کار و بار فالگیرها و پیشگویان

گروه تاریخ و اقتصاد: پیشگویانی را در میدان بزرگ اصفهان دیدم که بساط خود را پهن کرده و نشسته بودند. این افراد بر دو نوعند: رمال و فالگیر. رمال همان پیشگوست و با شش یا هشت تاس که از میان آنها دو مفتول کوچک مسین گذشته است، از آینده خبر می‌دهد. فالگیر کارش گونه‌ای دیگر است؛ او سی یا چهل صفحه نازک که درازا و پهنای هر کدام به یک زول می‌رسد در مقابل خود می‌گسترد.

در قسمت پایین این صفحات نوشته‌هایی دیده می‌شود؛ مشتری باید روی یکی از این صفحه‌ها پول بگذارد و نیت کند، حال اولین کاری که فالگیر می‌کند کاملا معلوم است، او صفحه‌ای را که پول روی آن قرار دارد، ضمن خواندن چند ورد به طرف خود می‌کشد و به نوشته روی صفحه نظر می‌اندازد، کتابی با خود دارد که بسیار دراز و پهن است و قطر آن به سه چهار انگشت می‌رسد، صفحات این کتاب با اشکالی از فرشتگان، شیطان، اژدها و انواع مختلف جانوران و کرم‌ها به‌صورتی مهیب ولی جالب نقاشی شده است؛ او کتاب را در دست می‌گیرد و چند بار زمزمه‌کنان آن را ورق می‌زند، بالاخره شکل مشخصی را در نظر می‌گیرد و صفحه‌ای را که پول بر آن قرار داشت در برابر این شکل می‌گذارد و از آینده سخن می‌گوید.من چند بار برای تماشا به محل فالگیرها و رمال‌ها رفتم و دیدم که زنان با حجاب می‌آمدند و درباره چگونگی حال و وضع پسران خود که در سفر بودند سوال می‌کردند که آیا به زودی بازخواهند گشت؟ آیا شوهران آنان زن دیگری با خود همراه خواهند آورد؟ همین‌طور درباره خوشبختی و بدبختی خود پرسش‌هایی مطرح می‌کردند؛ چند تن از آنان با قیافه‌ای شاد و چند تن دیگر مردد از آنجا دور می‌شدند.

منبع: سفرنامه آدام اولئاریوس: ایران عصر صفوی از نگاه یک آلمانی/ نویسنده آدام اولئاریوس؛ ترجمه از متن آلمانی و حواشی احمد بهپور. مشخصات نشر: تهران: ابتکار نو، ۱۳۸۵.