از 70درصد دنیا تا 7 درصد ما

رسول بهروش روزنامه نگار حالا دیگر در همه جای دنیا مساله حق پخش تلویزیونی مسابقات فوتبال کاملا جا افتاده و از آن به‌عنوان یکی از ارکان درآمدزایی باشگاه‌ها یاد می‌شود. امروز کسی نمی‌تواند سر اینکه آیا شبکه‌های تلویزیونی، باید برای پخش مسابقات فوتبال پولی بپردازند یا نه جدل کند. در حال حاضر این پرونده شاید فقط در یک کشور دنیا همچنان مفتوح باشد؛ در ایران، جایی که قرار است فوتبال دولتی از تلویزیون دولتی پول بگیرد و همین مساله شرایط بغرنجی را به وجود آورده است. هر سال با نزدیک شدن به زمان آغاز مسابقات لیگ برتر، مسوولان فدراسیون فوتبال تهدید می‌کنند که اگر حق پخش واقعی لیگ را از تلویزیون نگیرند دوربین‌ها را داخل ورزشگاه‌ها راه نخواهند داد، اما در عمل چنین اتفاقی رخ نمی‌دهد و صداوسیما کماکان با پرداخت بهایی اندک، مسابقات باشگاهی در ایران را پوشش می‌دهد. اینجا در داخل کشور مدام از باشگاه‌ها خواسته می‌شود هزینه جذب بازیکن را کاهش بدهند و بهره‌کشی کمتری از بیت‌المال به‌عمل بیاورند، اما کمتر کسی سراغ این موضوع می‌رود که شاید اگر فوتبالی‌ها می‌توانستند قیمت واقعی پوشش مسابقات‌شان را از جام جم بگیرند، احتمالا هرگز محتاج استفاده از اموال عمومی نمی‌شدند!

چند صدای مخالف روی آنتن!

صحبت کردن از حق پخش تلویزیونی روی آنتن، یکی از خط قرمزهای آشکار صداوسیما محسوب می‌شود و مجریان و برنامه‌سازان معمولا تلاش می‌کنند بحث به چنین سمتی کشیده نشود. عادل فردوسی‌پور که تا به حال در مورد مسائل بسیار زیادی در فوتبال ایران میزگرد گذاشته و مجال بحث داده، تا به حال حتی یک قسمت از برنامه‌اش را هم به گفت‌وگو در مورد این مساله بسیار مهم و بنیادین اختصاص نداده است. عادل با علاقه زیاد و بانک اطلاعاتی قابل توجهش این آمادگی را دارد که هر اتفاق پیش پاافتاده‌ای در فوتبال ایران را با نمونه‌های خارجی قیاس کند و مثلا از خشم صادقیان به خشونت دی‌کانیو برسد، اما هرگز دیده نشده که او اشتیاقی برای مقایسه حق پخش داخلی با ارقامی که بیرون از ایران جابه‌جا می‌شود داشته باشد. طی این سال‌ها فقط چند بار برخی از اهالی فوتبال به شکلی خارج از کنترل گریزی به مساله حق پخش زده‌اند. یک بار مرحوم حجازی در پایان یکی از مسابقات استقلال رشت هنگام گفت‌وگو با گزارشگر مسابقه در کنار زمین به این موضوع پرداخت که بحث با شتاب‌زدگی فرد میکروفن به دست خاتمه پیدا کرد. اواسط مرداد سال جاری هم در برنامه مناظره شبکه اول مجید جلالی به فرازهایی مهم از مساله حق پخش پرداخت و به درستی گفت که مساله خصوصی‌سازی فوتبال ایران و کاهش هزینه‌ها بدون دریافت حق پخش واقعی از جام‌جم میسر نخواهد بود. با این حال تلویزیون کماکان از بحث در مورد این سوژه ابا دارد. شاید طبیعی هم باشد؛ کدام رسانه حاضر است در مورد اینکه چقدر باید بیشتر از قبل پول بدهد، تولید محتوا کند؟!

از هفت درصد ما تا هفتاد درصد دنیا!

در حال حاضر بحث و اختلاف‌نظر بین فدراسیون فوتبال و صداوسیما برای تعیین حق پخش تلویزیونی برای لیگ چهاردهم ادامه دارد و البته شگفت‌انگیز است که با وجود عدم توافق طرفین، ۶ هفته آغازین این رقابت‌ها به طور کامل روی آنتن رفته است! در مورد اینکه جام‌جم طی فصول گذشته چه مقدار حق پخش در اختیار فوتبال گذاشته هم اطلاعات ضدونقیضی وجود دارد، با این حال شاید برای کسب دقیق‌ترین ارقام باید سراغ رئیس سابق سازمان لیگ رفت؛ کسی که ابتدای لیگ یازدهم قراردادی سه ساله را با صداوسیما برای پخش مسابقات فوتبال منعقد کرد. عزیزالله محمدی در یادداشتی که روز ۱۸ مرداد ۹۲ یعنی حدود یک سال پیش روی سایت اتحادیه باشگاه‌های فوتبال گذاشت، مدعی شد صداوسیما بر اساس همان قرارداد معروف سه ساله، پذیرفته است که یازده‌ونیم میلیارد تومان برای لیگ یازدهم، سیزده‌ونیم میلیارد تومان برای لیگ دوازدهم و هفده‌ونیم میلیارد تومان برای لیگ سیزدهم بپردازد. عزیزمحمدی سپس ادامه داده: «محاسبات ما در سازمان لیگ و اتحادیه باشگاه‌ها نشان می‌دهد صداوسیما حداقل باید سالی ۹۰‌میلیاردتومان به فوتبال پرداخت کند.» جمع‌بندی پایانی او نیز می‌تواند جالب باشد؛ اینکه در فوتبال حرفه‌ای دنیا حق پخش تلویزیونی حدود ۷۰ درصد از درآمد باشگاه‌ها را تشکیل می‌دهد، اما در ایران این نسبت تنها به هفت درصد می‌رسد!

