ملک‌التجارها، مباشر امور تجاری مملکت

گروه تاریخ و اقتصاد: در بازارهای اسلامی، تجار بزرگ دارای موقعیتی ممتاز بودند و پایگاه اجتماعی آنان از پایگاه اجتماعی کسبه و پیشه‌ورانی که در اصناف متشکل می‌شدند کاملا متمایز بود. به بیان دیگر تجار از یکسو از اهل بازار متمایز بودند و از سوی دیگر در راس هرم قدرت و منزلت و ثروت بازار جای داشتند. گذشته از آن، تجار بزرگ همراه علمای روحانی و عمال دیوانی از اعیان شهر به شمار می‌آمدند و در رده‌بندی قدرت و منزلت بعد از علما و عمال دیوانی قرار داشتند. حتی در بسیاری از موارد از‌نظر ثروت و درآمد از رده‌های دیگر اعیان شهر نیز فراتر می‌رفتند. بسیاری از تجار بزرگ روابط مالی درهم‌تنیده‌ای با سران حکومت شهر پیدا می‌کردند و آنان را در فعالیت‌های بازرگانی خود شریک و سهیم می‌نمودند و بدین ترتیب منافع مشترکی میان تجار بزرگ و سران حکومت پدید می‌آمد که از یکسو سبب حمایت تجار از سوی حکومت و تامین بخشی از نیازهای مالی حکومت از جانب تجار می‌شد و از سوی دیگر تجار را وابسته و متکی به حکومت شهر می‌نمود و از پیدایش یک طبقه مستقل و خودفرمان از تجار شهر جلوگیری می‌کرد، به خصوص آنکه فعالیت‌های تجارتی اختصاص به تجار نداشت و در انحصار آنان نبود، بلکه فرمانروایان و حکام و عمال دیوانی نیز به داد‌وستد می‌پرداختند.

چنان که شاردن توجه کرده است: «در مشرق زمین اعاظم بزرگان، حتی شاه نیز به تجارت می‌پردازند، این رجال و ملوک به مانند بازرگانان، عمال و مستخدمینی دارند که دارای همان عنوان منشیان تجار می‌باشند. اغلب ایشان صاحب کشتی‌های مخصوص تجارتی و مخازن بازرگانی مخصوص هستند فی‌المثل شاهنشاه ایران، ابریشم، منسوجات زربفت و سیم‌بافت و دیگر پارچه‌های نفیس، قالی و فرش و جواهر می‌فروشد و از این کالاها برای فروش به ممالک همسایه صادر می‌کند.» با آنکه تجار جماعت خاصی به شمار می‌آمدند لکن مانند اصناف دارای تشکیلات صنفی نبودند، با این همه همچون اصناف زیر نظر حکومت شهر قرار داشتند، به این معنی که از زمان‌های قدیم رسم بر آن بوده است که شاه رئیسی که لقب «ملک‌التجار» داشت، برای آنان تعیین کند تا رابط میان دیوان اعلی و جماعت تجار باشد. فرمانی که از دوران جلایریان* در دست است تا حد زیادی وظایف و موقعیت ملک‌التجار را نشان می‌دهد:

ملک‌التجاری جماعت تجار در جمیع ممالک محروسه را به خواجه‌زین‌الدین علی تفویض فرمودیم... تا به ضبط احوال تجار اشتغال نموده مجموع مهمات و مصالح ایشان را در محاکم شریعت و دیوان بزرگ به عرض رسانیده بر مقتضای شرع و عدل ساخته گرداند و نگذارد که از هیچ آفریده بر ایشان زور و زیادتی رود و حقوق ایشان بر هر کس که ثابت گردد مستخلص گردانیده و تسلیم کند... جماعت تجار ممالک می‌باید که او را مقدم و پیشوای خود و ملک‌التجار دانسته در جمیع قضایا رجوع با او کنند و بی‌استصواب او در هیچ مهم از مهام تجارت مدخل نسازند و اوامر و نواهی او را مطیع و منقاد باشند و در هیچ حال دعوی استبداد و انفراد نکنند.» در زمان صفویه نیز این منصب با همین وظایف وجود داشته و مطابق معمول شاغل این مقام مباشر شاه در امور تجاری وی نیز بوده است. چنان که «کمپفر» می‌گوید: «ملک‌التجار صلاحیت آن را دارد که اختلافات فیمابین بازرگانان را فیصله بخشد و او این کار را در خانه خود انجام می‌دهد. در جوار این وظیفه او سرپرستی کارگاه‌های بافندگی، صباغی(رنگرزی) و شمشیر و چاقوسازی و ابریشم‌دوزی [شاه] را نیز به عهده دارد، اما به هر حال او این کار را زیر نظر ناظر انجام می‌دهد. وی در هر حال تاجرباشی و مشاور امور تجاری شاه نیز هست.»در دوره قاجاریه نیز لقب و منصب ملک‌التجار دوام داشت و گذشته از ملک‌التجار پایتخت، در هر یک از شهرهای بزرگ نیز یکی از تجار معتبر به عنوان رئیس‌التجار از سوی شاه یا حکام منصوب می‌شد. لقب و منصب ملک‌التجار معمولا از نسلی به نسل دیگر موروثی بود. در دوره قاجاریه تجارالقاب دیگری نیز دریافت می‌داشتند مانند امین‌التجار، معتمدالتجار، معین‌التجار، موتمن‌التجار و ناظم‌التجار.

