چالش های ایمنی: شرایط جدید جوامع ناشی از رشد شهرنشینی و اقدامات مشابه ازجمله گسترش روابط اجتماعی موجب شده که ضریب امنیتی شهر را بالا برد و از میزان وقوع جرم به واسطه همبستگی‌های اجتماعی مشارکت‌های مدنی جلوگیری کند.  معماران شهرداری‌ها و سایر نهادهای سرمایه‌های اجتماعی روابط جمعی نیز تلاش کرده‌اند با اقداماتی از قبیل روشنایی اصلاح معابر، ایجاد تأسیسات خاص، اصلاح و کارکردهای نهادهای اجتماعی سوق یابد پرواضح بهبود اماکن مخروبه و خالی از سکنه، ساماندهی اماکن گامی برای سیاست‌گذاری معطوف به افزایش ضریب ایمنی در برقراری امنیت و پیشگیری از جرم بردارند.

در اندیشه رایج، پلیس، معماری دفاعی ساختمان و محلات در راستای در افکار عمومی و مجامع علمی در چشم‌انداز بلایای طبیعی و غیرطبیعی مقابله با معلول است؛ اما نباید فراموش کرد که گویا همه این اقدامات امنیتی این تفکر سبب رویکرد برنامه ریزان و طراحان به مقاومت کالبدی گردیده است. در این دیدگاه فقط محاسبات سازه و ستون و دیوار و سقف هم موردتوجه جنایتکارانی سازمان‌یافته و یا پراکنده وجود دارند.

ریشه نا امنی محیطی کجاست: در برداشت اولیه این مهم به سه ریشه اصلی تقسیم می‌شوند طبیعت انسان و فناوری بلایای طبیعی از اصلی‌ترین ناامنی‌های فراگیر در با درهای قفل‌شده خانه‌ها و اتومبیل‌ها و دزدگیرهای جهان، حقیقتی انکارناپذیر در عرصه زندگی محسوب شده که انسان‌ها کنترل بسیار کمی بر آن دارند.

ممکن است طی چند ثانیه تمام روال طبیعی یک شهر براثر یک حادثه به‌طور کامل دچار آسیب شده و امنیت کامل یک شهر برای مدت چند سال دچار دگرگونی و آرامش خود را از دست بدهد زلزله سیزدهم ژانویه ۲۰۱۰ هائیتی با حدود ۳۰۰۰۰۰ کشته یک نمونه آن است. گر چه شهرنشینی امروز با گذشته به‌طور کامل متفاوت است و تغییرات سریع علم، نموده ولی در برابر بسیاری از حوادث شناخته‌شده در جهان با سرعتی باورنکردنی در آینده به وقوع خواهد پیوست، به همین خاطر است که تبیین جامعه‌شناختی زمینه‌های ناامنی در فضاهای شهری امنیت و ایمنی در گام اول به‌سلامت جسمانی انسان و جلوگیری از تهدیدهایی اطلاق می‌شود که می‌تواند سلامت فیزیکی انسان را به خطر اندازد و درواقع مسائل ملموس و امنیت بیرونی را شامل می‌شود درحالی‌که امنیت بیشتر جنبه ذهنی و روانی دارد. ازجمله مواردی که به ایمنی شهروندان آسیب می‌رساند و در صورت بی‌توجهی می‌تواند چنان تهدیدی علیه امنیت شهری شمرده شود.

جرائم و تخلفات شهروندان: جرائم شهری تعریف خاص خود را دارند و معمولاً شامل جرائمی می‌شوند که در فضاهای عمومی شهری، یا جاهایی که احتمال سرایت جرم از فضاهای عمومی به فضاهای خصوصی وجود دارد، صورت می‌پذیرند. ویژگی دیگر جرائم شهری این است که افراد غریبه نسبت به هم به این کار مبادرت می‌ورزند. وقتی افراد نسبت به هم شناخت پیداکرده باشند، دیگر نمی‌توانند در فضاهای عمومی به ارتکاب جرم بپردازند و این کار را فقط در فضاهای خصوصی انجام می‌دهند. به همین دلیل کالبدی شهر برای کاهش و تخفیف جرائم شهری اهمیت خاصی دارد.

شهرداری ها و ناامنی محیطی:  در مورد شهرداری‌ها نیز بحث به همین‌گونه است؛ شهرداری‌ها باید اقدامات لازم را برای تأمین امنیت شهروندان در مقابل عملیات عمرانی که شهرداری در شهر انجام می‌دهد به عمل‌آورند مثلا هرساله کیلومترها حفاری در شهرها انجام می‌گیرد و چاله‌های مختلفی در شهر کنده می‌شود که موجب سلب امنیت شهروندان می‌گردد هرچند کالبد شهر در ایجاد جرائم شهری به‌طورقطع نقش مهمی دارد ولی باید با دیدگاه انسانی هم به علل شکل‌گیری وقوع جرم و جنایت در این بافت‌ها پرداخت

 در روستاها نیز بافت‌های کالبدی فرسوده که شهرها به‌عنوان مکان‌های جرم را مطرح هستند به چشم می‌خورد ولی در روستا این بافت‌ها نه‌تنها باعث در ایجاد جرم نمی‌شوند بلکه در خیلی از موارد می‌تواند عاملی برای ایجاد تفاهم و عطوفت و همگرایی باشد. شهرنشینی نیز مستقیماً به کج‌روی نمی‌انجامد، بلکه این زندگی شهری است که می‌تواند زمینه‌ساز کج‌روی باشد. شهرها درعین‌حال که بهترین خدمات اجتماعی موجود در کشورها را در خود جای‌داده‌اند، در همان حال بسیاری از معایب اجتماعی را در بطن خود می‌پرورانند که قتل و جنایت و ناآرامی‌های اجتماعی از آن جمله است. وجود شرایط مختلف در شهرها از قبیل جمعیت و تراکم زیاد، وجود مهاجرانی شود. به‌عنوان نمونه علاوه بر فرهنگ‌ها و نژادهای مختلف، تعداد زیاد مردان جوان شهری و مجرد،  اختلاف طبقاتی و... ازجمله عوامل زمینه‌ساز جرائم شهری محسوب می‌شوند.

