لذتِ نابِ نمایش - ۴ آبان ۹۱
رضا مولایی از شاگردان استاد سمندریان بوده، اولین بار هم با استاد به صحنه جدی تئاتر قدم گذاشته است. او در آثاری چون «گالیله» به کارگردانی داریوش فرهنگ، «کافه مک‌ادم» به کارگردانی محمود استاد محمد، «دشمن مردم» به کارگردانی اکبر زنجان‌پور هم بازی کرده و سال 84 برای بازی در «سه گانه وانیک» نوشته واسلاو هاول که سهراب سلیمی آن را کارگردانی کرده جایزه بهترین بازیگر جشن خانه تئاتر را هم از آن خودش کرده است. او این شب‌ها با «خدای کشتار» یاسمینا رضا روی صحنه سالن اصلی تئاتر شهر بازی می‌کند. به همین بهانه با او درمورد تئاتر و تجربه‌های تئاری‌اش گپ زدیم.

اولین تئاتری که دیدید برای چه زمانی است؟
اولین تئاتری را که دیدم «خسرو شکیبایی» بازی می‌کرد با عنوان «بیا تا گل برافشانیم»، به کارگردانی مجید جعفری که در سالن اصلی تئاتر شهر در اوایل دهه هفتاد زمانی که هفده ساله بودم، اجرا می‌شد. چیزی که از آن اجرا در ذهنم مانده بازی درخشان مرحوم شکیبایی بود و اینکه دیدنش روی صحنه برایم هیجان داشت، مخصوصا ورود اولیه‌اش که از پایین سن در یک فضای بخارآلود می‌آمد روی صحنه و لنگ بسته بود و انگار که از حمام بیرون آمده بود. «پچ‌پچ‌های پشت خط نبرد» علیرضا نادری را هم همان سال‌ها در تالار مولوی دیدم، آن هم خوب در خاطرم مانده است. خیلی کارهای دیگری هم هستند که شاخص‌ترین‌هایش در ذهنم همین‌ها هستند.
چه چیز باعث شد تا شما بازیگری را انتخاب کنید؟
من از بچگی عاشق بازیگری و فیلم‌دیدن بودم. خیلی دوست داشتم دیگران را تقلید بکنم. در تئاترهای دانش‌آموزی همیشه حضور داشتم. اسم استاد سمندریان را هم همیشه در مصاحبه‌ها شنیده بودم، روحش شاد. نمی‌توانم از واژه مرحوم برای ایشان استفاده کنم چون به نظرم همیشه برای تئاتر زنده هستند. اسم ایشان را شنیدم و سال هفتاد و پنج نشانی‌شان را پیدا کردم و به آموزشگاه ایشان رفتم و سه سال مداوم، کارگردانی و بازیگری را در آنجا و نزد استاد آموختم، تا بعدها هم همیشه از ایشان یاد می‌گرفتم تا اینکه در سال هفتاد و شش با «دایره گچی قفقازی» خود استاد برای اولین بار روی صحنه تئاتر شهر آمدم در آن اجرا با «سعید پورصمیمی»، «حسن پورشیرازی»، «آزیتا حاجیان»، «جمال اجلالی»، «آرمان امید» و از بین هنرجوهای آن زمان «وحید رهبانی»، «آرام جعفری»، «الیکا عبدالرزاقی» همبازی بودم که بعدها با برخی از همان هنرجوها یک گروه تشکیل دادیم. اولین گروه تازه‌کاری بودیم که به جشنواره‌های بین‌المللی رفتیم و از طرف سفیر فرانسه برای اجرا در این کشور دعوت شدیم. «در انتظار گودو» را که وحید رهبانی کارگردانی کرده بود همراه با باقی اعضای گروه «نقشینه»-یعنی همان گروه تازه‌کاری که گفتم- به فرانسه بردیم. بعدترها هم با همان گروه «نقشینه» تالار نوی -خدابیامرز- تئاتر شهر را راه‌اندازی کردیم و در آنجا در سال ۸۰ «کرگدن» را به کارگردانی وحید رهبانی با صد اجرا روی صحنه بردیم.
این روزها در نمایش «خدای کشتار» به کارگردانی علیرضا کوشک جلالی بازی می‌کنید. تقریبا یک سال روی صحنه نبودید. چه چیز در این نمایش شما را برای حضور دوباره روی صحنه ترغیب کرد؟
عوامل زیادی برای پذیرفتن این نقش وجود داشتند که مطمئنا یکی از اصلی‌ترین‌هایش نقش و متن است و بعد هم علیرضا کوشک جلالی کارگردان کار. این تئاتر، سومین تجربه همکاری من با این کارگردان است. قبلا یک تله تئاتر شصت قسمتی با عنوان «دیوانگان متفکر» را برای شبکه چهار با ایشان کار کردم. و تئاتر «نورا» را هم دو سال قبل با هم کار کردیم. ناگفته نماند که دلیل دیگرم برای این انتخاب، گروه اجرایی آن بود. بازیگران خوب این کار از جمله اشکان خطیبی، سیما تیرانداز و لادن مستوفی واقعا بهانه مهمی برای پذیرفتن این نقش و کار در این تئاتر بودند.
بهترین تجربه تئاتری‌تان را کدام نمایش می‌دانید و چرا؟
خوشبختانه من هنوز کارمند تئاتر نشده‌ام که هرکاری را که به من پیشنهاد شد بی‌درنگ قبول کنم. همیشه گزینشی کار کرده‌ام و به همین خاطر همه هفده هجده کاری را که بازی کرده‌ام واقعا دوست دارم. همه‌شان بهترین تجارب کاری‌ام هستند.
اگر بخواهید دیگران را به تماشای تئاتر خودتان یا کلا تماشای نمایش دعوت کنید، در مورد این هنر چه می‌گویید؟ اصلا فکر می‌کنید چرا باید تئاتر دید؟
در مورد «خدای کشتار» که می‌گویم ببینیدش، چون این نمایش به مخاطبش احترام می‌گذارد. تماشاچی این کار را واقعا دوست دارد چون تئاتر بی‌ادعایی است. بازخوردی که تا امروز من از تماشاچی گرفتم خوب بوده و کاری است که پس از تماشایش، هم مخاطب عام و هم مخاطب خاص راضی از سالن بیرون رفته‌اند. راجع به کلیت تئاتر هم باید بگویم که خب واقعا کار نمایش جذاب است. این زنده‌بودن و هم‌نفس بودن بازیگر با تماشاچی خیلی تجربه خوبی است. فشردگی زندگی را در یک ساعت روی صحنه‌دیدن تجربه نابی است، مثلا در همین «خدای کشتار»، تمام عصاره سالیان عمر را در نود دقیقه می‌بینید و این تجربه واقعا جذابی برایتان خواهد بود. تماشای تئاتر تجربه‌ای است که نباید آن را از دست داد و حتی تماشای بدترین تئاترها به دیدن خیلی از فیلم‌ها می‌ارزد. حالا هم اگر تمایل دارید تا هفته دوم آبان ماه می‌توانید هر شب ساعت هفت به سالن اصلی تئاتر شهر بیایید و بازی من و اشکان خطیبی و سیما تیرانداز و لادن مستوفی را در «خدای کشتار» تماشا کنید. منتظرتان هستیم.