هنری فورد و رنگ سیاه خلاقیت

گروه تاریخ و اقتصاد: هنری فورد، یکی از بزرگ‌ترین چهره‌های صنعت خودرو در قرن بیستم در تاریخ ۷ آوریل سال ۱۹۴۷ چشم از جهان فرو بست. او نه تنها انقلابی در صنعت اروپا و آمریکا ایجاد کرد، بلکه ترکیب تولید انبوه کالا، دستمزد بالا برای کارگران و قیمت پایین پیشنهادی او چنان تاثیری بر اقتصاد و جوامع قرن بیستم ایجاد کرد، که از آن به‌عنوان جریان فوردیسم نام می‌برند. هنری فورد در سی‌ام جولای ۱۸۶۳ در ایالت میشیگان آمریکا چشم به جهان گشود. پدرش دهقان بود و او فقط توانست تحصیلات دوران ابتدایی را بگذراند چون پدرش معتقد بود کار کشاورزی برای او سودمندتر است. او از کودکی عاشق ماشین بود. پدرش که شور و شوق او را دید برای او کارگاه کوچکی دایر کرد. هنری شب‌ها بعد از کار به آزمایش‌هایی در آنجا می‌پرداخت. در سن ۱۲ سالگی برای اولین بار لکوموتیو را دید و تصمیم گرفت که مدلی از آن را ارائه دهد.

تلاش بسیاری کرد تا تصمیمش در این زمینه به موفقیت بینجامد. در ۱۷ سالگی در کارگاه موتورسازی به کارآموزی پرداخت و سه سال در آنجا به کار پرداخت. او به مطالعات نشریاتی در این زمینه پرداخت. وی تصمیم گرفت به شهر خود بازگشته و تحقیقات خود را ادامه دهد. فورد ایمان کامل داشت که روزی می‌تواند در کارگاهش خودرویی پدید آورد. در این حال شرکتی شغل مهندسی ماشین‌سازی را به او پشنهاد داد. او باز مجبور شد از خانواده جدا شده و راهی شهر دیگری شود. پس در آنجا خانه و کارگاهی کوچک دایر کرد و هر روز پس از بازگشت از کارخانه به آزمایش‌های خود ادامه داد.

در ۲۹ سالگی توانست طراحی اولین موتور خودرو خود را به پایان برساند و خودرو بنزینی خود را بسازد. او حدود یک سال خودرواش را در تمام زمینه‌ها مورد آزمایش قرار داد و سرانجام موفق به فروش نخستین خودرو تولیدی خود شد. کارخانه‌ای که در آن مشغول کار بود وقتی که می‌خواست با او قرارداد جدید ببندد فورد قبول نکرد چون می‌خواست آزمایش‌های خود را ادامه دهد. در این هنگام در اوج فقر و تنگدستی شرکت را ترک کرد. فورد توانست چند سرمایه‌دار را برای تولید خودروهای بنزینی خود گرد هم جمع کند و به‌عنوان سرمهندس ۳ سال بر تولید اتومبیل‌ها نظارت داشته باشد. او توانست در هر سال ۶ تا ۷ اتومبیل تولید کند. در این هنگام او به تولید اتومبیلی می‌اندیشید که بتواند مورد مصرف عموم باشد پس در این زمینه با شرکای خود اختلاف نظر داشت چون آنها فقط به سود خود و تولیدات می‌اندیشیدند.

در این هنگام فورد دوباره از جمع سرمایه‌گذاران جدا شد. اتومبیل خود به نام «پیکان!» Arrow را در مسابقه اتومبیلرانی شرکت داد و توانست با اختلاف نیم مایل از اتومبیل دیگر برنده شود. در این هنگام آوازه اتومبیل او پیچید. او شرکت موتور فورد را دایر کرد. در این شرکت او مدیر عامل، سرپرست کارگاه، سرمکانیک و سرمهندس شرکت بود. در اولین سال تولید ۱۷۸۰ دستگاه مدل A را فروخت و اتومبیل‌هایش به‌عنوان محکم‌ترین و مطمئن‌ترین اتومبیل‌ها شناخته شد. در دومین سال اتومبیل‌های مدل A, B,C را وارد بازار کرد و کم‌کم تولیدات شرکتش را به ۱۰۰ دستگاه در روز رساند. او می‌خواست که خودرویی با سرعت بالاتر بسازد.

این موقعیت خود به خود در اختیار او قرار گرفت. روزی در یک مسابقه اتومبیلرانی یک اتومبیل فرانسوی تصادف کرد و فورد یک قطعه از این اتومبیل به نام سوپاپ را که به نظر سریع‌ترین اتومبیل در مسابقه به نظر می‌آمد برداشت. آزمایش‌های زیادی روی آن انجام داد و نتوانست آلیاژ تولیدی آن را شناسایی کند، سرانجام دریافت که آلیاژ مورد استفاده در آن وانادیم است. در آن زمان در آمریکا کارگاه‌های ریخته‌گری قالب‌گیری آن را نمی‌دانستند. او باخبر شد که در انگلستان شخصی قالب‌گیری آن را انجام می‌دهد.

پس قطعه‌ای از آن را برای او فرستاد. باز خودرویی دیگر را طراحی کرد و مدل معروف و ارزان، را وارد بازار کرد. او به مشتریانش فرصت انتخاب رنگ اتومبیل‌ها را داد. دیگر شرکت او جوابگوی نوآوری‌هایش نبود، پس یک مجموعه بزرگ صنعتی تاسیس کرد و پدر روبات‌های صنعتی لقب گرفت. تولیدات کارخانه فورد به مرز ۴ هزار در سال رسید. فورد همواره پول را به‌عنوان وسیله‌ای برای تحقق آرما‌ن‌های خود می‌شناخت. او می‌گفت ناممکن وجود ندارد.

ایمان ماده اصلی و خمیرمایه دستیابی به آرزوها است. ایمان ابزار نیرومندی است که دیده نمی‌شود. هنری فورد به دلیل مخالفت با حضور ایالات‌متحده آمریکا در جنگ جهانی دوم معروف است. در سال ۱۹۱۸ نیمی از خودروهای آمریکا فورد مدل تی بودند، که نکته جالب در مورد آنها مشترک بودن رنگ مشکی آنها بود.

فورد در زندگینامه خود نوشته است: «هر مشتری می‌تواند خودرویی به رنگ دلخواه خود داشته باشد تا زمانی که این رنگ مشکی باشد.» البته او در اینجا دارد کنایه به رنگ غالب خودرو فورد می‌زند؛ یعنی که همین و دیگر هیچ!

شعار فورد این بود: هر کاری که جاذبه داشته باشد آسان است و همیشه می‌توان به نتایج آن اطمینان داشت.

هنری فورد و رنگ سیاه خلاقیت