نقره در آغوش دلار

داستان از این قرار است. از سال ۱۹۸۰ آرژانتین به‌طور میانگین نرخ تورم سالانه بیش از ۲۰۰درصدی داشته و بخش قابل‌‌‌توجهی از اقتصاد آرژانتین هم‌اکنون به استفاده از دلار و رمزارز روی‌‌‌آورده است. حال چرا قضیه را تمام نکنیم و پولی را در اقتصاد رسمی نکنیم که سیاستگذاران نیز نتوانند آن را دستکاری کنند؟ با این کار حفظ پس‌‌‌انداز برای مردم این کشور آسان‌‌‌تر است، محاسبات اقتصادی راحت‌‌‌تر خواهد بود و سرمایه‌گذاران خارجی به‌شدت به فعالیت بیشتر تشویق خواهند شد. علاوه بر این، انتظار می‌رود که پزو در سال آینده ۷۰درصد ارزش خود را از دست بدهد. به هر دلیلی، اقتصاد سیاسی آرژانتین ویژگی‌‌‌هایی دارد که برای ثبات پولی و مسوولیت مالی مساعد نیست و نیاز است تغییر اساسی و اقدام جدی صورت پذیرد.

سه‌اقتصاد آمریکای‌‌‌لاتین -پاناما، اکوادور و السالوادور- پیش از این به دلاریزه‌شدن آشکار اقتصادشان روی ‌‌‌آورده‌اند. نتایجی که این سه کشور به دست آوردند با یکدیگر متفاوت است؛ اما در مجموع همگی از رژیم‌‌‌های تورم دوره‌‌‌ای بسیار بالا به ثبات پولی نسبی رسیدند و به نظر می‌رسد به‌زودی به ارزهای فیات ملی خود بازنمی‌‌‌گردند.

در این بین برخی استدلال‌‌‌های شناخته‌‌‌شده در مورد دلاریزه‌شدن وجود دارد؛ اما بیشتر آنها براساس سوءتفاهم یا تفکر واهی در مورد چیزی است که آرژانتین می‌‌‌تواند بدون دلاریزه‌شدن به آن دست یابد. به‌عنوان مثال، اگر یک کشور دلاریزه شود، گزینه کسب حق‌الضرب از تورم خود را از دست داده و درعوض این درآمد را به فدرال‌رزرو آمریکا می‌دهد. اگر بانک‌مرکزی داخلی با مسوولیت رفتار کند، این یک نگرانی خواهد بود. اما در مورد آرژانتین حذف حق‌الضرب از تورم دقیقا همان چیزی است که دلاریزه شدن در تلاش برای دستیابی به آن است. استدلال دیگر این است که آنچه از نظر عرضه پول و سیاست کلان برای اقتصاد آمریکا بهتر است، لزوما چیزی نیست که برای آرژانتین هم مناسب باشد و این دو کشور تنها از نظر تجاری می‌‌‌توانند به یکدیگر مرتبط باشند. شاید این نکته درست باشد؛ اما در هر صورت دلاری کردن پول ملی آرژانتین بسیار بهتر از تورم‌‌‌های شدید و مستمر است.

همچنین برخی اشاره کرده‌‌‌اند که آرژانتین قبلا در دهه ۱۹۹۰ سعی کرده است پول خود را به دلار میخکوب کند. اما این فقط یک وعده بود و وعده «قابلیت تبدیل» (convertibility plan) به‌راحتی شکسته و سبب ازسرگیری دوباره تورم شد. در سال ۱۹۹۹ نیز پیشنهاد رئیس‌جمهور وقت آرژانتین، کارلوس منم، برای دلاریزه شدن اقتصاد این کشور رد شد.  در واقع چیزی که آرژانتین نیاز دارد، دلاریزه شدن واقعی است، به‌طوری که دولت راه ساده‌‌‌ای برای بازگشت به بی‌‌‌مسوولیتی پولی نداشته باشد. دلاری شدن دقیق و واقعی به‌جای قاعده صرف، یک سیاست معتبر است.

نگرانی دیگر که البته مهم‌تر نیز است، این است که دلاریزه شدن برای دولت آرژانتین هزینه بسیار زیادی داشته باشد. با این حال، به یاد داشته باشید که اقتصاد آرژانتین نیز دارایی ارزشمندی به دست خواهد آورد که همان دلار است. هزینه خالص باید صفر باشد و در واقع دستیابی به دلار باید یک خالص مثبت را ایجاد کند. دولت آرژانتین باید برای آینده شهروندانش سرمایه‌گذاری کند و معرفی پول پایدار از بهترین راه‌‌‌های انجام این کار است.

دلاریزه کردن ممکن است به تعدیل مالی عمده نیز نیاز داشته باشد. اگر نیاز باشد که تمامی دلارها جمع‌‌‌آوری شوند، این امر می‌‌‌تواند موجب هرج و مرج سیاست آرژانتین شود و ریسک واقعی است؛ اما باید در برابر خطرات سیاسی تداوم تورم شدید‌ سنجیده شود.  آرژانتین هنوز یکی از کشورهای ثروتمند آمریکای‌‌‌لاتین است؛ اما به لحاظ نسبی از دهه ۱۹۲۰ و زمانی که جزو کشورهای بسیار ثروتمند جهان بود، امتیازهای بسیاری را از دست داده است. با این حال نکات مثبتی نیز دارد؛ مثلا سیستم آموزش و پرورش آن همچنان سالم است. بنابراین مسائل ناامید‌کننده نیستند؛ اما به سیاست عمومی بسیار بهتری نیاز است. در این نقطه هیچ‌‌‌کاری نکردن یا ادامه دادن همان مسیر از برخی اصلاحات رادیکال خطرناک‌‌‌تر است.

با این حال بسیاری از آزادی‌خواهان در آمریکا نمی‌‌‌دانند که چقدر خوش‌‌‌شانس هستند. آنها شیفته فعالیت علیه فدرال‌رزرو بوده و برخی از آنها مرگ دلار را از طریق تورم‌‌‌های بالا پیش‌بینی می‌کنند. در همین حال یک نامزد آزادی‌‌‌خواه واقعی در کشور دیگر به قدرت سیاسی دست می‌‌‌یابد و مناسب‌‌‌ترین پیشنهاد او بالا بردن جایگاه دلار است. شاید گام بعدی برای آزادی‌خواهان آمریکایی این باشد که بر ضد ارز آمریکا صحبت نکنند و در نظر داشته باشند که کدام کشورها باید دلاریزه شوند.