محسن سیروس *

در ژاپن پس از جنگ، مردم با کار دائم و بی‌وقفه خود درآمدهایی را به دست می‌آوردند و همزمان، با تجاربی که در بخش‌های مختلف حاصل می‌شد به اصلاح اشتباهات خود می‌پرداختند و نواقص موجود در کارها را از بین می‌بردند و این روند را ادامه دادند تا به تولید ناب دست یافتند. مردم ژاپن درآمدهایی را که به دست می‌آوردند برای شکوفایی اقتصادی کشورشان به بانک‌ها می‌سپردند و به اصطلاح نزد بانک‌ها پس‌انداز می‌کردند و در آنسوی، بیشترین مقدار قناعت را در مصرف خود اعمال می‌کردند تا از طرفی کالای بیشتری برای فروش به دیگر کشورها داشته باشند و با این کار ارز وارد کشور کنند و از طرفی هم پول بیشتری برای پس‌انداز کردن در دست خودشان باقی بماند و به بانک‌ها بسپارند. با این کار سرانه پس‌انداز در ژاپن روز به روز افزایش پیدا می‌کرد و بالا و بالاتر می‌رفت. این افزایش سرانه پس‌انداز موجب می‌شد تا مردم مولد و کارآفرین آن سامان بتوانند با آسان‌ترین روش‌های ممکن به کارگیری سرمایه‌های پس‌انداز شده در بانک‌ها برای سرمایه‌گذاری‌های تولیدی و گسترش توان تولید کشورشان اقدام نمایند. همان‌طور که همه آگاهند، در آن سرزمین، خصوصا پس از جنگ و ویرانی‌های آن هیچ‌گونه مزیت نسبی‌ای برای تولید کالاها وجود نداشت و تنها پس‌اندازهای مردمی و تلاش‌های روزمره بود که توانست برای مردم ژاپن مزیت‌ساز شود و موجبات گسترش روزافزون تولید آنان را از نظر کمی و کیفی فراهم کند و آن را ارزان‌تر از تولیدات دیگر نقاط دنیا به دست مصرف‌کنندگان آن روز سراسر کره خاکی برساند و پس از آن بود که پای بزرگ‌ترین سرمایه‌گذاران آمریکایی به آن سرزمین باز شد و تلفیقی از دو روش متفاوت تولید را به عنوان تولید ژاپنی معرفی کرد و به رخ همه دنیا کشاند. آری؛ پس‌انداز و تزریق ارزان و آسان منابع پولی برای سرمایه‌گذاری و تلاش خستگی‌ناپذیر در جهت سازندگی کشور کلید طلایی مردمی بود که بدون کوچک‌ترین امتیازی در بهره‌برداری از منابع طبیعی بکر، خود مزایای نسبی موردنیاز را ساختند و بر دنیا فخر آن را فروختند و شکوفایی اقتصادی آن قطب اقتصاد جهان را رقم زدند.

امروز در ایران وضع چگونه است و چه می‌گذرد؟ مصرف‌زدگی سازماندهی شده جامعه به عاملی برای پشتیبانی از واردات میلیاردها دلار کالای مصرفی بدل شده است و هر قدر هم درآمدهای کشور ما که حاصل از فروش ثروت ملی برگشت‌ناپذیر است، بالاتر می‌رود، این واردات حجم گسترده‌تری به خود می‌گیرد و در همین راستا بانک‌ها هم پس‌اندازهای مردمی را به جای فرصت‌سازی برای گسترش سرمایه‌گذاری‌های تولیدی و تقویت زیرساخت‌های اقتصادی کشور در پشتیبانی از عوامل این واردات صرف می‌کنند و از طرفی با نقش‌آفرینی تئوری‌های پوچ و خالی از منطق اقتصادی، سرمایه‌های پولی مردم به سوی پروار بی‌منطق و باج‌ستانی از نظام اقتصادی و بهره‌خواری هدایت می‌شوند تا تیشه‌ای شوند برای فرود بر ریشه سازندگی و تولید و هر چه متورم‌تر کردن فضای اقتصاد کشور.چرا که پدیده تورم غیرمفید (همراه با رکود) و خانمان سوز از دیدگاه منطق اقتصادی دقیقا همان بی‌تولیدی جامعه است که متاسفانه در ایران ما توسط عامل ثانویه و به شدت تاثیرگذاری به نام بهره پشتیبانی شده و به سرعت به رشد آن دامن زده می‌شود. وضع بدین گونه است که با هر چه گران‌تر تمام شدن هزینه‌های تامین مالی افراد و بنگاه‌های اقتصادی توسط بانک‌ها بهای کالا و خدمات مصرفی جامعه نیز به نسبت گردش مالی مورد نیاز تا حصول محصول نهایی و متناسب با بهای تمام شده پول مورد نیاز برای تامین مقدمات فراهم کردن آن کالا رشد می‌کند و از تکرار این مساله ضد اقتصادی شرایط برای بالاتر رفتن شاخص بهای کالا و خدمات مصرفی جامعه مساعد شده و مدام گسترش می‌یابد و در نتیجه تورم این دشمن اقتصاد ملی با سرعتی سرسام‌آور به رشد خود ادامه می‌دهد.

