آسان‌ترین جغرافیای همکاری‌های منطقه:کشورهای پارسی زبان

مهدی ذاکریان استادیار دانشکده حقوق و علوم سیاسی واحد علوم و تحقیقات ارنست هاس، از بنیانگذاران نوکارکردگرایی بر این باور بود که همکاری در یک بخش به بخش‌های دیگر سرایت می‌کند و در پی آن حاکمیت‌های ملی جای خود را به همگرایی‌های منطقه‌ای خواهد داد. فرضیه هاس در منطقه ما به سرعت باطل می‌شود، تجربه همکاری‌‌های ایران با سایر کشورهای منطقه نشان از آن دارد که نه تنها همکاری در یک بخش به بخش دیگر سرایت نمی‌کند بلکه در همان بخش نیز تداوم نمی‌یابد. به راستی چرا سعودی‌ها، قطری‌ها، کویتی‌ها، بحرینی‌ها، اماراتی‌ها و عمانی‌ها با ما همسو نمی‌شوند.

بررسی ریشه‌های تاریخی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی منطقه نشان می‌دهد که تمایل در همکاری با ایران بسیار اندک است، مگر اینکه ایران از زور خود استفاده کند یا با قدرت‌های بزرگ ائتلاف و اتحاد کند. در آن صورت، کشورهای منطقه در برابر ایران احساس امنیت می‌کنند و برتری ایران بر منطقه را برمی‌تابند. در دوران صفویه و پهلوی ایران با دستیابی به منابع قدرت توانست دیدگاه‌های خود را در نظم منطقه‌ای عملی سازد.

در دوران ریاست‌جمهوری خاتمی هم نیز بر پایه چهره مثبت ایران در جامعه بین‌المللی تحولات خوبی در روابط با کشورهای حوزه خلیج‌فارس رخ داد. با تلاش‌های آیت‌الله هاشمی و هوشمندی وزارت کشور دولت اصلاحات، قرارداد امنیتی میان ایران و سعودی منعقد شد که همان قرارداد مبنای همکاری‌های بسیار خوبی بین دو کشور و نیز به تبع آن با سایر کشورهای حوزه خلیج‌فارس شد. ولی پدیداری تحریم‌ها و افزایش فزاینده آنها باعث شد تا ایران نتواند موقعیت برتر خود را در منطقه به‌منظور همکاری با دیگر کشورها حفظ کند.

کارل دویچ، درباره همگرایی کشورها، ارتباطات و کنترل را مطرح می‌کند که می‌تواند در مسائل ایران با کشورهای منطقه مهم محسوب شود. کشور ما نیازمند یک وزارت امور خارجه قوی است نه اینکه همه دستگاه‌ها و افراد کار وزارت خارجه را انجام دهند. وانگهی همان وزارت خارجه نیز باید از نیروهای ناتوان و بی‌هویتی که وزارت خارجه را فلج کرده‌اند پالایش شود.

نیروهایی که فقط به مزایای مالی می‌اندیشند در وزارت خارجه جایگاهی ندارند، چنین نیروهایی را باید از پیکره وزارت خارجه زدود.

وزارت خارجه حرفه‌ای باید بتواند منافع ملی کشور را در پرتو نظریه‌های همگرایی با کشورهای منطقه موازنه دهد. تجربه‌های اتحادیه اروپا و «آسه‌آن» آموزنده و شکست «اکو» می‌تواند درس خوبی برای این منطقه و وزارت خارجه باشد تا با تجربه گرفتن از این نمونه‌ها به حل معمای کار کردن با کشورهای منطقه خلیج‌فارس بپردازد.

به باور نگارنده آسان‌ترین و فوری‌ترین جغرافیا برای همکاری‌های منطقه‌ای ایران با سایر کشورها در منطقه یا حوزه کشورهای پارسی زبان ایران، افغانستان و تاجیکستان است. در این منطقه ایران آسان‌تر می‌تواند همکاری‌های دیگران را به دست آورد. این امر به‌دلیل نیازهای اقتصادی آن کشورها و نزدیکی‌های فرهنگی است. حال آنکه در کشورهای حوزه خلیج‌فارس رفاه، ثروت، جهانگردی، خدمات و فروش نفت در کنار اتحاد آنها با غرب سبب استغنای آنها نسبت به همکاری با ایران است.

این‌گونه است که حل معمای همکاری ایران با چنین کشورهایی در دستان نیروهای حرفه‌ای و متخصصی است که هم سیاستمداران داخلی و هم سیاستمداران خارجی را برای تدارک همکاری مجاب نمایند.