ما و سندرم اسپیناس در غیاب جیتکس

photo_2020-06-07_10-08-48 copy

همگرایی و متحد کردن پیشروان فن‌آوری ، مخترعان ، دانشگاهیان  و توسعه‌دهندگان جیتکس 2023 رقابتی جهانی برای برتری هوش مصنوعی است و نسل جدید فن‌آوری ، راه‌حل‌های تجاری را ارائه کرده  که به جامعه  فردا شکل می‌دهد  و آینده  شهرسازی را متحول می‌کند.

اگر نگویید نویسنده ندیدبدید است و مثلا لندن و پاریس را ندیده، باید بگویم تصاویر و فیلم‌هایی که از این رویداد و شهر دوبی به جهان مخابره شد، شهری رویایی را نشان می‌داد، نه‌فقط برج‌ها، آسمان‌خراش‌ها یا سواحل آن‌چنانی‌اش،  بلکه طراحی مبلمان شهری و حضور پررنگ فناوری‌های پیشرفته در زندگی روزمره مردمان به همراه توانایی این شهر برای میزبانی شهروندانی از کشورهای مختلف دوبی را به‌مثابه یک شهر جهانی به تصویر می‌کشید.

نقل‌وانتقال آسان و بدون تشریفات دست و پاگیر معمول را هم باید به خصیصه‌های این شهر اضافه کرد، آن‌هم در شرایطی که همین فرودگاه را نه با کهن شهر اصفهان که با تهران، پایتخت یکی از اقتصادهای بزرگ جهان به گفته وزیر محترم کار مقایسه کنیم، فرض کنید چند ده هزار خارجی از ملیت‌های مختلف قرار باشد در چند روز برای بازدید از فلان نمایشگاه وارد تهران شوند، بماند که تهران هتل و اقامتگاه کم می‌آورد و ممکن است دچار سندرم اسپیناس شود، اما شاهد آن خواهیم بود که آن بدبخت‌ها یا توی ترافیک گیر می‌کنند یا به‌واسطه نبود راهنماهای صحیح به زبان‌های مختلف، دچار سردرگمی می‌شوند و مثلا به‌جای شهر آفتاب یکجایی وسط قلعه حسن خان سر درمی‌آورند.

نگارنده قصد تخطئه پایتخت یا نادیده گرفتن تلاش مدیریت شهری با آن بالن‌های قرمز رنگش را ندارد اما واقعیت این است که خودتان قضاوت کنید، اگر صاحب یک شرکت چندملیتی با فناوری پیشرفته مثل تسلا بودید و می‌خواستید  از بین دو نمایشگاه هم‌زمان فناوری‌های پیشرفته در تهران یا دوبی یکی را انتخاب کنید، سراغ کدام  شهر می‌رفتید، خُب، من به‌عنوان یک فرد وطن‌دوست قطعا اصفهان و بعد تهران را انتخاب می‌کردم و دوبی را می‌گذاشتم برای گذراندن تعطیلات زمستانی، اما جانم برایتان بگوید خرما بر نخیل است؛ نه ما تسلا داریم و نه هرکدام از شهرهای ایران می‌توانند آن حجم از لجستیک و پشتیبانی را ارائه دهند، مثل همان اینترنتی که وقتی رفیقمان رونالدو آمد بیشتر از اینکه تیم عربستانی را به‌زحمت بیندازد، اسباب کشمکش و جدال کلامی بین خودمان شد.

پس پر بیراه نیست اگر بگوییم برای برگزاری جیتکس حالا حالاها باید طی طریق کنیم و در عالم جهان شهری شاگردی! بگذارید مثال دیگری برای شما بزنم، همین امروز که جیتکس دارد می‌رود که به خاطره‌ای خوش برای فناوری بازها بدل شود و سال 2024 در حد یک شاخص از آن یاد شود، شاهد آن هستیم که صدها فعال استارت آپی از ایران و همین اصفهان علم پرور خودمان برای شرکت در این رویداد عظیم فناوری، دلارها، تترها یا دیگر ارزها و رمز ارزهای خود را از پستو بیرون کشیده‌اند و رخت سفر به دوبی پوشیده‌اند، بسیاری از آنان ازقضا یک یا دو کسب  کار را در از همان کلان‌شهر همسایه اداره می‌کنند و نوعی زیست‌بوم پروازی را شکل داده‌اند، امروز اصفهان‌اند، فردا دوبی، کد نویس هایشان اینجا می‌نویسند و همکارانشان محصول فکر و ایده آن‌ها را در خارج از کشور به دلار می‌فروشند، این‌ها همان کسانی هستند که در دهه گذشته با  توجه به‌شتاب گرفتن انقلاب چهارم صنعتی، تلاش کردند  تا زیست‌بوم فناوری در ایران را شکل دهند. ازقضا اگر مقایسه‌ای بین وضعیت اکوسیستم یادشده با ده سال پیش داشته باشیم می‌بینیم که سرعت تغییر بالا بوده اما دل‌مشغولی‌های تصمیم‌ساز به امور بدیهی مثل دخالت یا عدم دخالت دولت، قیمت سوخت و یارانه کالا  و مانند آن‌ها باعث شد آنچه ما از آن به‌عنوان  زیست‌بوم خلاقیت و فناوری نام می‌بریم ، نتواند جایگاه مناسبی برای عرضه خود پیدا کند و ببیند که محصول ایده‌های زیستمندانش بیشتر از آنکه اینجا به کار بیاید، جای دیگر خریدار دارد.

القصه برگردیم به همان دوبی بازی خودمان و پدیده جیتکس، سال‌هاست که فعالان اقتصادی در کشور بر لزوم جهانی اندیشیدن و گذر از تفکرات انقلاب صنعتی سوم تاکید می‌کنند، آن‌ها تاکید دارند برای رشد و توسعه پایدار بهتر است تا علاوه بر بهبود مستمر فضای کسب‌وکار، شرایطی را فراهم  شود تا فعالان حوزه  فناوری‌های نوین بتوانند  علاوه بر  امنیت ارزش‌گذاری ایده‌هایشان، از  این مسیر تحولی واقعی در اقتصاد کشور بر مبنای انقلاب چهارم صنعتی ایجاد کنند. اگر به اصل صحبت این دلسوزان و ضرورت خروج دولت از بنگاه‌داری و واسپاری آن به بخش خصوصی واقعی در کنار رعایت قواعد بازار توجه شود، آنگاه شاهد آن خواهیم بود که  اقتصاد پرجاذبه ایران و خیل جوانان هوشمند ایرانی چگونه این ققنوس را از خاکستر رشد منفی بر خواهند آورد و شاید ما ندیدبدیدها هم یک غرفه در جیتکس چند سال آینده داشته باشیم که لازم نباشد حسرت دبی را بخوریم.