این مساله نامبارک با تبدیل شدن به بلای جان تولید ملی و ایجاد گسست هر چه بیشتر میان ساختار تولید کشور و رونق و رشد و بارور شدن درون‌زا که زمینه ساز اصلی بومی کردن دانش فنی و بالندگی محصولات وطنی خواهد بود تولیدات وطنی را با این همه مزایای ذاتی اقتصادی کشور در تولید و تجارت با صرفه اقتصادی منفی مواجه کرده و روند معکوس تجارت ملی را دامن می‌زند و در نتیجه تقاضای داخلی را به سمت واردات بیشتر هدایت می‌کند تا فشار تقاضای بازار از این راه برطرف گردد. این همه در حالی است که با ایجاد ساختاری هدفمند برای حمایت از تولید ملی و کمک به باروری آن با تامین مالی ارزان قیمت و به موقع صنعت و معدن و کشاورزی با تزریق منابع مالی ارزان به جامعه و اصولا از میان برداشتن ارزش مصنوعی نابجایی که در کشور ما به پول خام داده شده است با ارزش آفرینی برای کار و تلاش و تولید و با از میان برداشتن قوانین ضد تولید می‌توان تمامی آنچه را که در دنیا تولید می‌شود وساخته دست بشر است در این سرزمین ارزان‌تر از چین و ماچین و بقیه عالم با بهترین کیفیت تولید کرد و به دست مصرف کنندگان رساند. متاسفانه در همین غائله‌ای که در چند ماهه اخیر توسط بانک‌ها به پا شد بسیاری از بهترین تولید کنندگان بخش‌های مختلف کشور که دارای سابقه صادرات محصول به قلب اروپا نیز بودند در اثر فشارهای طاقت‌فرسایی که از طرف بانک‌ها به آنان وارد شد یا عدم تامین مالی به موقع و مفید توسط بانک‌های کشور از سر ناچاری در کارخانه‌های خود را بستند و عطای تولید را به لقایش بخشیدند و بدین ترتیب هزاران فرصت شغلی در کنار فرصت ایجاد ثروت و ارزش افزوده و بالندگی اقتصادی از کشور سلب شد و سوخت.

ختم کلام این که: برای نیل به هدف باروری فرصت‌های بکر سازندگی کشور و بالندگی اقتصاد ملی چاره‌ای نداریم جز آن که سرمایه‌های پولی کشور را از انحراف در مسیر واردات گسترده و مصرف زدگی و تبلیغ روزمره کالای غیروطنی خارج کرده و به سمتی هدایت کنیم که به پشتوانه‌ای محکم برای تولید و سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های کلان اقتصادی تبدیل شوند. گام نخست برای تحقق این مهم حذف ارزش دروغین ذاتی از پول خام است که در پی آن بهره از معادلات اقتصاد ملی حذف خواهد شد. سپس باید با برنامه‌ای مدون، هدفمند و بی‌نقص به حمایت از تولیدات وطنی پرداخته و با تزریق منابع پولی ارزان به جامعه و بخش‌های تولیدی مختلف توسط بانک‌ها به بارورسازی اقتصاد کشور در سایه استفاده بهینه از سرمایه‌های بکر پولی و انسانی جامعه کمک نموده و به آن سرعت دهیم که گام نهادن در هر راهی جز این بیراهه‌ای سهمگین و طاقت فرسا است.

* مشاور خانه صنعت و معدن