بهنیا: دو بار اوامر دربار را اجرا نکردم

تلقی آقای شریف‌امامی از مجلس به‌عنوان یک نهاد عمده قانون‌گذاری در مملکت چگونه بود؟ ایشان چگونه به مجلس نگاه می‌کردند؟ آیا واقعا اهمیتی به مجلس می‌دادند؟

ایشان در ظاهر اهمیت می‌داد به مجلس، ولی خب…

 بله. در باطن چطور؟

در باطن اوضاع آن موقع شروع شده بود که به‌اصطلاح مرکز ثقل مملکت دربار باشد. به‌تدریج داشت این توهم به‌وجود می‌آمد که باید بیشتر به دربار توجه داشت تا به مجلس و گاهی شده بود که دستورهایی مستقیما از دربار به وزرا ابلاغ می‌شد، به‌صورت اوامر ملوکانه. درباره خودم دوبار اجرا نکردم و جواب دادم که این به مصلحت نیست.

 آن موارد را ممکن است لطف بفرمایید برای ما توضیح بدهید؟

یکی‌اش این بود که شخصی را که در راه‌آهن کار خیلی مهمی داشت به علت تخلفاتی که کرده بود از کار بیکار کرده بودم. بعد از وزیر دربار کاغذی آمد امر فرمودند که «این شخص را به جای خودش برگردانید» و من جواب دادم که «به این علت این صلاح نیست و خوب است که اعلی‌حضرت دستور بفرمایند بازرسی شاهنشاهی درباره این شخص، یا دادستان کشور درباره این شخص تحقیقات بکند.»  ولی بعد از اینکه من رفتم شنیدم که آن شخص را مجددا بر سر کار آورده‌اند. مورد دیگرش این بود که یک کمپانی انگلیسی آمده بود و تقاضا کرد، پیشنهادی داده بود مستقیما به دربار که تمام راه‌های کشور را از حیث ساختمان و نگهداری به صورت یک قراردادی به او واگذار کنند. آقای وزیر دربار هم که آقای علاء بود به این مساله تاکید داشت. من بعد از اینها آن قرارداد را مطالعه کردم، دیدم واقعا از جهات مختلف به صلاح نیست و جواب رد دادم که این کار به مصلحت نیست و من این کار را نخواهم کرد.

 آقای بهنیا، هیچ‌وقت روابط بین قوه مجریه و قوه مقننه مملکت در جلسه هیات وزیران مورد بحث قرار می‌گرفت؟

تا آن حدی که به خاطر دارم خیر. برای اینکه مشکلی در آن‌موقع بین قوه مقننه و قوه مجریه نبود.

 تا وقتی که شما تصدی وزارت‌خانه را داشتید در دوران وزارت خود شما، نقشی که مجلس شورای ملی در تنظیم و تصویب قوانین داشت چگونه بود؟

تا آن‌موقع هنوز به‌نظر نمی‌آمد که زیاد به ‌اصطلاح، از دخالت مجلس در تنقیح و تصویب قوانین کم شده باشد و وکلایی بودند که خیلی از دولت هم انتقاد می‌کردند و وزرا هم جواب می‌دادند. هنوز جریان خیلی نامعقول و نامرتب نبود که وزرا برای خودشان یک اهمیت خاصی قائل باشند و مجلس را به‌اصطلاح هیچ به حساب نیاورند.

 آیا شما خودتان را در مقابل مجلس مسوول احساس می‌کردید؟

طبعا، بله.

 این مطالبی که وکلا در مجلس به بحث می‌گذاشتند آیا واقعا عمقی داشت؟ یعنی یک اساس و پایه واقعی داشت؟ یا اینکه فقط برای مصرف عموم به بحث گذاشته می‌شد؟

معمولا چیزهایی که بیشتر انسان می‌توانست رویش قضاوت بکند سوالاتی بود که وکلا می‌کردند. سوالاتی که می‌کردند راجع به کارهای وزارت‌خانه‌ها، آنچه راجع به وزارت راه بود که من می‌دیدم، سوالات خیلی سوالات عمیق، مطالعه‌شده‌ای نبود. این بود که غالبا جوابش هم نسبتا ساده و راحت بود.

 عکس‌العمل شما نسبت به مطالبی که در مطبوعات راجع به شخص شما و وزارت‌خانه شما نوشته می‌شد چه بود، آقای بهنیا؟

من در زمان وزارتم با نظر منفی مطبوعات مواجه نبودم. ولی در موقعی که ریاست بنگاه مستقل آبیاری را داشتم، یک‌بار با حمله شدید یک روزنامه مواجه شدم که روی نظر خاصی این کار را کرده بود و بلافاصله [از طریق قضایی] تعقیب کردم و آن شخص بعدا عذرخواهی کرد و مطالب خودش را پس گرفت و قضیه به این صورت خاتمه پذیرفت.

 به‌طور کلی ارزیابی شما از مطبوعات آن دوره چگونه بود؟

مطبوعات آن دوره واقعا نمی‌شود گفت که کاملا به صورت بی‌طرف، بی‌نظر در خط حقیقت امور کشور کار می‌کردند. هرکدام از این مطبوعات برای خودشان یک کار مخصوص، یک روش مخصوصی داشتند و در یک جهت خاصی پیش می‌رفتند. آن مواقعی که مطبوعات آزاد بود که تعدادشان به قدری زیاد بود که هر کسی برای خودش یک روزنامه‌ای چاپ می‌کرد. آن موقعی هم که محدودتر شده بود دیگر مطبوعات به‌صورت واقعی نبود. آنچه بود درواقع اوراقی بود که یک چیزهایی را قبلا به آنها می‌دادند، اینها هم می‌نوشتند پخش می‌کردند.

 آقای بهنیا، شما نسبت به چه شخص یا نهادی در داخل کشور بیش از همه خودتان را پاسخگو احساس می‌کردید؟

البته چون کار اصلی من دانشگاه بود، من خودم را پاسخگوی دانشگاه و دانشجویان دانشگاه می‌دانستم.

 من منظورم زمان وزارت شما است.

ج- در زمان وزارت؟

 بله

البته باز باید گفت که درواقع مجلس، ولی هدف من همیشه این بود که کاری را که انجام می‌دهم واقعا از روی وجدان برای خدمت به مملکت انجام بدهم و درواقع ملت ایران بود که نظر مرا به خود جلب می‌کرد. من فکر می‌کردم که او از من چه انتظاری دارد؟ ولی مطبوعات یا فرض بفرمایید شخص نخست‌وزیر و اینها برای من در مقابل مسوولیتی که برای خودم احساس می‌کردم،  چیز مهمی نبود.