فرهاد رحیمی copy

 اگر آن میخ  به‌پای  یکی از دوندگان دوی ماراتن دانشگاه اورگان یعنی کنی مور  Kenny Moore))  به خاطر اشتباه واردکننده کفش‌های ژاپنی تایگر فرونمی‌رفت، شاید بُورمن به خیال طراحی جدید برای کفش‌ها نمی‌افتاد و مثل بسیاری از فعالان اقتصادی خودمان، عطای واردات هیچ‌وقت با لقای تولید عوض نمی‌کرد، آخر نه زحمت طراحی را لازم بکشد و نه مشقت تولید و تبعات برند سازی، یک کفشی بود که زحمت اش را ژاپنی‌ها می‌کشیدند، ارزان و بادوام هم بود، اما همین حادثه روزنامه‌نگار سابق و مربی فوتبال دبیرستان فرانکلین را به فکر انداخت تا طرحی نو دراندازد و همین بشود که می‌بینید، حالا هم که در جریان هستید، کمپانی نایکی آن‌قدر تنوع  و محصول دارد که برای پوشیدن و استفاده کردن از آن‌ها علاوه برخالی کردن جیب مبارک، باید سال‌ها وقت بگذارید، از دوران کودکی تا وقتی پیر شدید، می‌توانید روی محصولات این شرکت حساب کنید، همان‌طور که نایکی روی خرید شما حساب می‌کند، فقط کافی است به قول خودشان انجامش بدهید(just do it) اما چرا در این یادداشت که می‌خوانید برایتان داستانی از یک برند تعریف کرده‌ام، این قصه را هرکسی می‌تواند با یک سرچ ساده، مفصل‌تر و با جزئیات بیشتر توی گوشی یا تبلت اش بخواند، ولی نکته اینجاست سفری که بیل بُورمن و فیل نایت در اواسط قرن بیستم با یک جفت کفش دست‌ساز شروع کردند، امروز حاصلی به بزرگی یک شرکت 240 میلیارد دلاری و 44 هزار کارمند در سراسر جهان به ارمغان آورده و توانسته الهام‌بخش بسیاری ایده پردازان دیگر در سراسر جهان شود، به‌عبارت‌دیگر درست است که این شرکت در عمر خود تلاش کرده تا یک بنگاه سودآور اقتصادی باشد اما با ساختن نُرم های جدیدی در حوزه پوشاک ورزشی و به‌خصوص برند سازی یا استفاده از سلبریتی ها برای تعمیق برند، توانست مسیرهای جدیدی را در این حوزه باز کند، در سده گذشته تا سال‌ها محتوا بر قالب ارجحیت بیشتری داشت اما کمپانی‌هایی مانند نایکی توانستند این مساله را جا بیندازند که علاوه بر کیفیت محصول، قالب و فرم هم باید بتواند جذابیت برای مخاطب را برانگیزد.

امروز برندهای پوشاک ورزشی توانسته‌اند نوعی لایف استایل ایجاد کنند، سبکی از زندگی که از اتفاق با پیشرفت تفکر توسعه پایدار، به مواردی همچون حفاظت از محیط‌زیست یا ممانعت از کار کودکان نیز خود را متعهدتر از بسیاری فعالیت‌های اقتصادی- صنعتی می‌داند، صنعت لباس و لوازم ورزشی در حال حاضر علاوه بر ارزش بالای برندها، از گردش بالایی در جهان برخوردار هستند و با استفاده از دانش روز توانسته‌اند، علاوه بر آنچه یک ورزشکار از زیبایی، استایل یا دوام کفش، لباس یا لوازم ورزشی‌اش می‌خواهد، زندگی سالم‌تر، احتمال آسیب دیدن کمتر و صدالبته طول عمری باکیفیت بیشتر به او هدیه کنند، برندهای پوشاک ورزشی؛ آن‌ها که زیست توسعه مند را  باور دارند و به آن متعهد هستند، توانسته‌اند علاوه بر همه این‌ها، ضمن ایجاد ثروت، حجم بالایی از اشتغال پایدار در حوزه تولید، بازاریابی، فروش و البته تحقیق و توسعه ایجاد کنند و از رهگذر فرآیندهای خود، همکاری بنیادینی را با محققان و فعالان حوزه مُد و البته پزشکی ایجاد کنند، شما به‌راحتی می‌توانید همین حالا برای پدر یا مادر مسنتان کفشی را سفارش دهید تا با آن پیاده‌روی راحت‌تر داشته باشند و درنتیجه وضعیت سلامت خود را بهبود ببخشند، برای فرزندانتان یا خودتان لباسی را تهیه کنید که همراه با زیبایی ظاهری و حس بهتر در زمان ورزش، دوام و راحتی بیشتری در زمان ورزش داشته باشد! پس فقط این نیست که تولید و فروش پوشاک ورزشی، یک بیزینس صِرف باشد، این فعالیت اقتصادی به‌نوعی راه را برای زیست بهتر در جامعه باز می‌کند و از سوی دیگر می‌تواند به تحرک اجتماعی، زمینه‌سازی برای ظهور ایده‌های نو و توسعه زیست‌بوم کارآفرینی در حوزه‌های مختلف بیانجامد.

کارآفرینان وطنی نیز نباید از ورود به این حوزه هراس داشته باشند، چون اگر ایده ناب و مسوولیت اجتماعی در محصول تولیدشده را در نظر داشته باشند می‌توانند با رعایت اصول رقابت در بازار گسترده داخلی و بین‌المللی وارد شوند که اگر غیرازاین بود، بُورمن  تا آخر عمرش واردکننده کفش‌های تایگر می‌ماند و دوستش فیل نایت، توی همان دفتر روزنامه رقیب پدرش، جداول ورزشی را پخش می‌کرد، آن‌وقت من و شما تقریبا حرفی برای گفتن نداشتیم، پس به قول همان شعار معروف نایکی(just do it) فقط انجامش بده!