مهاجرت:  شهرهای بزرگ باعث جذب مهاجران زیادی می شوند. بااین‌حال، مهاجرت به تنهائی علت تام انحراف و بزهکاری نیست ولی اگر این مهاجرت با شرایط و زمینه‌های مساعد دیگری که در محیط اولیه کمتر فراهم است توأم و همراه شود، راه بزهکاری مهاجران هموار خواهد شد. مهاجرت باعث گسستن پیوندهای اجتماعی می‌شود و این امر، نادیده گرفتن الزامات اجتماعی را در پی دارد و بنابراین مهاجران می‌توانند دست به اعمالی بزنند که قبلاً ازنظر آنان رفتار ضداجتماعی تلقی می‌شد.

دشواری زندگی جمعیت مهاجر اغلب، جوان بدون تخصص، بدون شغل و ناامید از آینده می‌تواند وجود خویش را از طریق اعمال خشونت‌بار به نمایش بگذارد. وجود رقابت در شهرها باعث می‌شود تا افراد برای رسیدن به اهداف موردنظر خود از هر طریقی اقدام کنند و چون درآمد مشروع کافی برای تأمین زندگی پیدا نمی‌کنند به کج‌روی راه می‌یابند.

سبک زندگی:‌ سبک زندگی شهری نیز شرایطی را فراهم می آورد تا خانه ها مدتی بدون سکنه بمانند و همین فرصت باعث می‌شود تا میزان سرقت و دزدی در شهرها افزایش یابد برگس عقیده دارد که تحرک زندگی شهری همراه با افزایشی که تعداد و شدت محرک‌ها ایجاد می‌کند مردم را به طرزی اجتناب ناپذیر دچار اغتشاش و تنزل اخلاقی می‌کند.

شلوغی و بافت فرسوده: محله‌های شلوغ -اجتماعی- فرهنگی و روانی محسوب می‌شوند، نداشتن و پرجمعیت که درنتیجه ایجاد خانه‌های محقر و کوچک و به‌دوراز چشمان مأموران شهرداری ایجاد می‌گردند، کانون بحران‌ها و معضلات اجتماعی هستند. فقر مادی و فرهنگی ازدحام و شلوغی و بیکاری قاچاق مواد مخدر و اعتیاد ازجمله عواملی هستند که زمینه را برای بزهکاری جوانان و نوجوانان فراهم می‌سازند. تحقیقات صورت گرفته در خصوص تأثیر مسکن محله و شهر در ناسازگاری جوانان این نکته را اثبات کرده است که بزهکاری جوانان و ناسازگاری آنان به‌طورکلی تابعی محلی است و آن را معمولا در محله‌هایی که از خانه‌های محقر و ناسالم تشکیل‌شده‌اند می‌توان مشاهده کرد، یکی از مکان‌های اصلی جرم نیز که مسائل امنیتی در شهرها دارند، محله‌های قدیمی و فرسوده‌اند که به دلیل همین فرسودگی و نیز فقدان، بهداشت، اسکان متراکم مهاجران و دیگر عوامل ازاین‌دست، به محله‌های جرم خیز تبدیل‌شده‌اند. در دیگر کشورها از طریق فرایند اصالت بخشی و برگرداندن هویت قبلی این بافت‌ها به آن‌ها در امر احیا و بازسازی این محله‌ها تلاش می‌شود برخلاف ایده‌ای که معتقد است برای برطرف کردن مشکل این بافت‌ها باید آن‌ها را تخریب کرد با سرمایه‌گذاری عمومی در این بافت‌های مساله‌دار شهری می‌توان از مشکلات آن‌ها کاست و میزان جرم و جنایت را در آن‌ها کاهش داد. با تخریب این بافت‌ها نه‌تنها مشکل آن‌ها را نمی‌توان حل کرد، بلکه جرم و جنایت نیز در سطح شهر پراکنده می‌گردد. مشکل مسکن نیز در شهرها می‌تواند ناهنجارهایی را به وجود آورد عدم دسترسی به مسکن مناسب با افزایش میزان بزهکاری طلاق و ازهم‌گسیختگی اجتماعی ارتباط زیادی دارد و عامل بازدارنده رشد و اعتلای مسکن همچنین باعث پیدایش پدیده‌های نابهنجار اجتماعی دیگری از قبیل خیابان خوابی، زاغه‌نشینی و معضلات حادتری مانند تکدی گری می‌شود. وجود تراکم‌های بالای مسکن به‌ویژه در زاغه‌های حواشی شهر، جرائم خاص خود را به همراه دارد بالا بودن هزینه‌های ساخت مسکن در شهرها و عدم توانایی عده‌ای برای تأمین آن به‌طور جنبی موجب ایجاد هزینه‌های اجتماعی نظیر، بیماری، جنایت ناامنی و ... در شهرها می‌شود. ساختمان‌های بلند و پرتراکم با محیطی مصنوعی و بی‌روح نیز ناهنجاری را دامن می‌زنند شومبارد و دراین‌باره چنین می‌نویسد: بناهایی که سر به آسمان کشیده و انبوهی از جمعیت را در ارتفاعات خود جای‌داده‌اند برای جوانان به عامل مولد حالت خطرناک بدل شده‌اند

منبع و تلخیص: فصلنامه علمی پژوهش‌های مکانی فضایی