اهمیت عضویت در یک سازمان فرامنطقه‌ای

توافق میان ایران و عربستان را می‌‌‌توان یکی از مهم‌ترین اقدامات چین دانست که تصویری کلی از «آینده‌‌ نظم شرقی و تحول در غرب آسیا» را بر ما نمایان می‌کند. تلاش چین برای همکاری نزدیک با کشورهای غرب آسیا نظیر ایران و عربستان، در منطقه‌‌‌‌ای که طی دهه‌‌‌های گذشته شاهد حضور پررنگ و عمیق کشورهای غربی بوده، نشانه‌ای است از قصد جدی چین برای «پیش‌‌‌روی به سوی غرب» که می‌‌‌تواند زمینه‌‌ مناسبی برای همسو شدن با «استراتژی نگاه به شرق» ایران فراهم کند و نوع منحصربه‌فردی از همکاری آسیایی را شکل دهد؛ همکاری‌ای که با توجه به ظرفیت‌های تمدنی ایران و چین نتایج نهایی‌اش در بلندمدت و طی سال‌های آتی بروز پیدا خواهد کرد.

سازمان همکاری‌های شانگهای را می‌‌‌توان بستری توصیف کرد که در این روند نقش پررنگی ایفا می‌کند و به چین امکان می‌دهد که ضمن ایجاد نظمی شرقی متشکل از کشورهای آسیایی به توسعه نفوذ سیاسی و اقتصادی خود در مناطق مختلف جهان ادامه دهد و ضمن گسترش اتحاد‌های سیاسی خود با شرکای آسیایی، زمینه لازم را برای گسترش نظم جدید آسیایی به آفریقا نیز فراهم کند؛ امری که می‌‌‌تواند به معنای ظهور عصر جدید «آفرو اوراسیایی» و پایانی بر سیطره نظم آتلانتیکی به رهبری آمریکا باشد.

عضویت رسمی ایران در سازمان همکاری‌های شانگهای را باید اتفاقی مهم، نه فقط برای ایران، بلکه برای سازمان همکاری‌های شانگهای ارزیابی کرد؛ چرا که ورود ایران به این سازمان به‌عنوان یکی از مهم‌ترین کشورهای غرب آسیا می‌‌‌تواند نویددهنده آغاز عصر نوینی از همکاری‌های آسیایی باشد. ایران به‌عنوان کشوری مهم در قلب انرژی جهان، علاوه بر برخورداری از منابع سرشار انرژی از مزیت دیگری نیز برخوردار است. این مزیت مهم را می‌‌‌توان جغرافیای ایران دانست که زمینه‌ساز ایجاد ارتباط میان آسیا، اروپا و آفریقاست. برخورداری ایران از ۱۵همسایه و سابقه فرهنگی و تمدنی مشترک این کشور با کشورهایی نظیر هند و چین در کنار در پیش گرفتن سیاست همسایگی به‌عنوان یکی از مهم‌ترین استوانه‌های سیاست خارجی دولت سیزدهم این امکان را فراهم می‌کند که نقش‌آفرینی ایران در سازمان شانگهای به لحاظ جغرافیایی، تاریخی و فرهنگی منحصربه‌فرد باشد.

ایران از این امکان برخوردار است که با استفاده از ظرفیت‌های جغرافیایی و فرهنگی خود امکان همگرایی بیشتر میان کشورهای عضو را فراهم کند و ضمن کمک به «توسعه گفتمان آسیاگرایی»، ارتباط جغرافیایی میان کشورهای عضو سازمان شانگهای با اروپا و آفریقا را تسهیل کند. در چنین نگرشی ایران باید ضمن به کار بردن ابتکارات اقتصادی و سیاسی و بازیابی نقش تاریخی خود، به پل ارتباط میان شرق و غرب جهان تبدیل شود.

می‌‌‌توان این پیش‌بینی را داشت که به‌زودی عربستان‌سعودی نیز کلید ورود به سازمان همکاری‌های شانگهای را دریافت کند و از یک‌عضو شریک گفت‌وگو به عضوی رسمی در این سازمان تبدیل شود که این مساله می‌‌‌تواند به تقویت نقش‌آفرینی ایران به عنوان جغرافیای متصل‌کننده در سازمان شانگهای منجر شود. چنین رخدادی نقش مهمی در پیوند میان کشورهای مختلف عضو سازمان شانگهای خواهد داشت و ایران نیز می‌‌‌تواند با استفاده از ظرفیت‌های مختلف جغرافیایی، سیاسی و فرهنگی خود از منافع این پیوندهای آسیایی بهره‌مند شود.  اما این مساله نیازمند تدوین راهبردی مشخص و تعریف دقیق نقش‌آفرینی ایران در پیمان شانگهای است؛ امری که باید از امروز آغاز شود و طی برنامه‌ای بلندمدت به انجام برسد و پتانسیل‌های سیاسی، جغرافیایی و فرهنگی ایران را بالفعل کند. این امر در نهایت به افزایش قدرت ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی ایران منجر خواهد شد.