قدرت اقتصادی تجار از نظارت آنان بر بازارهای محلی و فعالیت آنان در گردآوری و صادرات مواد خام و مصنوعات داخلی و واردات مواد موردنیاز خارجی نشأت می‌گرفت. تجار بزرگ منابع تراکم نقدینه به شمار می‌آمدند و در مواقع ضروری مددکار شاه و حکام بودند. در دوره قاجاریه، عباس میرزا نایب‌السلطنه، پس از شکست از روس‌ها و ناصرالدین شاه و مظفر‌الدین شاه هنگام حرکت به تهران برای احراز مقام سلطنت به تجار مراغه و تبریز متوسل شدند.بسیاری از حکام نیز نقدینه لازم برای خرید مقام دیوانی خود را از تجار قرض می‌گرفتند یا برای پرداخت مالیات‌ها و دیون معوقه دیوانی، دست به دامان تجار می‌زدند.

صرافان که جماعت خاصی از بازاریان بودند و گاهی راسته خاصی از آن خود داشتند نقش بانک را ایفا می‌کردند و معتبران آنان با تجار بزرگ پهلو می‌زدند. به گزارش کرزن، در دهه نخست قرن چهاردهم هجری قمری، ۱۴۴ صراف در بازار مشهد فعالیت می‌کردند که جمع سرمایه آنان نزدیک به یک میلیون تومان بوده است و چند نفر آنان بیش از یکصد هزار تومان سرمایه داشته‌اند.بازارهای شهرهای تهران، تبریز، اصفهان، بوشهر، شیراز و دیگر شهرهای تجاری نیز دارای صرافان معتبری بودند که در سطح کشور و حتی در سطح مبادله ارزهای خارجی فعالیت داشته‌اند.

تجار بزرگ از زمان‌های قدیم در تدارک تاسیسات عمومی و عام‌المنفعه نیز مشارکت می‌نمودند. آثار اواخر قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم هجری قمری شواهدی از مشارکت تجار در ساختن سراها، پل‌ها، کاروانسراها، قنات‌ها، مدرسه‌ها، دارالایتام‌ها و مسجدها به‌دست می‌دهند. به‌عنوان نمونه، می‌توان از سرای امیر نام برد که به فرمان امیرکبیر و به‌همت محمدمهدی ملک‌التجار در بازار تهران برپا گردید، یا آنکه حاج محمدحسن امین‌التجار بازار نویی با ۱۲۰ باب مغازه و دو کاروانسرا در کاشان بنا نمود یا آنکه حاجی عباس تاجرباشی کاروانسرایی برای نزول قافله‌ها و مسافران در شیراز بنا کرد.در اواخر قرن گذشته، حاج زین‌العابدین ملک‌التجار چند دارالایتام در شیراز و عتبات عالیات تاسیس نمود و تجار تبریز نیز یک مرکز آموزشی برای گدایان شهر برپا کردند. در همان زمان مدرسه حاج علی‌اکبر تاجر و مدرسه حاج محمدکریم تاجر در شهر رشت تاسیس گردیده است. حاجی علی‌ تاجر مشهور به چکمه دوز و حاجی میرزامحمد تاجر شیرازی در اواخر قرن گذشته، دو مسجد بزرگ در شیراز بنا کرده‌اند و حاج محمدصادق تاجر اصفهانی نیز چند کاروانسرا و پل و آب‌انبار را در فارس تعمیر و احداث و چندین عمارت خیریه در اماکن مشرفه بنا نموده است. حاجی علینقی کاشی چندین کاروانسرا در راه تهران به مشهد برای استفاده زوار و کاروان‌های تجارتی برپا کرده است. در شهر تبریز حاج ناظم‌التجار و حاج صالح و حاج‌ سیدحسین هر کدام قنات معتبری برای استفاده اهالی شهر احداث کرده‌اند.

تجار بزرگ در اواخر قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم هجری قمری، گذشته از وظایف سنتی خویش، وارد فعالیت‌های جدید مانند احداث کارخانه‌ها، استخراج معادن، راهسازی، کشتیرانی و مانند آن گردیده‌اند که هنگام بررسی نقش تجار در تحولات اقتصادی جامعه، به آنها خواهیم پرداخت.

*شاخه‌ای از ایلخانان مغول که در قرن هشتم و نهم هجری(چهاردهم میلادی) بر آذربایجان، بین‌النهرین و شرعان حکومت می‌کردند.

منبع: ایران عصر صفوی، راجرسیوری، ترجمه کامبیز عزیزی، نشر مرکز