اولین برخوردهای ایرانیان با راه آهن

«... نشستیم به کالسکه‌های بخار. در معنا طی الارض که می‌گویند همین است. ساعتی هفت فرسنگ راه می‌رود... هر ۱۰ دقیقه می‌ایستد. مهمانخانه معین کنار راه دارد. چایی، سیگار، آب هرکس بخواهد کاری داشته باشد پیاده می‌شود. وقت ایستادن نفیری می‌زند وقت رفتن نفیری.»

منبع: سفرنامه عزالدوله به اروپا، استخراج از دکتر سعید میرسعیدی به نقل از ممالک محروسه.