بررسی دیرینگی قوانین شهرداری و انتظام امور شهری در روابط اجتماعی و اقتصادی
سیـر «حِسبه»
دکتر سیدصادق سجادی
وظایفی که امروز بر عهده سازمانهایی چون شهرداری، دادگستری، دوایر مربوط به اصناف و نهادهای امر به معروف و نهی از منکر و ضابطان نظامی آنها است، قطع نظر از مقتضیات عصر حاضر بر اثر توسعه همه جانبه جوامع نوین، به روزگار کهن در زمره وظایف محتسب و نهاد احتساب بوده است. بررسی وظایف نظری و عملی این نهاد، اسباب دخالت و نظارت محتسب بر روابط اقتصادی و اجتماعی و شیوههای اعمال قوانین توسط او میتواند تصویری روشن از زمینههای فقهی- حقوقی و اجتماعی که به تاسیس نهادهای نوین یاد شده انجامیده است، ایجاد کند.
دکتر سیدصادق سجادی
وظایفی که امروز بر عهده سازمانهایی چون شهرداری، دادگستری، دوایر مربوط به اصناف و نهادهای امر به معروف و نهی از منکر و ضابطان نظامی آنها است، قطع نظر از مقتضیات عصر حاضر بر اثر توسعه همه جانبه جوامع نوین، به روزگار کهن در زمره وظایف محتسب و نهاد احتساب بوده است. بررسی وظایف نظری و عملی این نهاد، اسباب دخالت و نظارت محتسب بر روابط اقتصادی و اجتماعی و شیوههای اعمال قوانین توسط او میتواند تصویری روشن از زمینههای فقهی- حقوقی و اجتماعی که به تاسیس نهادهای نوین یاد شده انجامیده است، ایجاد کند.
آثار و تالیفات مربوط به حسبه را به دو گروه میتوان تقسیم کرد. بنا بر اطلاعات ما در باره اینگونه آثار، اعم از آنچه فقط نام و نشان آنها را میدانیم یا آثاری که اکنون در دست است، تا نیمه دوم قرن ۲ ق کتاب و رسالهای مستقل در این باره نوشته نشده است یا ما از آن اطلاع نداریم. تا این تاریخ، روایات منقول از پیامبر(ص) و آثار و آرای فقهی که تا این زمان تالیف شده یا گرد آمده بود، بهخصوص ابواب مربوط به معاملات، یگانه منابع مباحث عملی و نظری حسبه به شمار میرفت و البته همچنان ادامه یافت. علاوه بر آن، اندکی بعدتر نظریهپردازان حکومت در آثاری که میتوان آنها را زیر عنوانهای عمومی آدابالملوکها و احکامالسلطانیهها و سیاستنامهها قرار داد، فصل یا فصولی را به حسبه و اصول و مبانی آن اختصاص دادند. اما تصنیف و تالیف آثار مستقل در باره حسبه از وقتی شروع شد که شهرها توسعه یافت، مفهوم دولت و حکومت و امت و کارکردهای آن روشنتر شد و در چارچوبی استوارتر قرار گرفت، روابط اجتماعی روی به گسترش نهاد و شبکههایی در هم تنیده از فعالیتهای مالی رشتههای اصلی اقتصاد شهری را به دست گرفت. همچنین اشاره به دو نکته اجتنابناپذیر است: نخست آنکه مباحث مربوط به حسبه در کتابهای مستقل مربوط به این امور در قلمروهای شرقی و غربی جهان اسلام، در بعضی از فروع، بر حسب احوال و شرایط اجتماعی و اقتصادی یا عرف محلی(مثلا وجود اصناف و راستههای مخصوص، بعضی گونههای غذایی که در محلی رایج بوده و در جای دیگر رواج نداشته است یا تولیدات، صنایع و کسبوکارهایی که در بعضی شهرها وجود داشته و در بعضی دیگر شناخته نبوده است) متفاوت هستند.
