گروه گردشگری- عاطفه نبوی: روز 5مهر (27 سپتامبر) که از سوی سازمان جهانی جهانگردی به نام روز جهانی توریسم عنوان گرفته است، در سراسر دنیا گرامی داشته می‌شود.
هفته‌ای که آغازش از ۵مهر است هر ساله در ایران هم هفته گردشگری نام می‌گیرد. دکتر علی رحیم‌پور چنین اظهار می‌کند که سازمان جهانی جهانگردی هرسال براساس دغدغه‌هایی که کشورهای میزبان دارند، عناوینی برای این هفته درنظر می‌گیرد که بتواند به گردشگری پایدار یاری رساند. دکتر رحیم‌پور، معاون پژوهشکده گردشگری، که دارای گواهینامه بازاریابی مقاصد از سازمان جهانی جهانگردی است، دغدغه‌های بسیاری برای اکوتوریسم کشور دارد و براین گمان است که تا وضعیت جاذبه‌های آبی ایران به این شکل باقی بماند، نمی‌توانیم به ورود گردشگران به کشور در این حوزه خاص امیدوار باشیم. در ادامه گفت‌وگوی خبرنگار «دنیای اقتصاد» با این عضو هیات علمی پژوهشگاه سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری را خواهید خواند:
- اساسا فلسفه روز جهانی گردشگری چیست و چرا، سازمان جهانی جهانگردی از سال ۱۹۸۸ یک روز را تحت این عنوان اعلام کرده است؟
در واقع نگاه بحث توسعه پایدار بود، چون زمانی که گردشگری انبوه در جهان شکل گرفت و به ویژه از سال ۱۹۸۰ که تعداد زیادی شروع به سفر کردند این ذهنیت در جامعه میزبان به وجود آمد که این حجم زیاد سفر می‌تواند به منابع گردشگری این جوامع آسیب زده و آن را به خطر بیندازد. بنابراین از سال ۱۹۸۸منشوری از اصول اخلاق گردشگری تدوین کردند که هم از منابع طبیعی جوامع مقصد حمایت کنند و هم موقعیت مناسبی را در اختیار گردشگران قرار دهند تا بهره و لذت کافی را از این منابع ببرند. این موضوع باعث شد که به تدوین کدهای جهانی اخلاق جهانگردی در سال ۲۰۰۲ نیز مبادرت ورزند و آن را به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل رسانده و به کشورهای عضو UNWTO ابلاغ کنند. رویکرد محوری این منشور، حفظ منابع گردشگری و بهره‌برداری مسوولانه و خردمندانه از منابع گردشگری در حوزه گردشگری فرهنگی، طبیعی، انسان‌ساز و احترام به جامعه میزبان است. حالا به مدت ۱۳ سال است که برای هر سال شعاری انتخاب می‌شود و این شعارها بر مبنای دغدغه‌هایی است که امروزه در حوزه توسعه پایدار مدنظر قرار می‌گیرد. با توجه به اینکه سازمان جهانگردی گروه مخاطب عظیمی دارد این شعارها بسیار موثر و متنفذ است. در سال گذشته یک میلیارد و ۳۰۰ میلیون نفر در دنیا سفر کرده اند و مبلغی بالغ بر یک تریلیون و ۷۵ میلیارد دلار درآمد نصیب کشورهای میزبان کردند. این‌گونه است که می‌توان اثر این اقدامات را به عینه دید.
- حال با توجه به درآمد بالای ناشی از این صنعت آیا این سازمان بازوی اقتصادی هم دارد، یا در این سیستم فقط تکیه روی بخش فرهنگی و آموزشی است؟
این سازمان جهانی دو رویکرد اساسی دارد؛ ۱- توسعه گردشگری بر اساس اصول توسعه پایدار که تلاش می‌کند کشورهای عضو را ترغیب کند از این منابع استفاده کند، اما به شرط احترام به منابع و حفظ آن برای نسل آینده، ۲- بحث دیگری که تا قبل از سال ۲۰۰۰ مطرح بوده فقرزدایی و گردشگری بود و در واقع استفاده از منابع گردشگری برای ایجاد اشتغال و درآمدزایی و کاهش مفاسد اجتماعی برای کشور میزبان است تا درآمد ایجاد شده باعث کاهش فقر و مفاسد اجتماعی و بیکاری شود و به واقع هم می‌بینیم در کشورهایی که به لحاظ گردشگری توسعه یافته‌اند، این مشکلات کمتر شده و در دنیای امروز یکی از شاخص‌های توسعه پایدار قلمداد می‌شود.
