نظارت بر مدیریت باشگاه‌ها وجود ندارد - ۴ آبان ۹۱
فرهاد فخرآبادی
هنوز هم یکی از بهترین مراجع برای کارشناسی در مباحث مدیریتی ورزش است و گویی تجربه مدیریتی‌اش در ورزش تبدیل به بزرگ‌ترین سرمایه شده است. مصطفی هاشمی‌طبا، به‌عنوان رییس سابق تربیت بدنی و رییس سابق کمیته ملی المپیک، همیشه نگاه دقیق به رویدادها دارد و در سطح نمی‌ماند و با «عمق» کار دارد. نگاهی عمیق به رخدادهایی که برای بسیاری عادی است، اما او در این مجموعه به دنبال «معلول» نیست و «علت»ها را می‌یابد. مدیری که اتفاقات مدیریتی و کلان را زیر نظر دارد و واکنشی منطقی به آنها نشان می‌دهد. وضعیت فوتبال ایران در این سال‌ها حرکتی سینوسی بوده و توسعه و رشد روندی منطقی نداشته است. به نظر می‌رسد مشکل، عدم برنامه‌ریزی مدیرانی باشد که یا «نگاه»شان مشکل دارد یا «برنامه »شان و برای همین ورزشکاران در مسیری مناسب برای پیشرفت قرار نمی‌گیرند یا پیروزی‌هایشان مداوم نیست. ورزش در ایران در همه این روزها «اولویت» نبود، ورزش را، پس از بسیاری از موضوعات مهم دیگر، حساب کرده‌اند و برای همین حقوق ورزشی در ایران مهجور و منزوی مانده است.

جناب مهندس، شرایط فعلی مدیریت فوتبال ما را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ در مقایسه با سال‌های قبل، آیا تفاوتی داشتیم؟
ما، عملا، حرکت رو به جلویی را مشاهده نمی‌کنیم، زمان مهندس صفایی فراهانی و تا حدودی دکتر دادکان، روند خوبی داشتیم، اما بعد از دادکان روند ثابت شد و به اینجا رسیده است که روز به روز مشکلاتمان زیادتر از قبل می‌شود. دلیل مهم زیاد شدن این مشکلات هم این است که وقتی یک نفر مدیر مجموعه‌ای می‌شود، باید علاوه بر نگاه از بالا به جزئیات نیز توجه ویژه داشته باشد؛ یعنی علاوه بر مسائل کلی به مسائل ریز هم حساس باشد. فدراسیون فعلی ما متاسفانه فاقد پیگیری است و به‌طور کلی برنامه خاصی ندارد. رفتار فدراسیون فوتبال فعلی ما باعث شده است که یک بی‌اعتمادی بین اهالی فوتبال و فدراسیون پدیدار شود که اصلا به صلاح ورزش نیست، البته باشگاه‌ها ما هم در این ضعف سهم زیادی دارند. علت اصلی این روند در درجه اول این است که ما باشگاه‌های جامع نداریم که به تمامی ابعاد نگاه کنند و در تمامی رده‌ها سرمایه گذاری‌های اصولی انجام دهند. باشگاه‌ها باید سعی کنند روابطشان را گسترده کنند و با باشگاه‌های بزرگ خارجی رابطه برقرار کنند تا روند فوتبال روز دنیا وارد جریان فوتبال ما شود.
با توجه به شرایطی که در آن قرار داریم و بحث جام جهانی مطرح است، به نظر شما چه باید کرد؟ باید آینده‌نگری داشته باشیم یا فقط رسیدن به جام جهانی را سقف آرزوهایمان قرار دهیم؟
در شرایط فعلی، اگر بخواهیم اولویت در نظر بگیریم، باید رسیدن به جام جهانی را در اولویت قرار دهیم، اما نباید به این امر اکتفا کنیم و آینده را رها کنیم. الان شنیده می‌شود که عده‌ای مرتب می‌گویند که باید در تیم ملی جوان‌گرایی کرد، من این موضوع را اصلا قبول ندارم. باید در جریان کار از آماده‌ها برای رسیدن به اهداف استفاده کرد، مدیران ما باید با کمک علم مربیان روند را تغییر دهند؛ مثلا ما الان برای سنجش آمادگی فقط به موارد سطحی نگاه می‌کنیم و در کل نقش علم را فراموش کرده ایم. فوتبال ما غنی است، اما بهره برداری اصولی از آن صورت نمی‌گیرد که اوج این عدم مدیریت به پایه‌های ما بر می‌گردد.
