عقلی هم برخوردار شده باشد. بنابراین فردی که در پی بلوغ جسمی به بلوغ فکری دست پیدا نکرده باشد، تصمیم آنی می‌گیرد، تسلطی بر خواسته‌ها و تقاضاهای درونی خود ندارد و نمی‌تواند آنها را تجزیه و تحلیل کند، به پیامدهای کارش هم فکر نمی کند، چون ساختاری درون خود ندارد. بنابراین چنین فردی کافیست یک «نه» بشنود. چنین فردی کافیست خاطره‌ای را از ذهن بگذراند که او را به یک ماجرا و شکست در گذشته سوق داده باشد، همان وقت است که تصمیم آنی بروز می‌یابد. در این ماجرا نیز همه می‌گویند او ابتدا به یک قصابی رفته و گوشت خواسته و بعد به ناگاه این اتفاق افتاده است. حالا این دیالوگ‌های او با قصاب را با این حرف‌ها و آموزه‌های روانشناسی تطبیق دهید. یکی از دلایلی که افراد ناپخته از نظر رشد روحی مرتب به گوشه رینگ زندگی می‌افتند همین مساله است.
یکی از مسائلی که درباره این جوان مطرح شده این است که او با مادربزرگش زندگی می‌کرده است. اطلاعات دقیقی از کودکی او در دست نیست، اما روزنامه‌ها به نقل از پلیس تایید کرده‌اند که پدر حسین دو بار ازدواج کرده و هر دو بار همسرانش را طلاق داده است. چگونه می‌توان مولفه‌های رشد روحی و روانی را به فردی آسیب‌دیده از طریق خانواده تزریق کرد؟ اصلا محله و زیستگاه آدمی چنین وظیفه و نقشی دارد؟
همانطور که گفتیم فرد باید در مسیر رشد خود این مولفه‌ها و آموزه‌ها را دریافت کند، تا به بلوغ فکری و روحی برسد. این بستر رشد ناگزیر از محله و محیط‌هایی است که فرد قرار می‌گیرد، چه به صورت خواسته و ارادی و چه به صورت غیرارادی. برخی محله‌ها و محیط‌ها هستند که ویژگی‌ها و استانداردهای رشد سلامت را در خود دارند و برخی از این منظر فقیرتر محسوب می‌شوند. مثلا در پونک، ‌سعادت‌آباد یا شهرک غرب فضاها در هم تنیده نیستند، اما در محله‌ای چون نظام‌آباد همه چیز در هم تنیده است. خانه‌های کوچک، فضاهای کوچک، جمعیت بسیار همه دست به دست هم داده تا حتی راه‌رفتن افراد هم به چشم همه بیاید. این منطقه جزو مناطقی است که در تهران کمترین فضای فرهنگی را دارد و کمترین خانه سلامت را در خود جای داده است. در چنین شرایطی وقتی نابهنجاری‌هایی چون طلاق، اعتیاد، نارضایتی زناشویی و درگیری روی دهد، محله نمی‌تواند نقش خود را در انتقال آموزه‌های رشد و سلامت به فرد انجام دهد. محله‌ و زندگی شهری باید حداقل‌هایی از استانداردهای رایج جهانی را در کلانشهرها دارا باشند و این وظیفه مدیریت شهری است که به تناسب موقعیت محله، به ایجاد فضاهای سبز، فضای بازی، فضای تفریح و پاتوق‌های فرهنگی اقدام کند.
به هر حال حادثه دوشنبه گذشته در نظام‌آباد در حالی روی داد که این محله مدت‌ها است درگیر توسعه شهری و پروژ‌ه‌هایی چون ساخت بزرگراه توسط شهرداری است. روز بعد از حادثه هم، مرتکب را آوردند و مثل هر بار که اراذل و اوباش را در محله‌ها می‌گرداندند، او را نمایاندند. اگر قرار به حل موضوع از طریق روش‌های ضربتی بود، باید تا به حال این مهم انجام می‌شد، ولی نشده است. شما چه تصمیمی را مناسب می‌دانید؟
باید به فکر یک برنامه دراز مدت بود تا در قالب آن استانداردهای زندگی سالم و موثر بر رشد روانی در افراد یک محله را ایجاد کنیم و نظام‌آباد هم از این قضیه مستثنی نیست. در شرایطی که میزان طلاق، اعتیاد، خشونت‌های متعدد در کلان‌شهرها رو به فزونی است، همه باید به مولفه‌های سلامت اجتماعی و تقویت آنها توجه کنند. این زمینه ایجاد سلامت اجتماعی در خیلی از محله‌ها مهیا نیست. بنابراین به جای کارهای نمادین و انجام اقدامات ضربتی، باید ابتدا در محله‌هایی با جمعیت متراکم و زیاد و با ساکنان کم‌درآمد یا از قشر متوسط، برنامه‌ریزی‌های بهتری برای ایجاد سلامت اجتماعی و زندگی سالم کرد.