بنابراین سازمان جهانی جهانگردی تلاش می‌کند به واسطه توسعه گردشگری هم کشورمقصد را از مزایای آن بهره‌مند کند و هم این آگاهی را به جامعه میزبان بدهد که جاذبه‌های سرزمین آنها می‌تواند درآمد زا باشد. در حقیقت اصول توسعه پایدار را به آنها می‌آموزد و در این صورت دیگر جامعه میزبان مثلا برای ۲۰ کیلو گوشت، قوچ یا کل منطقه خود را نمی‌کشد و در عوض گردشگر را برای تماشای آن می‌برد، یا از منابع جنگلی به عنوان سوخت استفاده نمی‌کند و به جای آن به حفظ محیط کوشیده و با بردن گردشگر به کلبه روستایی خود و راهنمایی او برای گردش ۲۰۰ دلار نصیبش می‌شود. توسعه پایدار
آگاهی رسانی به جامعه میزبان برای آشنایی با آن‌چیزی است که دارد. در واقع هدف این است که به واسطه آموزش و مشاوره‌های رایگانی که می‌دهند گردشگری را به جایگاه مناسب و
در خور آن در تصمیم‌سازی‌ها برسانند و علاوه بر تاثیر بر سطوح پایین، ضرورت پرداختن به این موضوع را در سطوح بالا - در سطح دولت و حاکمیت- را هم دنبال می‌کنند.
- شیوه انتخاب شعار چه سازوکاری دارد و چه پارامترهایی بر شعار هر سال موثرند؟
سازمان دغدغه‌هایی را که کشورهای میزبان دارند از کشورهای عضو نظرسنجی می‌کند و در مجمع عمومی ۳ ماه قبل از سال جدید، شعار سال آینده را انتخاب می‎کند که شعار امسال چنانکه می‎بینید مبتنی بر ضرورت‌ها و دغدغه‌های موجود «آب حفاظت از آینده مشترک» تعیین شد. آب، مهم‌ترین عامل حیاتبخش در حوزه اکوتوریسم و جاذبه‌های روستایی است و اگر قرار باشد که از آنها استفاده کنیم باید آن را مدیریت کنیم اهمیت کار آگاهی‌بخشی و اطلاع‌رسانی هم که همچنان به قوت خود باقی است.
- حال به سروقت موضوعی دیگر برویم که بی‌ارتباط با این امر نیز نیست؛ مختصری از وضعیت فعلی اکوتوریسم عنوان کنید. چه ظرفیت‌هایی در گردشگری آبی داریم؟ از چه بخشی از آن بهره‌برداری می‌شود یا چه بخشی از آن حتی تخریب شده؟
ببینید، آنچه مسلم است اینکه، ما باید از آلودگی منابع آبی خود پرهیز کنیم و با طرح‌های نامتناسب و غیراصولی، زیست‌گاه‌ پرندگان و جانوران را به خطر نیندازیم. در شهر رشت ۲۰ سال است که فاضلاب به مرداب انزلی می‌ریزد، درحالی که این مرداب یکی از زیباترین مناطق اکوتوریستی ما است. با چنان حجم عظیمی از فاضلاب در این شهر مواجهیم که حتی مسیر حرکت آن به سوی مرداب قابل قایقرانی است! این اتفاق ناگوار خزر را قلیایی کرده و منابع تولید قارچ و عامل سرطان شده. در نهایت اینکه می‌بینیم انزلی از بین می‌رود و این به خاطر رسوبات فاضلاب‌ها است. حال این شعار می‌گوید که ما اگر فاضلاب رشت را کنترل کنیم، می‌توانیم آنقدر به تالاب گردشگر ببریم که درآمدش همه هزینه‌های این سرمایه‌گذاری و چند برابر آن را تامین کند.
