رابرت گوردن، استاد اقتصاد دانشگاه نورث استرن در سال ۱۹۷۵ برای اولین بار مفهوم هسته تورم را به ادبیات اقتصادی وارد کرد. در این تعریف برای اولین بار سعی شد نقش عوامل موقتی و زودگذر از عوامل اصلی و بنیادی ایجاد‌کننده تورم جدا شود. به این ترتیب نرخ تورم به دو جزء موقتی (پوسته) و جزء دائمی (هسته) تفکیک شد. این تفکیک از آنجا اهمیت دارد که با لحاظ آثار کوتاه‌مدت و بلندمدت و اتخاذ سیاست‌های پولی و مالی مناسب می‌توان به کنترل تورم کمک کرد. جزء موقتی تحت‌تاثیر شوک‌های موقتی مانند قیمت انرژی، مواد غذایی و تکنولوژی است و جزء دائمی به عواملی اساسی مانند پایه پولی و نقدینگی، کسری بودجه دولت و نرخ ارز، البته در کشورهای با حجم واردات زیاد، بستگی دارد.

بنابراین اندازه شوک‌های موقتی و عوامل اساسی می‌تواند مقدار تورم و نوسانات آن در یک کشور را مشخص کند. شواهد کشورهایی مانند ژاپن و آمریکا نشان می‌دهد که نه تنها مقدار تورم در این کشورها نسبت به ایران کمتر است، بلکه نوسانات بسیار کمتری هم دارد. برای مثال، در ۲۰ سال اخیر، نرخ تورم ژاپن بین حداقل منفی یک تا ۲ درصد و در آمریکا بین منفی نیم درصد تا ۴ درصد بوده، اما در ایران بین ۵۰ تا ۱۱ درصد بوده است. نرخ تورم در کشور ما به ندرت به زیر ۱۰ رسیده است. در حال حاضر تورم به هسته سخت خود رسیده است. تلاش سیاست‌گذاران و دولت این است که نرخ تورم به زیر ۱۰ درصد برسد.