نگاه - بالاگرفتن نارضایتی از بانک مرکزی آمریکا
آیا به استاندارد طلا بازمیگردیم؟
منبع: اسلیت
آوریل هر سال زمان پرداخت مالیاتها در آمریکا فرا میرسد. حالا فرض کنید ۱۵ آوریل چند سال بعد است و شما باید خیلی سریع مالیاتهای دولتیتان را پرداخت کنید.
مترجم: امیر آیراملو
منبع: اسلیت
آوریل هر سال زمان پرداخت مالیاتها در آمریکا فرا میرسد. حالا فرض کنید ۱۵ آوریل چند سال بعد است و شما باید خیلی سریع مالیاتهای دولتیتان را پرداخت کنید. آن وقت شروع میکنید و شمشهای طلاییای که دارید را طبق آخرین نرخ برابری اعلام شده توسط دولت وزن میکنید و در صورت خوش شانس بودن آهی از سر راحتی میکشید. میبینید که ارزش شمشهایتان بیشتر از حد تعیین شده است و به همین خاطر امیدوارید که اداره مالیات شمش خرده داشته باشد که پستان بدهد. بعد از اینکه مالیات را دادید برای خرید به بقالی سرکوچه میروید. از شانس خوبتان، کمی سنگ نقره ریز ته جیبتان مانده که پول مربا و کره را حساب کنید و آن وقت راه خانه را در پیش میگیرید.
به نظر خیلی مسخره است اینطور نیست؟ واقعا هم مسخره است، اما طی چندماه گذشته چندین قانونگذار ایالتی پیشنهاد کردهاند که آمریکا به سمت اجرای چنین طرحی برود: یعنی علاوه بر دلار، مالیات بر اساس طلا و نقره نیز به رسمیت شناخته شود. البته تمام کشور به سمت پذیرش استاندارد پول طلا پیش نمیرود، هرچند که پیشنهادهایی برای سطح ملی نیز مطرح شده است.
حالا برخی از سیاستمداران ایالتی که به بانک مرکزی اعتماد ندارند و به دنبال بهرهبرداری از جو به راه افتاده برعلیه فدرال رزرو هم هستند، دارند تلاش میکنند که قسمتی از نظارتهای پولی را به دستهای خودشان منتقل کنند. چنین پیشنهادهایی اولین بار در آمریکا سال ۲۰۰۹ مطرح شد و از آن زمان در ایالتهایی چون مونتانا، میسوری، کلرادو، آیداهو، ایندیانا، نیوهمپشایر و واشنگتن مورد بحث و بررسی بوده است. مثلا در ایالت جورجیا، نماینده جمهوریخواه، بابی فرانکلین، طرحی پیشنهاد کرده که مردم و دولت در پرداختهایشان به یکدیگر منحصرا از سکههای طلا و نقره استفاده کنند. حالا ممکن است بپرسید چه سکه طلا و نقرهای؟ سکههای طلا و نقره قبل از ۱۹۶۵ که ایگلز نامیده میشدند. طبق این طرح دولت باید اجبار پیدا کند که در پرداختهایش به افراد یا هر نهاد دیگری منحصرا از این سکهها استفاده کند. این طرح همچنین اضافه میکند: «این سکهها همچنین باید تنها واسط مبادلهای باشند که دولتهای ایالتی از اشخاص یا نهادها میپذیرند. دیگر انواع پول، میتواند در سایر انواع مبادلات استفاده شود، البته استفاده از آن منوط به اعلام رضایت طرفین است.