دغدغه اصلی سازمان این است که ذهن برنامه‌ریزان و تصمیم‌گیران را در حوزه اکوتوریسم حساس کند تا مثلا وقتی تصمیم می‌گیرند سد بسازند به این هم توجه کنند که چه بخش عظیمی از زیست جانوری و گیاهی در پشت سد به خطر می‌افتد و چه ظرفیت‌های عظیمی برای گردشگری از بین می‌رود؛ چنانکه در دریاچه ارومیه نمونه آن را می‌بینیم. زمانی که بدون ملاحظه برای مصارف کشاورزی و صنعتی آب را کنترل می‌کنند، دریاچه‌ها و تالاب‌ها از بین می‌روند و دیگر پرنده‌ای برای گردشگری، «تماشای پرندگان» (Bird Watching) باقی نمی‌ماند.
باید توجه کرد که وقتی اقدام عمرانی انجام می‌شود به پیامدهای آن نیز توجه شود، گردشگری از خود شروع کرده؛ حتی در حوزه بهره‌برداری از تاسیسات گردشگری هم تکنولوژی‌هایی به کارمی‌رود که کمترین میزان مصرف آب را در مراکز اقامتی و هتل‌ها داشته باشند. البته این بحث در ارتباط گردشگری و سایر بخش‌ها مثلا در حوزه وزارت نیرو همیشه بحث بازدارنده نیست. به عنوان مثال از چشمه‌های آب گرم در حوزه‌های دماوند و سبلان که درجه حرارت آنها بیش از 50 درجه است می‌توان برای تولید برق استفاده کرد.
در حوزه گردشگری دریایی هم، بهره‌ای از گردشگری دریایی چه در خلیج فارس، دریای خزر، چه در دریاچه‌ها و رودخانه‌های داخلی برده نمی‌شود. در چابهار ما پدیده‌ای داریم با عنوان «فیورت» یا شکستگی ساحل. وقتی در طول ساحل پیش می‌روید، در ابتدا دسترسی راحت به ساحلی ماسه‌ای و تمیز را دارید و بعد از آن و با فاصله‌ای بسیار اندک شکستگی‌های ساحلی با ارتفاع گاه تا صد متر می‌رسد که قابل شیرجه، سقوط آزاد یا پرواز با کایت است. از دیگر ظرفیت‌هایی که داریم، بزرگ‌ترین ذخیره سولفات سدیم در دریاچه‌های داخلی است که به آن نیز آن‌گونه که باید، توجه نمی‌شود.
- حالا اگر بخواهیم دراین حوزه گام‌های موثری برداریم، چه چاره‌ای باید بیندیشیم؟
ما برای استفاده ازاین پتانسیل‌ها نیازمند مدیریتی هماهنگ هستیم. در واقع گردشگری یک سازمان هماهنگ است و ما می‌توانیم در حوزه‌های پژوهشی، شناسایی و هماهنگی متمرکز یا مناطق مناسب اکوتوریستی را معرفی کنیم. معرفی این مناطق تا زمانی که آن ایرادات برطرف نشود، بی‌فایده است؛ چون ما در حوزه اجرا و حتی بهره‌برداری نقشی نداریم و تا حد زیادی بر عهده بخش خصوصی است.
اگر قرار است ما در این حوزه گامی برداریم که هم بهره‌برداری مسوولانه صورت گیرد و هم افراد منتفع شوند، باید مدیریت منابع صورت گیرد و برای اینکار نیازمند تدوین استراتژی با حضور سازمان‌های دست اندرکار همه حوزه‌های مرتبط از وزارت کشاورزی گرفته تا نیرو، صنعت و معدن و تجارت و سازمان
محیط زیست و بالاخره سازمان گردشگری هستیم. باید در حوزه مدیریت منابع و آب‌ها دولت و مجلس وارد شوند و دستگاه‌های اجرایی را به نوعی وادار کنند که در زمان برنامه‌ریزی دغدغه‌های زیست محیطی و حفاظت از منابع گردشگری را به طور جدی وارد برنامه‌های خود کنند و سازمان گردشگری نیز باید از این حقانیت در دولت دفاع کند.