علم اقتصاد در کشور ما چندان شناخته شده نیست و بسیاری از مردم تصور درستی از آن ندارند. بسیاری فکر می‌کنند اقتصاد همچون حسابداری برای انجام معاملات و جمع و تفریق کردن ارقام بدهی و دارایی‌شان به کار می‌آید یا تنها می‌تواند در به دست آوردن سود یا پول بیشتر به افراد کمک کند. این نوع نگاه به اقتصاد را می‌توان در میان دانش‌آموزان و والدین آنها در هنگام انتخاب رشته دانشگاهی نیز مشاهده کرد؛ به گونه‌ای که تقریبا تمامی نخبگان و افراد برتر جذب رشته‌های فنی و مهندسی می‌شوند و از علوم انسانی و اقتصاد فاصله می‌گیرند.

در این میان برخی از مهندسان به‌ویژه فارغ‌التحصیلان رشته‌هایی چون مهندسی برق و صنایع در سال‌های اخیر مسیر دیگری را پیش گرفته‌اند و برای مقاطع تکمیلی ارشد و دکتری به رشته اقتصاد علاقه نشان داده‌اند. نکته جالب در مورد این افراد این است که اکثرا از نخبگان رشته تحصیلی خود در دوره کارشناسی بوده‌اند و معمولا پس از ورود به رشته اقتصاد به موفقیت‌های زیادی دست می‌یابند یا در دانشگاه‌های مطرح اقتصادی دنیا تحصیلکرده و صاحب کرسی‌های علمی می‌شوند یا اینکه در داخل کشور به سازمان‌های مهم اقتصادی یا مراکز برتر علمی و دانشگاهی راه می‌یابند.

از سوی دیگر برخی معتقدند ورود مهندسان به رشته‌های علوم انسانی از جمله اقتصاد با توجه به اینکه چند سال در زمینه دیگری تحصیل کرده‌اند و از مبانی و نظریات اقتصادی اطلاع چندانی ندارند، نمی‌تواند کمک چندانی به اقتصاد کشور کند. در پرونده امروز باشگاه اقتصاددانان بنا داریم نظر استادان و کارشناسان اقتصادی را که به‌طور مستقیم در جریان این رویداد بوده‌اند، جویا شویم.