غلبه شرکت‌های کوچک و متوسط
مترجم: مهدی نیکویی* یکی از ویژگی‌های اقتصادی توریسم، غلبه شرکت‌های کوچک و متوسط (SMEs) در این صنعت است. طبق بررسی انجام شده در انگلستان در سال 1998، تعداد شرکت‌های کوچک و متوسط حدود 170 هزار برآورد شد که گاهی با نام «کسب‌وکارهای کوچک» نیز شناخته می‌شوند.
نکته قابل توجه این است که این تعداد شرکت، معادل 95 درصد از کل مراکز ارائه خدمات توریستی بوده‌اند. در بسیاری از کشورهای توریستی، بخش هتلداری نیز شامل این آمار می‌شود. در سال 1991 بین ایالات متحده آمریکا و اروپا یک مقایسه با توجه به تعداد اتاق‌هایی که توسط شرکت‌های صاحب برند اداره می‌شوند، انجام شد. هر چند که این داده‌ها چندان به روز نیستند، اما باز هم می‌توانند تا حدی واقعیت‌ها را نشان دهند. تعداد اتاق‌های شرکت‌های صاحب برند نسبت به تعداد کل اتاق‌های عرضه شده در کشورهای مختلف، متغیر است. این میزان در آمریکا 30 درصد، در انگلستان 5/23 درصد، در هلند 4/20 درصد، در اسپانیا 2/3 درصد، در ایتالیا 7/1 درصد و در یونان یک درصد بوده است. در بررسی دیگری که در سال 2004 انجام شد، فردی به نام مارول اطلاعاتی در مورد عرضه زنجیره‌ها (مجموعه هتل‌هایی با حداقل 10 شعبه) به صورت درصدی از عرضه کل هتل‌ها منتشر کرد. این اطلاعات نیز تفاوت‌های ذکر شده در بالا را تایید کردند. در سال 2004، درصد اقامت در هتل‌های معروف در آمریکای شمالی 65 درصد و در اروپا تنها 25 درصد بود (11 کشور عضو اتحادیه اروپا به اضافه سوئیس)؛ این نرخ از 37 درصد در فرانسه و 32 درصد در انگلستان، تا 8 درصد در سوئیس و 6 درصد در هر کدام از کشورهای ایتالیا و اتریش متغیر بود. البته نرخ نفوذ زنجیره‌ها در مقایسه با هتل‌های انفرادی بسیار پایین‌تر است. در اروپا، 87 برند معروف هتلداری با مالکیت حداقل 10 هتل، سهمی بیش از 6 درصد از کل بازار ندارند.
میدلتون در سال ۲۰۰۱ لیستی از مزایا و معایب اقتصادی این کسب‌وکارهای کوچک را مطرح کرد:
• ثروت به دست آمده توسط کسب‌وکارهای کوچک معمولا در همان اجتماع محلی باقی می‌ماند. آنها معمولا خریدهای خود را به صورت محلی انجام داده و به عنوان بخشی از ساختار چرخه ثروت محلی قلمداد می‌شوند.
• آنها به طور معمول یک عامل مهم در اشتغال زایی در مناطق روستایی و کمتر توسعه یافته می‌باشند.
• از امکانات رقابت با شرکت‌های بزرگ برخوردار نیستند.
• به طور معمول، در تعداد زیادی شامل صدها و هزاران کسب‌وکار کوچک دیده می‌شوند. هر کدام از آنها به عنوان شرکتی مجزا منحصر به فرد بوده و امکان استانداردسازی آنها وجود ندارد؛ نقطه ضعفی که باعث خدشه‌دار شدن اعتبارشان می‌شود. متاسفانه این مورد باعث ناهمگونی بین این کسب‌وکارها و مانع اندازه‌گیری و شناخته شدن آنها به عنوان یک بخش منسجم می‌شود.
باید توجه داشت که در بسیاری از کشورهای در حال توسعه توریسم دروازه‌ای است به سوی «کارآفرینی» و می‌توان این مطلب را به عنوان یکی از برجسته‌ترین اثرات توریسم در فرآیند توسعه بسیاری از کشورها و مناطق قلمداد کرد.
ویژگی‌هایی از توریسم که تاکنون بررسی شد را باید به عنوان مقدمه‌ای بر مطالب اقتصادی‌تر دانست که از این به بعد به آنها خواهیم پرداخت.
مقدمه‌ای بر اندازه‌گیری و سنجش توریسم
اندازه‌گیری توریسم برای هر دو بخش عمومی و خصوصی اهمیت ویژه‌ای دارد. بدون اطلاعات قابل اتکا، نمی‌توان به اهمیت اقتصادی این بخش در زمینه‌های ارزش افزوده، اشتغال، صادرات و واردات توجه کرد. در بسیاری از کشورها هنوز هم به علت فقدان اطلاعات آماری، میزان فعالیت توریسم دست کم گرفته می‌شود. همچنین یک سیاست کارآ نیاز به داده‌هایی در مورد ساختار عرضه و تقاضا و اشتغال در این بخش دارد. به علاوه، یک سیستم اطلاعاتی مناسب شالوده‌ای است برای یک فرآیند برنامه‌ریزی خوب در سطوح محلی و منطقه‌ای. هر نوع برنامه‌ریزی استراتژیک با یک تحلیل وضعیت آغاز می‌شود: کدام بازارها اولویت بیشتری دارند، ظرفیت لازم برای بیمارستان‌ها، پارکینگ‌ها، خدمات شهری و نیروی پلیس چقدر است و
سوالاتی از این قبیل.
توجه به ویژگی‌های توریسم که در بخش‌های قبل به آنها اشاره شد، بیانگر این مطلب است که اندازه‌گیری فعالیت‌های توریستی یک منطقه یا کشور تا چه اندازه دشوار است. عرضه و تقاضای توریسم یک کشور چه میزان است؟ این سوال، یک پرسش بسیار مهم بوده و هست و جواب آن، بستری مناسب برای تحلیل اثرات اقتصادی فراهم می‌کند.
*nikoueimahdi@gmail.com