در مورد پایه‌ها گفتید. استنباط شما از روند فعلی مدیریت پایه‌های ما چیست؟
ما سال‌هاست فوتبال پایه‌مان مُرده است. چون تمام تمرکز مسوولان باشگاه‌ها به لیگ برتر است و کسی کاری به ریشه‌ها ندارد. ما الان هم بازیکنان خوبی داریم، اما کسی به آنها بها نمی‌دهد، این بها ندادن به بازیکنان باعث شده است که در شرایط فعلی، نیازمند به بازیکنان سال‌های قبل باشیم.
چند وقتی است بحث سند چشم‌انداز در فدراسیون ما مطرح شده است. نظر شما درباره این موضوع چیست؟
مدیریت فوتبال مساله‌ای است که ابعاد آن در سطح جهان مشخص شده است و نیازی به چنین نوشته‌هایی نیست. ما باید از روی همان اصول حرکت کنیم تا به پیشرفت برسیم. نوشتن یک سری کاغذ هیچ کمکی به مدیران ما نخواهد کرد. ما باید روی اصولی کار کنیم که جواب بدهد، با نوشتن کاری درست نمی‌شود؛ مثلا در جایی مثل اسلام شهر که به اندازه برخی از کشورهای حوزه خلیج‌فارس جمعیت دارد مدیران ما باشگاه فوتبال خوبی ندارند؛ حالا مرتب در سند بنویسیم باید در شهرها فوتبال را پیشرفت داد؛ با این نوشتن که باشگاه حرفه‌ای درست نمی‌شود.
به‌عنوان شخصی که چند سالی در راس مدیریت ورزش بوده‌اید، به نظرتان در شرایط فعلی، چه مدیری به درد فوتبال و باشگاه‌های ما می‌خورد؟
مدیریت یک جنبه فردی دارد که به مرور زمان و با حضور در کار، ایجاد می‌شود و یک جنبه مهم‌تر که دانش مدیریت است. فدراسیون فوتبال باید، با استفاده از اساتید برتر، کلاس‌های مدیریت برگزار کند. نباید آنطور باشد که ما تلاشی برای ورود دانش مدیریت ورزشی انجام ندهیم و بعد افرادی را وارد مدیریت ورزش کنیم که اصول کار را نمی‌دانند و از آنها هم طلب نتیجه کنیم؛ مثلا ما زمانی در سازمان برنامه و بودجه، 20 نفر لازم داشتیم، 1200 نفر برای دوره‌ها دعوت شدند و در انتها بنا بر نظر اساتید، فقط 3 نفر می‌توانستند به برنامه‌ها کمک کنند.
جناب مهندس در فوتبال ما چند سالی است که باشگاه‌ها بدهی‌های زیادی می‌آورند. چرا فوتبال ما به این روز دچار شده است؟
صاحبان باشگاه‌ها باید روی مدیریتشان نظارت داشته باشند. این نظارت وجود ندارد و نتیجه‌اش هم همین می‌شود که بیشتر باشگاه‌های بزرگ ما الان بدهی‌های هنگفت دارند. بزرگ‌ترین باشگاه‌های فوتبال ما پرسپولیس و استقلال هستند که بحث ورودشان به بورس مرتب مطرح می‌شود، اما اصلا شرایط این ورود مهیا نیست و باید بگویم از نظر قانون تجارت، این دو باشگاه ورشکسته هستند و باید اعلام ورشکستگی کنند.
به‌عنوان سوال آخر، آیا با هزینه‌هایی که در حال حاضر برای فوتبال ما و بازیکنانش می‌شود موافقید؟
فوتبال باید درآمدزا باشد و باید از محل کسب درآمدهای باشگاه برای فوتبال هزینه کرد. من معتقد به این هستم که هر کس باید هر اندازه لیاقتش را دارد پول بگیرد و کسی هم نباید قانون بگذارد که مثلا سقف قرارداد فلان قدر است. مگر ما در جامعه خودمان می‌دانیم که درآمد فلان قشر ما چقدر است که الان فوتبالیست‌ها را توبیخ کنیم. اما نکته مهم این است که این هزینه‌ها نباید از جیب دولت و صاحبان باشگاه پرداخت شود. باید رشد مالی کرد و اصولی حرکت نمود، مثلا باشگاهی که ادعا می‌کند سی میلیون هوادار دارد، نباید مشکل مالی داشته باشد. این هواداران که نباید فقط بازی تیم را تماشا کنند، باید به فکر راه‌های کسب درآمد جهانی فوتبال مثل فروش پیراهن بود و از این طریق هزینه کرد.