این اختلاف در باره وظایف محتسب و دایره اقتدار او هم مشهود است. دیگر آنکه مباحث کتابهای خاص حسبه براساس جنبههای عملی این وظیفه تصنیف و تدوین شده است؛ زیرا اگرچه روسای نهاد حسبه لااقل در نخستین قرون اسلامی غالبا از فقیهان و قاضیان بودهاند، اما محتسبان خردتر و کارگزارانشان به آییننامههای عملی برای اعمال قوانین احتیاج میداشتند؛ در حالی که کتابهای مبسوط فقهی و آداب الملوکها و احکامالسلطانیهها غالبا مبتنی بر جنبههای نظری موضوع بوده است. چه نویسندگان تعداد معتنابهی از آن آثار مستقل، خود محتسب بودهاند و در کوچه و بازار میگشتهاند و مشکلات جامعه بهخصوص در معاملات را عملا میدیدهاند. از این رو آثار آنها مشتمل بر مباحث و جزئیاتی، همچون انواع تقلبات و تدلیسها و غِشها (تقلبها) است که آثار عمومی فاقد آن است. قطع نظر از کتابهای فقهی مشتمل بر این مباحث، که احصای آن در اینجا میسر نیست، مهمترین آثار موجود یا شناخته شده در باره حسبه را به این قرار میتوان معرفی کرد:
نخست باید به کتاب علمالاحتساب نوشته امام محمد بن حسن الشیبانی (د۱۸۹ق) اشاره کرد که ظاهرا کهنترین اثر مکتوب در باره حسبه است و حاجی خلیفه که این کتاب را میشناخته و گویا آن را دیده بوده است، هم تصریح کرده که کتابی کهنتر از این در حسبه ندیده است( کشف الظنون، ۱/ ۱۵). شیبانی در این کتاب بعضی از اصول احتساب را فقهی و قسمتی از آن را استحسانی یعنی محصول رای و نظر حاکم دانسته است. او فایده حسبه را اجرای امور شهری در مجاری درست و به نحو کامل دانسته است؛ زیرا تمدن بدون احتساب یعنی نظارت بر نظام معاملات- روابط اجتماعی- صورت نمیبندد(همانجا). پس از آن باید از رسالههایی زیر عنوان کتاب الامر بالمعروف و النهی عن المنکر، یکی نوشته الاصم ( د ۲۰۰ق)، دانشمند معتزلی عصر مامون و دیگری از ابو محمد جعفر بن مبشر، فقیه و متکلم معتزلی و از نیکوکاران و پرهیزکاران بغداد (د ۲۳۴ق)؛ و سومی از عبیدالله بن محمد بن ابی الدنیا (د ۲۸۱ق) فقیه و راوی معروف (ابن الندیم، صص ۲۰۸، ۲۱۴، ۲۳۶-۲۳۷) نام برد. جز اینها همچنین از آثار احمد بن محمد بن مروان بن طیب السرخسی (د ۲۸۶ق)، دانشمند مشهور که مدتی (۲۸۲ق)به روزگار المعتضد عباسی محتسب بغداد و گویا بهخصوص محتسب بازار بردهفروشان بوده است، خبر داریم که دو کتاب درباره حسبه و انواع «غِش»ها زیر عناوین کتاب الاعشاش (الاعشاش ظاهرا باید به الاغشاش تصحیح شود) و صناعه الحسبه الکبیر و کتاب غش الصناعات و الحسبه الصغیر یا به ضبط دیگر: الحسبه الکبیر الکبری و الحسبه الصغیر الصغری داشته است (ابن الندیم، ص ۳۲۱؛ ابن ابی اصیبعه، ۱/ ۲۹۳-۲۹۴؛ ابن عدیم، بغیه، ۲/ ۸۴۶؛ یاقوت، ادبا، ۱/ ۲۹۲). یحیی بن عمر ( د۲۸۹ق) فقیه اندلسی در باره حسبه و در پاسخ به پرسشهای شاگرد خود، ابوعبدالله بن شبل، آرا و فتاوایی داشته است که همو آنها را گرد آورده و زیر عنوان احکامالسوق، یا قضیهالسوق تدوین کرده است (مکی، محمود، ص ۶۲). نویسندگان متاخرتر، والیان و کارگزاران را توصیه میکردند که از این کتاب در احتساب معاملات در بازارها استفاده کنند ( کنانی، ص ۱۰۳).