مقایسه با نتایجی باورنکردنی

صداوسیمای کشورمان برای دریافت تصاویر لیگ سیزدهم حرفه‌ای تنها هفده‌ونیم میلیارد تومان پرداخت کرده و بسیار بعید است که این رقم برای فصل جدید، رشد چشمگیری داشته باشد و به آنچه مد نظر اهالی فوتبال است نزدیک شود. با وجود این در آن سوی آب‌ها، جایی که فوتبال واقعا به شکل «حرفه‌ای» اداره می‌شود، اوضاع از قرار دیگری است. به‌عنوان نمونه در مزایده‌ای که سال گذشته توسط اتحادیه فوتبال انگلستان برگزار شد، اسکای اسپورت توانست با عبور از شبکه قطری الجزیره حق پخش تصاویر لیگ برتر را در فاصله سال‌های ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۶ به دست بیاورد و بابتش ۷۸۰ میلیون پوند بپردازد؛ یعنی سالانه ۲۶۰ میلیون پوند! در حال حاضر گران‌ترین بازیکن فوتبال جزیره وین رونی است که هر سال حدود ۱۴ میلیون پوند دستمزد دریافت می‌کند، اما حتی این قرارداد پرسروصدا و تاریخی هم درنهایت ۱۸ برابر کمتر از حق پخش سالانه رقابت‌های لیگ برتر است!

حالا باید به سراغ ایران برگردیم؛ جایی که در لیگ سیزدهم حق پخش دریافتی فدراسیون فوتبال حدود هفده‌و‌نیم میلیارد تومان بوده و گران‌ترین بازیکن این دوره از رقابت‌ها یعنی آندرانیک تیموریان، قراردادی به ارزش ۲ میلیارد و ۳۵۰ میلیون تومان با باشگاه استقلال به ثبت رسانده بود. به روایت روشن‌تر حق پخش دریافتی فوتبال ایران تنها هفت‌ونیم برابر بیشتر از دستمزد دریافتی گران‌ترین بازیکن کشورمان است که این عدد، با نسبت‌های موجود در فوتبال اروپا اصلا قابل مقایسه نیست. این تازه در حالی است که در فوتبال ایران بر خلاف بسیاری از کشورهای همسایه خبری از بازیکنان خارجی چند میلیون دلاری نیست وگرنه احتمالا حق پخش پرداختی به فوتبال ایران، حتی نمی‌توانست هزینه استخدام تنها یک ستاره را پوشش بدهد.

کارآتر از سریال، کم‌شانس‌تر از تله‌فیلم!

اگر بخواهیم منصفانه قضاوت کنیم، شاید ۱۵، ۲۰ یا حتی ۳۰ میلیارد تومان در سال تنها حق پخش واقعی دو داربی تهران باشد. برای تلویزیونی که در رقابت با ماهواره عمیقا دچار مشکل شده و با بحران جذب مخاطب مواجه است، چه جواهری کارگشاتر از فوتبال می‌تواند وجود داشته باشد؟ فراموش نکنیم ساعت پیک تلویزیون نگاه کردن ایرانیان معمولا بعد از ۹ شب است، اما فوتبال می‌تواند میلیون‌ها نفر را در ساعات رکود عصرگاهی پای گیرنده‌ها بکشاند و اجازه پلک زدن هم به آنها ندهد. خبرگزاری فارس اوایل سال ۹۱ طی گزارشی مدعی شد سالانه بیش از ۲۰۰ فیلم تلویزیونی توسط سیما تولید و پخش می‌شود که هزینه ساخت هر کدام از آنها در آن زمان ۱۲۰ میلیون تومان بوده است. انصافا اما هر کدام از ما در سال چند تا از این تله‌فیلم‌ها را می‌بینیم یا به خاطر می‌سپاریم؟ خود مدیران جام‌جم هم می‌دانند حتی اگر هزینه واقعی پخش فوتبال را بپردازند، به راحتی می‌توانند چند برابر آن را به خزانه برگردانند. تنها کافی است نگاهی به درآمدهای ناشی از پخش آگهی قبل از مسابقات سرخابی‌ها یا برنامه ۹۰ بیندازند!