آثار فروپاشی در بحران یورو

مایک بیرد مترجم: آذر حمیدیان منبع: بیزینس اینسایدر فروپاشی دیوار برلین بلافاصله منجر به اتحاد آلمان غربی و شرقی پس از ۴۵ سال شد. اما آنچه بسیاری از مردم نمی‌دانند این است که همزمان با اینکه اتحاد جماهیر شوروی کنترل خود را بر آلمان شرقی از دست داد، یکسری از رویدادهای سیاسی به شکل‌گیری یورو سرعت بخشیدند. اسناد نگهداری شده توسط موسسه مارگارت تاچر نشان می‌دهد که موضع سایر رهبران اروپایی چقدر منفی بود. در یادداشتی که در پی مکالمه بین تاچر و فرانسوا میتران، رئیس‌جمهوری وقت فرانسه توسط کارکنان دولت انگلستان ثبت شده است، می‌خوانید:

«اتحاد ناگهانی دو آلمان یک شوک ذهنی را برای آلمانی‌ها به‌وجود آورد. تاثیر آن این بوده است که بار دیگر آنها به همان «آلمانی‌های بد» که قبلا بودند، تبدیل شدند. آنها رفتار وحشیانه‌ای داشتند و فقط بر اتحاد تمرکز کردند و به هیچ چیز دیگری توجه نکردند...

میتران گفته بود که بی‌شک اگر آلمان بخواهد، می‌تواند به اتحاد دست یابد، اتریش را به جامعه اروپا بازگرداند و حتی سایر سرزمین‌هایی را که بر اثر جنگ از دست رفتند، دوباره بازپس گیرد. آنها حتی می‌توانند بیشتر از هیتلر کشورگشایی کنند.» درک درستی در پس این رویکرد میتران وجود داشت. اکنون ما از فروپاشی کمونیسم به‌عنوان یک رویداد خوب یاد می‌کنیم، اما رئیس‌جمهوری فرانسه می‌دانست که این وضعیت می‌تواند به جنگ دیگری با آلمان منجر شود. در نهایت باید گفت میتران فهمیده بود که اتحاد دوباره آلمان‌ها واقعا بی‌هدف نبوده است، و اینکه یکپارچگی سریع آلمان با یک نظام پولی مشترک، هرگونه کورسویی از ملی‌گرایی را هم که یک آلمان بزرگ و قدرتمند باید داشته باشد، از بین خواهد برد. هلموت کهل، صدراعظم آلمان غربی، خود را در مذاکرات مربوط به اتحاد پولی اروپا که یک نوع زمینه‌چینی برای ایجاد حوزه یورو بود، مداخله داد. دیوید مارش، خبرنگار پیشین فایننشال تایمز در کتاب خود با عنوان «یورو، جنگی برای پول جدید جهانی» این‌گونه نوشته است: «اختلافات بر سر اتحاد آلمان و اروپا بین کهل و میتران تا جایی بالا گرفته بود که در پاییز سال ۱۹۸۹ به نقطه اوج خود رسید.»

فرانسه فقط در صورتی با اتحاد دوباره موافقت کرد که به‌کارگیری پول واحد تسریع شود. اظهارات هوبرت ودرین، مشاور سیاست‌گذاری میتران درباره این مذاکرات که ۱۰ سال بعد منتشر شد به این شرح است:

رئیس‌جمهوری می‌دانست استفاده از این فرصت، در پایان سال ۱۹۸۹و جلب همکاری کهل... ۶ ماه بعد، همه اقداماتی بسیار دیرهنگام هستند. تا پیش از آن هیچ‌کدام از روسای‌جمهوری فرانسه در موقعیتی قرار نگرفته بودند که از یک صدر اعظم آلمانی بخواهند تا برای معرفی پول مشترک تلاش کند. در کتاب پیتر کالد ول و رابرت شاندلی درباره اتحاد دوباره آلمان آمده است که بی‌شک فروپاشی دیوار برلین نقش بسزایی در ایجاد یورو داشت.

همه بر این باور بودند که اتحاد دوباره آلمان موجب شده است اتحاد پولی اروپا اجتناب‌ناپذیر شود... البته اتحاد دوباره آلمان موجب انعقاد پیمان ماستریخت نشد اما در عوض تمایل دولت آلمان برای ایجاد اتحاد پولی اروپا را افزایش داد... دولت آلمان دید که شرایط به‌وجود آمده برای مارک، واحد پول آلمان و نقش هژمونی آن می‌تواند کمک کند تا این کشور به معمار نظام پولی جدید تبدیل شود. و این اساسا همان چیزی بود که اتفاق افتاد. بانک مرکزی آلمان بیش از هر قدرت پولی دیگری در اروپا سازنده فرهنگ ایجاد بانک مرکزی جدید اروپا شد. تا حدودی هم به همین علت است که هم‌اکنون بانک مرکزی اروپا تقریبا در همه شرایط از قافله عقب است و دیر عمل می‌کند. در سال ۱۹۹۸ گرهارد شرودر، صدراعظم بعدی آلمان این موضوع را مطرح کرد که استفاده زودهنگام از یورو موجب خواهد شد یک «نوزاد بیمار و نارس» به دنیا آید. وقتی که بحران یورو پدید آمد، این موضوع کاملا به اثبات رسید. اگر دیوار برلین فرونمی‌ریخت، آلمان غربی هرگز به اتحاد پولی اروپا (یا حوزه یورو) رضایت نمی‌داد. این پروژه خیلی دیرتر به جریان می‌افتاد و زمان بیشتری می‌برد و شاید هم اصلا تحقق نمی‌یافت.