در ویرجینیا هم باز یک نماینده جمهوریخواه، یعنی باب مارشال پیشنهاد کرده است که برای اهالی آن حوزه انتخاباتی جایگزینی برای دلار طراحی شود. او در متن پیشنهادش نوشته است: «بسیاری از کارشناسان خبره و شناخته شده بر این نکته توافق دارند که نظام پولی فدرال رزرو سرانجام در اثر ابرتورم فروخواهد ریخت.» به همین خاطر او درخواسته کرده که کمیتهای تشکیل شود که بررسی کند در صورت وقوع بحران پولی چه پیش خواهد آمد و وضعیت ایالت ویرجینیا چطور خواهد شد. ضمن اینکه او اعلام کرده طرحی دارد که میخواهد با ارائهاش پیشنهاد کند تمام کشور به جای دلار رو به ضرب سکههای طلا و نقره بیاورند.»
یکی از قانونگذاران یوتا حتی از این هم فراتر رفته است. نمایندهای به اسم جان دوگال پیشنهاد کرده است که شهروندان هر یک اجازه تاسیس ضرابخانه شخصیشان را داشته باشند و سکههای طلا و نقره مورد استفادهشان در این ایالت را خودشان ضرب کنند. قانون پولی ایالت یوتا کالاها را از مالیات فروش و مالیات بر عایدی معاف میکند و همچنین به مالیاتدهندگان اجازه میدهد که پرداختهایشان را به دولت علاوهبر دلار با سکههای طلا و نقره نیز انجام بدهند و حتی شرکتهایی تاسیس کرده که استفاده از سکههای تازه ضرب شده را ترغیب کند. از آنجا که این طرح ممکن است ذخایر طلای ایالت را به شدت دچار بحران کند، این پیشنهاد همچنین تاکید کرده که نیروی دفاعی یوتا مسوول حفاظت از ذخائر طلا بشود.
اما چه چیز باعث شده که این همه پیشنهاد برای چاپ پولهای شخصی یکباره مطرح شود؟ فقدان اعتماد به بانک مرکزی و نگرانیهایی که درباره سقوط ارزش دلار وجود دارد. در یکی از نظرسنجیهای سال ۲۰۰۹ گالوپ که خیلی هم صدا کرد، آمریکاییها گفته بودند که از میان نهادهای نه گانه فدرال، بانک مرکزی بدترین و ضعیفترین عملکرد را داشته است. این روحیه به نظر همچنان استمرار دارد. همین ماه گذشته باز هم اکثریت بزرگی از آمریکاییها نظر داده بودند که بانک مرکزی شان یا باید ملغی شود یا اینکه محدود شود. سیاستمداران حالا به این روحیات ضد بانک مرکزی مردم واکنش نشان دادهاند.
نگرانی درباره تورم و سقوط ارزش دلار به ویژه درمیان سیاستمداران راستی (جمهوریخواه) خیلی زیاد است. آنطور که میگویند سیاست پولی انبساطی بانک مرکزی و اجرای دورهای مختلف انبساط مقداری در نهایت منجر خواهد شد که تورم عظیمی راه بیفتد. کسانی که تمام پساندازهایشان به دلار است، آشکارا زیان خواهند دید. قانون مصوب ایالت یوتا میگوید: «از زمانی که فدرال رزرو در سال ۱۹۱۳ تاسیس شد، اسکناسهای این بانک بیش از ۹۵ درصد قدرت خریدشان را از دست دادهاند. در صورتی که طی همین بازه زمانی، از ۱۹۱۳ تاکنون، ارزش سکههای طلا و نقره، مثل سیر تمامی تاریخ بشریت، رو به افزایش بوده است - هر چند که نوساناتی مقطعی در ارزش آنها میبینیم.»
