گروه تاریخ و اقتصاد: من هیچ ملت را مودب‌تر و ملایم‌تر از ملت ایران ندیده‌ام و ادب و نزاکت در ایرانی‌ها فطری است و اگر سال‌ها با یک ایرانی دوستی یا معامله بکنید، محال است از زبان او چیزی بشنوید که شما را برنجاند و محال است که او حاضر باشد یک خبر بد به شما بدهد و اگر مجبور شود راجع به مرگ یک نفر صحبت کند و می‌گوید: «عمرش را به شما داد» یا «عمرش را به شما بخشید.» یعنی او نمی‌خواست بمیرد تا اینکه باعث تاثر شما بشود، بلکه چون شما را دوست می‌داشت برای ابراز دوستی عمرش را به شما واگذار کرد و رفت. من هیچ ملت را ندیدم که مثل ایرانی‌ها نسبت به اقوامی که از لحاظ نژاد و دین بیگانه هستند، سهل‌انگار باشند.

در این هنگام که در کشورهای اروپایی اختلافات بزرگ مذهبی وجود دارد در ایران،هیچ‌کس به یهودی‌ها و عیسوی‌ها و گبرها و مسافران اروپایی که گاهی به ایران می‌آیند، کاری ندارد؛ مگر اینکه بعضی از افراد آنها را تحریک کنند و به جان یهودی‌ها یا عیسوی‌ها یا گبرها بیندازند.

اما از زمان سلطنت شاه‌عباس بزرگ به بعد، اگر قشری از افراد درصدد برآیند که عوام‌الناس را تحریک کنند و به جان یهودیان و عیسویان و گبرها بیندازند، هرقدر مقام آنها بزرگ باشد دچار مجازات‌های هولناک خواهند بود. این ملت با ادب و مهربان، میهمان‌نوازترین قوم جهان است و هرکس در هر فصل به خانه یک نفر برود، ولو صاحبخانه بی‌بضاعت باشد، میزبان، مجبورش می‌کند که چیزی بخورد یا بیاشامد.

منبع: سر ژان شاردن، جهانگرد فرانسوی، سفرنامه ایران