سایه فقر در خانوارهای زن سرپرست

زنانگی سرپرستی

بر اساس آمار سرشماری سال ۹۵ حدود ۱۲ درصد از خانوارهای کشور سرپرست زن‌دارند که این نرخ در مقایسه با سال‌های قبل افزایش‌یافته است. در بین زنان سرپرست خانوار هم حدود ۱۵ درصد شاغل و مابقی بیکار، محصل، خانه‌دار و دارای درآمد اما بدون کار بوده‌اند.

به همه این داده‌ها باید زنانه شدن سالمندی و سرپرستی خانوار در میان جمعیت سالمند، گسترش سرپرستی خانوار توسط زنان به دلیل فوت همسر، عدم ازدواج زنان یا افزایش طلاق را هم مشاهده کرد. طبق داده‌های مرکز آمار خانوارهای زن سرپرست در کشور توسط زنان ۳۵ تا ۶۴ سال اداره می‌شوند. زنان ۶۵ سال و بیشتر، پس از زنان سرپرست میان‌سال بیشترین درصد را در خانوارهای زن سرپرست به خود اختصاص داده‌اند. زنان کمتر از ۳۵ سال یا جوانان در مقایسه با سایر گروه‌های سرپرستان خانوار در مناطق شهری و روستایی، در رتبه بعدی قرار دارند.

 بررسی زندگی زنان سرپرست خانوار نیز نشان می‌دهد که درصد ناچیزی از خانوارهای زن سرپرست با همسر و فرزندان خود روزگار می‌گذرانند و بیشتر آن‌ها تنها و مجرد زندگی می‌کنند. متاسفانه بیشتر زنان سرپرست خانوار بی‌سواد هستند یا سطح تحصیلی پایینی دارند. فقط ۴۶ درصد از کل خانوارهای زن سرپرست و ۳۴.۹ درصد از جمعیت این خانوارها تحت پوشش مستقیم سازمان‌های حمایتی مانند کمیته امداد، سازمان بهزیستی، ستاد توانمندسازی و... قرار دارند.

زنانگی فقر

درآمد خانواده‌هایی که سرپرست زن‌دارند نسبت به خانوارهای با سرپرست مرد کمتر است به‌طوری‌که درآمد مورد انتظار برای خانوارهای زن سرپرست در کل کشور در حدود ۶۵ درصد درآمد مورد انتظار در خانوارهای با سرپرست مرد است. همچنین نسبت اشتغال خانوارهای زن سرپرست بسیار کمتر از خانوارهای مرد سرپرست است. در خانوارهای زن سرپرست به‌طور متوسط به ازای هر فرد ۳.۷ فرد غیر شاغل وجود دارد درحالی‌که در خانوارهای با سرپرست مرد به‌طور متوسط به ازای هر فرد شاغل ۲.۶ فرد بیکار وجود دارد. بدین ترتیب مجموع ویژگی‌های اقتصادی و اجتماعی، زنان سرپرست خانوار را در زمره فقیرترین خانواده‌ها قرار می‌دهد.

 عواملی مانند نابرابری در حقوق و آنچه زنان در مقام شهروند باید استحقاق برخورداری از آن را داشته باشند، نابرابری در قابلیت‌ها به دلیل نابرابری در فرصت‌ها و پیامدهای نابرابر سیاست‌های تعدیل ساختاری، زنانه شدن بخش غیررسمی اقتصاد و محرومیت زنان از امتیازات اشتغال رسمی، از بین رفتن شبکه حمایت‌های خانوادگی، قومی و... نه‌تنها به زنانه شدن فقر بلکه به پیوستن قشر خاصی از زنان یعنی زنان سرپرست خانوار به گروه فقیرترین فقرا کمک کرده است. زنانی که اکثر آن‌ها سواد و مهارت کافی ندارند اگر در دام آسیب‌های اجتماعی گرفتار نشوند به شبکه اقتصاد غیررسمی و زیرزمینی می‌پیوندند تا درآمدی داشته باشند.

برای سیاست‌گذاری و تدوین برنامه‌های فقرزدایی زنان سرپرست خانوار در کشور باید با بهره‌گیری از شاخص‌های سنجش فقر، پیش از هر اقدامی تصویری دقیق از وضعیت فقر زنان سرپرست خانوار در مقایسه با مردان ترسیم شود؛ بنابراین باید شاخص چندبعدی فقر زنان سرپرست خانوار در ایران اندازه‌گیری شده و سپس برای حل آن راهبرد تعریف شود.

نمودار فقر

تحقیقی در سال ۹۴ انجام شد که نشان داد شدت فقر در میان زنان سرپرست خانوار با نرخ ۵۱.۷۹ درصد از شدت فقر مردان سرپرست خانوار با نرخ ۴۴.۶۵ درصد بیشتر است. این داده‌ها محرومیت بیشتر زنان سرپرست خانوار نسبت به مردان را تایید می‌کند. طبق این تحقیق جوانی زنان سرپرست خانوار تاثیر معناداری برشدت فقر نداشته اما سالمندی آن‌ها فقر خانوار را هم در پی دارد.

زنان متاهل که به دلایل مشکلات همسر اداره خانه را برعهده‌گرفته‌اند نسبت به زنان مطلقه یا بیوه، فقیرتر هستند. همچنین در خانوارهایی که سرپرست زن هرگز ازدواج‌نکرده نسبت به خانواده‌هایی که سرپرست مطلقه دارند، احتمال فقر ۶.۶ درصد کمتر است. بعد خانوار هم تاثیر معنی‌داری در نرخ فقر خانواده دارد به‌طوری‌که با افزایش یک نفر در بعد خانوار، فقر به میزان ۳.۸۸ درصد کاهش می‌یابد چراکه فرد جدید یک منبع درآمدی در خانواده تلقی می‌شود.