کتاب الاحتساب نوشته الناصر للحق، مشهور به اطروش، امام زیدی نواحی شمال ایران که با توجه به سالمرگ او (۳۰۴ق) باید در اواخر قرن ۳ق نوشته شده باشد، هم از کهنترین اثر مستقل شناخته شده در این موضوع به شمار میرود. این اثر از مصادیق اختلاف در بعضی مباحث کتب حسبه بر حسب شرایط و خصایص محلی است. چنانکه الناصر للحق در این کتاب از حسبه در بازار ماهی فروشان و حرمت خرید و فروش بعضی از انواع ماهیها مانند مارماهی سخن رانده است( ص ۱۳؛ در باره این اثر و اهمیت آن، نک: سرجنت، ۱-۵). در همان دوره باید از مختصر الحسبه، نوشته عبدالعزیز بن احمد بن جعفر بن یزداد بن معروف، فقیه حنبلی قرن ۳ق که مصنفات بسیار داشته است ( ابن جوزی، المنتظم، ۷/ ۷۲) یاد کرد؛ اما این کتاب اکنون در دست نیست.حسن بن احمد بن زید بن عیسی الاصطخری ( د ۳۲۸ق)، فقیه و رئیس شافعیان عراق و صاحب مصنفات مهم در فقه و اصول، که یک وقت قاضی قم و سیستان و مدتی هم محتسب بغداد بود، در اواخر قرن ۳ یا اوایل قرن ۴ق کتابی در حسبه نوشته بوده است (زحیلی، حماد، ۲/ ۲۷۳ حاشیه).در نیمههای قرن ۴ق ابوعلی محسن بن علی التنوخی (د ۳۸۴ق)، قاضی و نویسنده مشهور، هم ظاهرا کتابی تحت عنوان نصابالاحتساب داشته است که حاجی خلیفه ( ۲/ ۱۹۵۳) از آن یاد کرده است.در قرن چهارم همچنین باید از رسالهای تحت نام سیاسهالملوک، از نویسندهای ناشناس، نام برد که به دوران آلبویه نوشته شده است و برای تحقیق در نظام اداری و اجرایی این عصر، بهخصوص مناصب وزارت و شرطه و حسبت بسیار مهم است (سیاسهالملوک، صص ۳۶۷-۳۷۶؛ وصف رساله را نک: سدان، ۳۵۵-۳۶۳).
ماوردی، فقیه و نظریهپرداز نامدار فقه سیاسی در قرن ۵ق هم باب بیستم از کتاب مشهور الاحکامالسلطانیه را به احکام حسبه اختصاص داده است؛ اما همه مشتمل بر بحثهای نظری و حقوق مسلمانان در روابط اجتماعی آنها است و البته به همین سبب از اهمیت خاصی برخوردار است (صص ۳۱۵-۳۳۹). ابو عبدالله محمد بن ابی محمد السقطی المالقی، فقیه و دانشمند اندلسی که در اواخر قرن۵ق/ ۱۱م یا اوایل قرن۶ق/ ۱۲م محتسب مالقه در اندلس بوده است، کتابی دارد زیر عنوان فی آداب الحسبه مشتمل بر مقدمات حسبه و شأن محتسب و احتساب حرفههای مختلف و برخی از انواع حیلهها و تدلیسهای بازاریان. او در مقدمه تصریح کرده است که علاوه بر آنچه خود در مقام محتسب دریافته، طی سفرهای دراز به شهرهای اسلامی چه بسیار درباره انواع خدعهها و تقلبات و کمفروشیهای بازاریان و صنعتگران شنیده است و متوجه شده است که بسیاری از محتسبان وظایف خود را به درستی نمیشناختهاند و حلال را از حرام تمییز نمیدادهاند و اهل آن شغل نبودهاند.بنابراین کتابی در این فن پرداخته تا انواع تدلیسها و نیرنگها را باز گوید و وظایف محتسبان را گوشزد کند و حقیقت امر به معروف و نهی از منکر را نشان دهد (صص ۱۶ به بعد؛ الزین، ص ۱۲).
