در بخشهای قبل گفتیم طرف گفتوگوی شما باید برای حل مشکلی که در آن گیر کرده، چند گزینه مختلف را شناسایی کند و شما میتوانید با گفتوگوی درست در این زمینه به او کمک کنید. اما گاهی طرف مقابل نمیتواند خودش گزینههای متعددی را مطرح کند، چون بخشی از مغز او میخواهد با اجتناب از ریسک کردن امنیت خود را حفظ کند.
در بخش قبل گفتیم یکی از وظایفی که طرف گفتوگوی شما در مرحله چهارم از فرآیند چهار اقدام (برنامه) دارد، شناسایی چند گزینه است. این گزینهها به طرف کمک میکنند برای مشکلی که مدتی طولانی در آن گیر کرده، راهحلهای مشخص پیدا کند و پا به یک قلمرو جدید بگذارد. گاهی اوقات شناسایی گزینهها خود به خود پیش میرود و با حداقل راهنمایی ممکن از طرف شما صورت میگیرد.
در بخش قبل گفتیم طرف مقابل گفتوگوی شما، در مرحله چهارم از فرآیند چهار اقدام، یعنی برنامه، سه وظیفه اصلی دارد: شناسایی چند گزینه، انتخاب از بین این گزینهها، و عمل کردن و تعهد به ضربالاجلها. در این قسمت و قسمتهای آینده، به شرح اولین وظیفه میپردازیم. در شناسایی گزینهها، کار شما این است که خلاقیت طرف مقابلتان را تحریک کنید تا او برای اقدام موثر، چند احتمال مختلف را پیش رو داشته باشد و به دستاورد نیروبخش خود برسد.
تبدیل یک مشکل فرساینده به یک فرصت هیجانانگیز برای رسیدن به دستاورد نیروبخش، لذتبخش است. این همان کاری است که تا به حال، در سه مرحله نخست فرآیند تغییر (متحد، دستاورد، فرصت) انجام دادهایم. حالا به مرحله چهارم، یعنی «برنامه» رسیدهایم (شکل).