نگرانیها درباره تورم و کارکردهای بانک مرکزی شاید بجا باشد و شاید هم خیر. در هر صورت، بازگشت به استاندارد طلا، در سطح ایالتی، به احتمال قوی به حل و فصل مشکلات کمک زیادی نخواهد کرد. اول از همه، به لحاظ لجستیکی تهدید عمدهای در کار نیست. یک نکته خیلی بدیهی: دلار کاربرد وسیع دارد، نقدشونده بوده و با ثبات نیز هست. چه برای خرید و ثبت اتومبیل باشد و چه برای پرداخت مالیات، همه کارهایتان به خوبی با آن راه میافتد، اما فرض کنید که بخواهید با سکههای طلا مالیات بدهید، یعنی آنطور که قانون پیشنهادی جورجیا اشاره کرده است. وقتی زمان پرداخت مالیات برسد، هر شهروند این ایالت برای یافتن سکههای طلا و نقره که عرضه شان به شدت محدود است، ساعتها و حتی روزها وقت بگذارد. سکههای پیش از ۱۹۵۶ بدیهی است که حدود نیم قرن است ضرب نمیشوند و جزو دارایی عتیقهداران به حساب میآیند. مقدار زیادی از این سکهها در دست نیست و اکثرشان هم دست اشخاص پراکنده است. هر سال که ۱۵ آوریل از راه برسد و اهالی جورجیا بخواهند صورتحسابهایشان را بپردازند، تقاضای سکه سر به آسمان خواهد گذاشت و قیمتها بینهایت بالا میرود. نتیجه چه میشود؟ آشوب و به هم ریختگی. پیشنهاد ایالت یوتا هم وضع بهتری ندارد. دولت باید هر پرداخت را پیش از پذیرفتن وزن کند و عیارسنجی کند؟ اگر مشکلی پیش بیاید چطور؟ جلوی تقلب را چگونه میشود گرفت؟
علاوه بر این دلایل تئوریکی هم هست که چرا اجازه فعالیت سکههای طلا و نقره در کنار دلار داخل ایالتها عمل چندان خوبی نخواهد بود. از همه مهمتر اینکه ثروت آن ایالت به عرضه و قیمت یک کالا وابستگی پیدا میکند؛ بنابراین اگر ناگهان یکی از معادن آفریقای جنوبی اکتشافات عظیمی بکند، وضعیت چندان خوشایندی برای فرمانداری که تازه مالیاتهایش را جمع کرده پیش نخواهد آمد. به علاوه، در جهان امروز عمدتا این سرمایهگذاران و نه مصرفکنندگان هستند که به نوسانات قیمت کالاها شکل میدهند.مثلا در روندی که همین اواخر به رشد چشمگیر طلا انجامیده بود، سرمایهگذاری به نام جورج سوروس این فلز را «بازپسین حباب» نامید، زیرا که عمده افزایش قیمت تنها ناشی از سفتهبازی و هیچ پشتوانه ارزشی مستحکم و بلندمدتی نداشت. البته برخی سرمایهگذاران نیز نظرشان غیراز این است. ضمن اینکه دلار هم به نوبه خود مصون از سفتهبازی نیست. با تمام اینها سوالی که پیش روی ایالتها و شهروندانشان هست این است: چرا ثبات یک اقتصاد را به نوسانات بازار یک کالای بیثبات گره بزنیم؟
آیا به استاندارد طلا بازمیگردیم؟
در پایان باید گفت شهروندانی که میخواهند از ارزش داراییهایشان در برابر ابرتورم دفاع کنند، راههای دیگری نیز دارند. برای محافظت از ارزش داراییها به نظام پولی دیگری احتیاج نیست و اشخاص میتوانند از پساندازهایشان مراقبت کنند. اگر سرمایهگذاران بخواهند پولشان را به طلا، کرون نروژ یا هرچیز دیگر نگه داشته و سپس برای پرداخت مالیات به دلار تبدیل شان کنند هیچ کس جلوی آنها را نگرفته است.
در حال حاضر وضعیت آمریکا ایمن به نظر میرسد. تمام اینها فقط پیشنهاد است یا اینکه در مراحل خیلی ابتدایی بررسی بازمانده؛ بنابراین هرچند که درباره وضعیت بانک مرکزی زیاد بحث میشود و نگرانی از بروز تورم وجود دارد، اما دلار به حیات خودش ادامه خواهد داد.
ارسال نظر