ابوحامد غزالی، دانشمند نامدار قرن۵ق بخشی از جلد دوم احیای علومالدین را تحت عنوان کتاب الامر بالمعروف و النهی عنالمنکر، به همین موضوع اختصاص داده است. این بخش مشتمل بر چهار باب، در وجوب امر به معروف و نهی از منکر؛ در ارکان و شروط امر به معروف (در چهار رکن محتسب و محتسب علیه و محتسب فیه و نفسالاحتساب)؛ در منکرات رایج در بازارها و کویها و حمامها و میهمانیها و منکرات عمومی؛ و امر امرا و سلاطین به معروف و نهی آنها از منکر است (۲/ ۳۰۶-۳۴۳). دیگر کتاب نصاب الاحتساب نوشته عمربن محمد بنعوض السنامی است که براساس اندک شواهد موجود، ممکن است مربوط به قرن ۵ یا ۶ق بوده باشد. این کتاب مشتمل است بر ۶۴ باب در مباحث مختلف مربوط به حسبه و وظایف محتسب (صص ۸۰-۹۲، جم). سنامی معتقد بوده است که حسبه همه امور شرعی را در میگیرد و از همینرو گفتهاند قضا بابی از ابواب حسبت است (صص ۸۳-۸۴). در همین ادوار، محمد بن احمد بن عبدون التجیبی الاشبیلی، رسالهای در حسبه نوشت که بهرغم ایجاز، مشحون از اطلاعات گرانبها درباره تاریخ اجتماعی و اقتصادی اشبیلیه (سویل- آندلس) است (رساله در حسبه، جم؛ زیاده، ص ۵۸). یکی از مشهورترین کتابهای حسبه، نهایه الرتبه فی طلب الحسبه، از آن عبدالرحمان بن نصر الشیزری ( د ح ۵۸۹ق) است که به روزگار صلاحالدین ایوبی میزیسته است و این کتاب را چنانکه خود تصریح کرده است، به درخواست یکی از متولیان حسبه نوشته است. شیزری کتاب دیگری هم زیر عنوان المنهج المسلوک فی سیاسهالملوک داشته که ظاهرا فصولی از آن مربوط به حسبه بوده است ( العرینی، ی-ک). بعضی از نویسندگان نام کتاب و نویسنده را اشتباه خوانده و آوردهاند. مثلا حاجی خلیفه (۲/ ۱۹۸۷) کتاب را در جایی نهایه الرغبه فی طلب الحسبه، و نام نویسنده را عبدالرحمان بن نصر التبریزی آورده است. حسن الزین هم نویسنده را عبدالرحمان بن نصر بن محمد النبراوی خوانده است (ص ۱۱).
ابوالفضل جعفر بن علی الدمشقی از دانشمندان قرن۶ق کتابی دارد به نام الاشاره الی محاسن التجاره و غشوش المدلسین فیها که غیر از بیان فواید تجارت و نیاز مردم به یکدیگر در حیات مادی، به ذکر انواع حیلههای رایج در بازارها و میان اصناف مختلف پرداخته است. ظهیرالدین ابو بکر محمد بناحمد القاضی (د۶۱۹ق)، محتسب بخارا، کتابی داشته است به نام فتاوی الظهیره (حاجی خلیفه، ۲/ ۱۲۲۶) که لابد همه یا قسمتهایی از آن درباره حسبه بوده است. دو نویسنده اندلسی، احمد بنعبدالله بن عبدالرووف و عمر بنعثمان الجرسیفی، که احتمالا در عصر مرابطون و موحدون* (قرون۶ و ۷ق) میزیستهاند، رسالههایی در حسبت براساس فقه مالکی و با نظر در فقه شافعی، نوشته بودهاند (زیاده، ص ۵۹). ظاهرا کتاب جرسیفی، فی آداب الحسبه و کتاب ابنعبدالرووف، فی آداب الحسبه و المحتسب نام داشته است (سامرایی، ص ۳۱۳). کتابی دیگر هم در حسبه، ظاهرا در اندلس نوشته شده بوده که عبدالمنعم بن محمد الخزرجی معروف به ابن الفرس، والی حسبه و رئیس شرطه غرناطه(گرانادا - اسپانیا) آنرا مختصر کرده بوده است (فیروز آبادی، ۱۹۰)؛ اما تاریخ تالیف و تلخیص کتاب را نمیدانیم. زینالدین عبدالرحیمبن عمر الدمشقی معروف به جوبری که ظاهرا به روزگار سلجوقیان آسیای صغیر و عصر ملک مسعود میزیسته است، به درخواست آن پادشاه و به پیروی از کتابی که نویسندهای به نام ابن شهید درباره ارباب صنایع و علوم داشته است، کتابی جذاب درباره انواع حیلههای اصناف در ۳۰ باب نوشته است (صص۱-۵).
ناشر این کتاب که در ۱۳۰۲ق به چاپ رسیده است، نام آن را المختار فی کشفالاسرار گذارده است ولی حاجی خلیفه از کتابی زیر عنوان کشف اسرار المحتالین و نوامیس الحیالین از عبدالرحیم بن عمر الدمشقی الحرانی (به جای الجوبری) در ۳۰ فصل و در همان موضوع یاد کرده است که گویا همان کتاب سابقالذکر است (۲/ ۱۴۸۷). همو در جایی دیگر کتابی دیگر به نام المختار فی کشف الاسرار و هتک الاستار نوشته الشیخ الامام عبدالرحمان بن ابی بکر الجوبری الدمشقی، هم در ۳۰ فصل معرفی کرده و آورده که در علمالحیل است اما از سطور پایینتر میتوان دریافت که مراد از علمالحیل، حیلههای اصحاب صنایع و اصناف است (۲/ ۱۶۲۳). بنابراین به نظر میرسد که حاجی خلیفه لااقل دو نسخه از این کتاب را با عناوین مختلف در دست داشته است و هریک به نویسندهای و البته در قسمتی از نام و لقب مشابه، منسوب بوده است. در قرن ۷ق عمر بن محمد بنعمر المقدسی معروف به ابنعوض (د۶۹۶ق) قاضی مصر و صاحب آثار متعدد، کتابی در حسبه داشته است موسوم به نصابالاحتساب (کحاله، ۷/ ۳۱۷). نجمالدیناحمدبن محمد بن علی معروف به ابنالرفعه(د ۷۱۰ق) که مدتی محتسب فسطاط مصر بوده است و تصانیف متعدد داشته است، کتابی هم موسوم به الرتبه فی الحسبه نوشته بوده است (کحاله، ۲/ ۱۳۵). در همین دوره همچنین باید به احمد بن سعید المجیلدی المالکی، فقیه و ادیب و قاضی مکناسه اشاره کرد که یکی از آثارش، التیسیر فی احکامالتسعیر نام داشته است (کحاله، ۱/ ۲۳۴) که از مباحث حسبه به شمار میرود. ادریسی در التراتیب الاداریه، از این کتاب نقل کرده است(۱/ ۲۷۰). یکی از مهمترین و مبسوطترین کتابهای خاص حسبه، نوشته محمد بن محمد بن احمد القرشی معروف به ابن الاُخُوَّه (د۷۲۹ق)، زیر عنوان معالم القربه فی احکامالحسبه، در همین دوره پدید آمده است. معالم القربه کتابی است مشتمل بر ۷۰ باب که غیر از بحث در باره شرایط حسبه و اوصاف محتسب و مبانی امر به معروف و نهی از منکر، به تقریب در باره احتساب همه مشاغل آن عهد سخن رانده است.
* دو سلسله فرقهای از اسلام که در قرن پنجم و ششم در شمال آفریقا حاکمیت داشتند.
- بخشی از یک مقاله
ارسال نظر